۱. نرجس از مامانش پرسید: "تجاوز یعنی چه؟" و چشمهایش طوری برق زد که معلوم بود این کلمه را در زمینه خوبی نشنیده است. مامانش هم این را فهمید و ماند که چه جوابی بدهد.پس گفت: "نمی دانم. از خاله شارمین بپرس." از من پرسید؛ با همان چشمهای برقناک. من اما خیلی معمولی جواب دادم: "یعنی این که کسی وارد حریم خصوصی کسی یا چیزی شود؛ بدون اجازه و رضایت او. مثلا تجاوز عراق به ایران یعنی عراقیها بدون این که ما اجازه بدهیم و راضی باشیم وارد خاک ما شدند." برق چشمان نرجس با لبخند پیروزمندانه ای همراه شد و قدرشناسانه گفت: "متوجه شدم." و من فهمیدم که همین تعریف کلی و محترمانه را به چیزی که پی آن بود ربط داده و آنچه را باید بفهمد فهمیده. این جا که بود خواهر گراممان (مادرش) ناگهان گند زد به آن لحطه پرشکوه که من مکفور برخورد تخصصی خودم و نرجس مشعوف از کشف بزرگش بود و بر اساس تعریف من از تجاوز، معنی تجاوز پسر به دختر را هم توضیح داد که البته هیچ نیازی به گفتنش نبود و نرجس خودش آن را فهمیده بود! 😒
- دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ , ۱۴:۳۰
- ادامه مطلب