شما که در جریانید. اتفاق رایج خوابهای من این است که سگی، خرسی، ببری دنبالم میکند و این که کفشهایم را گم میکنم!
- دوشنبه ۲ اسفند ۰۰ , ۰۷:۵۳
- ادامه مطلب
There Is No End To My Childhood
شما که در جریانید. اتفاق رایج خوابهای من این است که سگی، خرسی، ببری دنبالم میکند و این که کفشهایم را گم میکنم!
من:
مامان! خیلی دلم آرتمیس رو میخواد.
مامان:
اگر ماهی از سال بودم : اردیبهشت: گاهی بارانی، گاهی گرم
اگر عدد بودم: ۱۰ (هم صفر و هم یک)
مامان و بابا و خواهرم با فامیل پدری رفته بودند مزرعه. شب که شد خواهر جان زنگ زد به من و پرسید:
اتفاقی افتاده؟ مامان و بابا هر دو بیحوصله و غمگین بودند. مامان تنهایی نشسته بود تو ایوون. بابا هم حرف نمیزد.
۱. دقت کرده اید برای یک سری از راننده ها صرفا برقداری تمتس چشمی با عابر پیاده ی در خاا عبور از خیابان مهم است. یعمی اگر کیلومترها فاصله هم با انها دتشتخ باشید ک سرتان را زیر بیندازید و ار عرض خبابان رد شوید از همتن فاصله کلب بوق می زنند و فحش می دهند.اما اگر از فاصله دو میلیمتری جلکی ماشینشان رد شکی
من هفتهای دو سه بار تصمیم میگیرم جمع کنم از بلاگستان برم. بعد نقطه اوجش اونجاست که هفتهای پنج شش بار پست میذارم و هر بار به خودم میگم شارمین چه خوب شد موندیا!😳😂
سپهر اولین کسی است که مرا (۱۶.۵ سال پیش) به درجهی خاله بودن ارتقا داد. هر چند من همیشه دلم میخواست به دست یک دختر، خاله بشوم، ولی از همان روز اول، عاشق سپهر بودم، آنقدر که وقتی دیگران مرا در حال قربانصدقهرفتن و بازی با او میدیدند با تعجب میگفتند: پسرهها!😁
دیشب برای سومین بار خواب دیدم که مامان بدون خبر دادن به من، در اتاقم رو به روی کلی مهمون باز کرده و همین طور میرن و میان و بچه میخوابونن و سر وسایلم میرن و...
وقتی جای جدید رو اجاره کردم، صاحب ملک یه شماره بهم داد گفت زنگ بزنید بیاد پکیج رو درست کنه.
یه آقای حدود ۴۵ ساله بود شاید.
۱. من که یادم نمیآید ولی خواهر جان میگوید یک زمانی که دانشجو بودهام، دختر عمه بهم گفته است تو هم تا بیکاری درس بخوان و من جواب دادهام:
نمیدانم چه عادت زشتی است که چالشهای وبلاگ یاس ارغوانی را یک تغییری میدهم و مینویسم!
بعد ۱۴ سال، میگردید پیج کسی که شما رو نخواسته پیدا میکنید سعی میکنید سر حرف رو باهاش باز کنید؟! حالتون چه طوره؟؟؟؟😐
آدمای ۱۴ سال پیش الان آدمای جدید و متفاوتیان؛ دنبال چی میگردین واقعا؟! ۱۴ سال کافی نیست برای فراموشی؟!!!!