کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

لطفا

آهنگ عاشقانه شاد جدید که توش چرت و پرت نگه معرفی کنید!

منظورم از چرت و پرت این حرفاس که بدون تو می‌میرم و از وقتی تو اومدی زندگیم معنا شده و کور شم اگه قراره تو رو نبینم و...


مثال اهنگ عاشقانه شاد بدون چرت و پرت



مهم‌ترین راز در تربیت کودک!😶

دوستان دوران دبیرستان، پوستر جلسه سخنرانی‌ام با موضوع کاهش لجبازی در کودکان را در گروه گذاشته‌اند و هرهر و کرکر راه انداخته‌اند که:

احتمالا موقت

دو سه روزه توئیتر نصب کردم و دو تا توئیت هم گذاشته‌م. اینجا کسی هست توئیتر داشته باشه؟! سوال دارم.

دندانپزشک خوش‌اخلاق، گلی است از گل‌های بهشت

۱. امروز بعد از سالیان دراز رفتم دندونپزشکی. البته قرار بود پیش یه نفر دیگه برم که هوپ معرفی کرده بود؛ ولی حقیقتا انقد این مدت با دندونام بدرفتاری کرده بودم، که روم نشد برم! ترجیح دادم برم یه جایی که ناشناس باشم و حداقل طرف چیزی از مدرک تحصیلی و شغلم ندونه!

تولید مثل

تو گروه دوستای مامان (که من به نمایندگی از مامان عضوم و در سکوت به سر می‌برم) یه پیام گذاشتن در مورد یه خانم متولد ۶۴ که ۹ تا بچه‌ی قد و نیم‌قد، از ۲ تا ۱۶ ساله داره و خیلی هم خوشحال و شاد و خندانه و خدا رو شکر کرده که بهش بچه سالم و صالح داده!

شما طرف کی هستید؟

رفتم خونه مامان‌جون. 

بچه‌ها تو آشپزخونه بودن، مامان‌جون و خاله کوچیکه داشتن از اتاق دومی می‌اومدن بیرون. 

یهو دیدم یه گربه سیاه گنده وسط اتاق اولی ایستاده. گفتم: 

"وای گربه رو!" 

کی بود به من لقب طراح چالش‌های خاور میانه داد؟

می‌خوام یه چالش بذارم به اسم "چالش دیدار"!🤪 تو این چالش هر کس دو تا پست before و after می‌ذاره. تو پست بی‌فور از همه خواننده‌های روشن و خاموش دعوت می‌کنه براش کامنت بذارن. بعد یه هفته، از بین کامنترها، به قید قرعه، با یه نفر قرار وبلاگی می‌ذاره و میره می‌بینتش.😳 بعدشم که دیگه عکس دو نفره‌شون تو پست افتر واسه این که کسی نتونه چالش رو دور بزنه!😐😐😐

یعنی در عرض یه هفته مرزهای بین دنیای مجازی و واقعی فرو می‌ریزه😂

شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟؟؟

دلتنگی شعور دارد؛ کم کم معنی "دیگر نیست" را می‌فهمد. و آن وقت آدم از آن مرحله که دلش می‌خواست صورت فرد از دست‌رفته‌اش را ببیند، دستش را بگیرد، بغلش کند و چهره به چهره حرف بزنند و بخندند می‌رسد به آن‌جا که دلتنگ سلام کردن بی‌جوابش، دیدن چهره‌ی سنگی و ثابتش، لمس سردی سنگ مزار، نشستن کنار قبر و دست بردن لای گل‌های روی آن و قران خواندن می‌شود... هر هفته، هر روز، هر ساعت...


+ این هفته آرمین و دایی را جدا جدا خواب دیدم. به هر دو التماس کردم که به دنیایمان برگردند. هر دو گفتند که تازه از آن‌جا راحت شده‌اند!😶

"شارمین و مراجعین در هفته‌ای که گذشت" یا "خاطرات (از نظر خودم) جالب"🤭

۱. در پرونده کودک نوشته شده بود که علت مراجعه، عدم اعتماد به نفس و لکنت زبان است (این قسمت را مادر تکمیل می‌کند).

با هم آمدند داخل اتاق. با احتیاط شروع کردم با بچه حرف بزنم و همان طور که انتظار داشتم فقط با تکان دادن سر جواب می‌داد. تصمیم داشتم حرف زدن را طولانی نکنم تا اذیت نشود. 

رفته‌ن رو اعصابم🤬

دو سال پیش، برای تاسیس مرکز مشاوره باید از چند سازمان تاییدیه می‌گرفتم که یکی‌شان بهداشت بود. حالا هم برای جابه‌جایی دوباره باید همان فرایند را طی کنم و همه چیز خوب پیش رفته جز بهداشت!

خاب دیگه!

خاله‌ام یک دختر دارد که یک دختر ۳ ساله دارد! منظورم این است که دخترخاله‌ام یک دختر ۳ ساله دارد. 

از دفترچه خاطرات یک خاله: سارا (۱۶)

۱. می‌پرسد: "وقتی چشمامون رو می‌بندیم که بخوابیم و یه چیزی تو ذهنمون هست، می‌شه برای کسی تعریف کنیم و بگیم خواب دیدیم؟" 

جواب می‌دهم: "نه اون خیالبافیه." 

چالش سه روزه خودیابی (۳)

۲۱) درد من از کجا سرچشمه می‌گیره؟ چه اتفاقی باید بیفته تا حالم خوب بشه.

از آرمین.... باید بتونم بپذیرم که حتما حکمتی توش بوده؛ باید جلسات مشاوره‌م رو با موفقیت طی کنم؛ باید یه زمان خیلی طولانی بگذره...

مَررررررد

یه کلاس دارم برای بچه‌های ۵ تا ۷ ساله. دو تا پسر هم تو این کلاس هست به اسم امین و مهراد. امروز یه اسباب‌بازی از دست بچه‌ها افتاد زیر مبل. باید مبل رو یه کم این‌ور اون‌ور می‌کردم که اسباب‌بازی رو بردارم. همین که دستم رو بردم طرف مبل، امین گفت: خانوم شما که نباید این کار رو بکنید. من و مهراد باید بکنیم. گفتم چرا؟! گفت آخه ما مَردیم! فقط دلم می‌خواست بهش بگم وخی خوددا جمع کون!

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن/ با مردم بی‌درد ندانی که چه دردی است!🤭

به مامانم می‌گم دیشب تا صبح از درد دستم (به خاطر واکسن) نخوابیدم. خیلی درد می‌کنه. شب سختی رو گذروندم!🤪

با یه لحن خیلی عادی،که انگار پرسیده باشه کره می‌خوری یا پنیر، می‌گه: جدی می‌گی یا باز کولی‌بازیته؟😳

دلم می‌خواد...

تو یه جمع فامیلی کلی فک بزنم و از اون خنده‌ها بکنم که پخش زمین می‌شم و دیگه نفسم درنمیاد و جدیدا آرتمیس ادامو در میاره و خوشش میاد...

الکی‌نوشت😐

۱. رفتم دز سوم واکسنم را زدم. دستم درد می‌کند. 😐


۲. روانشناسم دارد سعی می‌کند مرا وارد فضایی کند که حس می‌کنم هویتم را به باد می‌دهد!😐

تصمیم کبری (۳)... با احترام به همه، فقط برای اونایی که قبلا رمز دادم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

خواستن توانستن است!

لاکچری واقعی اونیه که بچه‌ش رو ۲/۲۲/ ۲۰۲۲ به دنیا بیاره! حالا البته ۲۲/ ۱۱/ ۰۰ هم قبوله! دیگه خود دانید!

پایان ترم کهنه/ با شادی و سرور!

۱. به مناسبت روز دانشجو، به همه دانشجوهایم نمره هدیه دادم. به دهانشان مزه داد. برای یلدا هم خواستند! گفتند استاد به مناسبت شب یلدا هم نمره اضافه کنید خوشحال شویم! ایام فاطمیه هم بود. گفتم اگه شما انقد به مناسبتا اهمیت می‌دید باید به مناسبت شهادت حضرت زهرا هم نمره ازتون کم کنم🤭 گفتند مگه ما شهیدشون کردیم؟ گفتم بالاخره تو شهادت باید غمگین باشید!!!😳🤷‍♀️

برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan