کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

چالشِ ایجاد چالش (همگی دعوتید، بلااستثنا!)

در حال حاضر یکی از خواسته‌های قلبی‌ام این است که یکی از شما دوستان و عزیزان و سروران گرامی! یک چالش (بازی وبلاگی) خفن... خیلی خفن (از آن‌هایی که آدم دلش قیلی ویلی می‌رود که شرکت کند ولی جرات و جسارتش را ندارد و به سختی حاضر می‌شود دل به دریا بزند و در موردش بنویسد) بگذارید یا اگر هم خودتان نگذاشتید، در وبلاگ دیگری پیدا کنید و مرا هم دعوت به نوشتن کنید.🙄

از دفترچه خاطرات یک خاله و عمه (8)

1. به مهدی می‌گویم: «خاله به خونِت تشنه‌م.» بدون لحظه‌ای مکث می‌گوید: «یه چاقو و یه لیوان بیار!»😳

تنهایی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

من پس از کرونا! 😐

سلام.

خوشبختانه دوران درگیری با کرونا برای من و خانواده‌ام چندان دشوار نبود. ولی من بعد از کرونا اصلا شرایط خوبی ندارم! دو مساله‌ای که الان درگیرش هستم و خیلی از آدم‌ها بعد از ابتلا به کووید تجربه‌اش کرده‌اند، افسردگی و حواس‌پرتی است!

اما افسوس با نخواستن، دلم آروم نمی‌گیره...

هر شب دلم بهانه ی تو ... هیچ، بگذریم

امشب دلم دوباره تو را ..‌. هیچ، شب بخیر

همه خندیدن ولی من کاملاً جدی می‌گفتم! 🤦‍♀️

گفتم: "اگه خدا یه صندوق انتقادات و پیشنهادات می‌ذاشت، من دو مورد رو مطرح می‌کردم؛ اول این که یه کم درباره‌ی مرزهای این دنیا و اون دنیا کوتاه بیاد تا بتونیم گاهی با فک و فامیل اون طرفی، رفت و آمد کنیم یا دست کم یه وقتایی، حتی اگه شده از پشت یه مانع، همدیگه رو ببینیم. دوم این که نامحرم بودن رو از کل کازِن‌ها (Cousins) برداره و ازدواج باهاشون رو هم حرام اعلام کنه!"

مخاطب این پست، هرگز وبلاگ نداشته و ندارد و به احتمال زیاد نخواهد داشت! :)

یکی از قشنگ‌ترین اتفاق‌های دنیا این است که کسی تو را خالی از هر خودخواهی دوست داشته باشد.
  • ادامه مطلب

نگام کن😫

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

عججججب!

چند سال پیش دانشجویی داشتم که با دیگران رفتار محترمانه و دوستانه‌ای داشت و به نسبت سنش، بالغانه رفتار می‌کرد. از نظر درسی هم خوب بود. کلا در طول تحصیلش، دو سه تا درس با من داشت که در همه‌اش، متوسط رو به بالا بود. ولی از استادهای دیگر شنیده بودم که درس‌خوان نیست.

  • ادامه مطلب

دلتنگی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چه درونم تنهاست...

۱. گاهی حس می‌کنم آن طور شده‌ام که اجنبی‌ها! اسمش را می‌گذارند cold fish! سطح همدلی کردن و گرم برخورد کردنم پایین آمده است (حتی در مورد دوستانم). و نکته‌ی اسف‌بارش این است که از این بابت متاسف هم نیستم! 😐
  • ادامه مطلب

بازی‌های دوران کودکی من!

این پست خیلی طولانی است ولی دلم نیامد به چند پست تقسیمش کنم. لطفا مقاومت کنید و تا آخر بخوانید. خودم خیلی دوستش دارم 😊
  • ادامه مطلب

ممکن است سر و کله‌شان در زندگی هر کسی پیدا شود...

بعضی از آدم‌ها شخصیت خودشان را با استفاده از کلماتشان در ذهن دیگران می‌سازند و آن قدر می‌گویند و می‌گویند و می‌گویند که خودشان هم باورشان می‌شود که همانی هستند که گفته‌اند.

  • ادامه مطلب

کرونای حج رضایی!

دوست بابا به تازگی دوران کرونایی خیلی سختی را پشت سر گذاشته و بعد آمده با آب و تاب برای بقیه تعریف کرده است. از آن روز به بعد، معیار بابا برای کرونا، همان دوستش، یعنی حج رضا است و به کمتر از آن قانع نمی‌شود. به خاطر همین، الان هم که هر سه‌مان مبتلا هستیم، اصلا زیر بار نمی‌رود! بهش می‌گویم: " بابا داری سرفه می‌کنیا! چرا می‌گی کرونا نیست؟" جواب می‌دهد: "حج رضا جوری سرفه می‌کرده که گلوش زخم می‌شده و نفسش می‌گرفته." می‌گویم: "یه کم سرم درد می‌کنه." می‌گوید: "حج رضا از سردرد به خودش می‌پیچیده." مامان می‌گوید: "بدنم خسته و بی‌حاله" جواب می‌دهد: "حج رضا دو قدم راه هم نمی‌تونسته بره." خلاصه که همه نگران کرونای چینی و انگلیسی و هندی و... هستند و ما نگران کرونای حج رضایی! 😂

اشتباها به جای دست راست با دست چپت قفل گوشی‌ات را باز کردی؟! هشدار! دو هفته در خانه بمان! 😐😐😐

۱. طوری شده است که هر کدام از حالات جسمی و روحی‌ات را که همراه با کلمه کرونا، گوگل کنی، جواب می‌دهد که: بععععله... بعضی از مبتلایان به کرونا هم همین نشانه را داشته‌اند!

  • ادامه مطلب

انیمیشن‌هایی که در ماه رمضان دیدم (۲)

۱. بی‌باک (2020-Fearless‎)

بدک نبود ولی خب مرا جذب نکرد. یک دلیل مهمش این بود که من هیچ علاقه‌ای به گیم نداشته و ندارم. و حتی باید بگویم

  • ادامه مطلب

از دفترچه خاطرات یک خاله (7)

۱. ان زمانی که وضعیت همه جا قرمز شد، نوشین به خانم همسایه گفته بود لطفاً اجازه ندهید پسرتان بیاید دنبال مهدی. می‌خواهم در این شرایط در خانه بماند. ولی پسر همسایه، یواشکیِ مامانش آمده بود و با مهدی در کوچه بازی کرده بودند. پشت تلفن به مهدی می‌گویم: "خاله تو مثلاً تو خونه موندی؟" بلافاصله جواب می‌دهد: "آره خاله. شهر ما خانه‌ی ما!" 🤦‍♀️😂
  • ادامه مطلب

از پشت صحنه‌های اینستاگرامی!

یکی از فالورهای پیج کاری‌ام، دایرکت داده و بی‌مقدمه پرسیده: "سلام. شما موتورسوار هم هستید؟" 😳 سین کردم و جواب ندادم. 
  • ادامه مطلب

۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰: اولین تولدت بدون تو

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

سورپرااااایز 🤩

"خانم دکتر دو تا بسته پستی براتون اومده. گذاشتم رو میز تو اتاقتون."

این را خانم قاف، منشی کلینیک گفت. منتظر هیچ بسته‌ی پستی نبودم ولی واقعیت این است که من از بچگی عاشق این هستم که پست برایم چیزی بیاورد! به خاطر همین با کنجکاوی و خوشحالی به اتاقم رفتم.

  • ادامه مطلب
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan