کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

صرفاً جهت نوشتن (13)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

این پست عیدانه نیست!

۱. لیست بلندبالایی نوشته ام از کارهایی که نشد انجام دهم و ناچار به سال جدید موکول شد. منی که کار امروز را حتی به فردا هم نمی انداختم، مجبور شدم کار امسال را به سال آینده بیندازم. کلی هم حرف دارم که در پست عمومی و خصوصی بنویسم. همان طور که مشغول کار هستم با خودم می گویم فلان چیز را هم بنویسم ولی وقتی گوشی دست می گیرم بیشترش از ذهنم می پرد. آن موضوعی هم که در دو پست قبل نوشتم می خواهم بنویسمش یادم رفت!

  • ادامه مطلب

عاشق نمی شوی سر این شرط بسته ام

امروز صبح حسین از من خواست چند تا جمله فلسفی احساسی خارجکی برایش بفرستم. سرچ کردم و چند تا جمله پیدا کردم و با ترجمه برایش فرستادم. و حالا یکی از آن جملات به شدت روی ذهن و اعصابم رژه می رود! جمله ای از سقراط که می گوید: 

  Those who are hardest to love need it 

the most

من جزء "هاردست تو لاو"ها هستم و با این جمله سقراط (که به نبوتش، ایمان دارم) هی خودم را کنکاش می کنم که آیا من هم "نید ایت د موست"؟! حس یک فرد فریب خورده را دارم؛ حس خوبی نیست...😔


+ حالا بماند که شاگرد خوش (ارسطو) عشق را یک بیماری روانی جدی می داند!

+ شاعر عنوان: مهدی فرجی


نمی دانم چه عنوانی بگذارم!

۱. حاج آقا فرمودند: مجردهایی که امکان ازدواج ندارند سعی کنند در خودشان قابلیتهای مربوط به همسری و والدی را به وجود آورند تا از همان ثوابها و مواهب الهی که همسرها و والدها دارند برخوردار شوند! و من به مادری فکر کردم که دو هفته است دارم در گوشش می خوانم تا راضی اش کنم روزی ۲۰ دقیقه ناقابل با بچه اش بازی کند و  هی بهانه می آورد و دلش می خواهد مشکلات رفتاری و عاطفی بچه اش صرفا به حول و قوه الهی برطرف شود! حاج آقا جان! برای مجردهای همسر و والدنشده به اندازه کافی راه هست تا ثواب و موهبت الهی جمع کنند. لطفا یک فکری به حال گناههای آنهایی بکنید که بدون هیچ قابلیتی همسر و والد شده اند و همچنان بدون هیچ قابلیتی به همسر و والد بودن خود ادامه می دهند!
  • ادامه مطلب

از دفترچه خاطرات یک استاد خیلی جوان: ما استادها (2)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

پست یهویی ِ خودجوشِ بدون برنامه و قصد و غرض قبلی و بعدی!

۱. دو موضوع در ذهنم بود که در اولین فرصت بیایم و در دو پست جداگانه مفصلا در موردشان بنویسم. آن قدر فرصت نشد که الان یکی از موضوعها را یادم نمی آید چه بود!😅 فقط می توانم امیدوار باشم تا زمانی که فرصت نوشتن دست بدهد (و من هم صمیمانه دستش را بفشارم!) این یکی موضوع در ذهنم بماند!

  • ادامه مطلب
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan