کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

از دفترچه خاطرات یک خاله و عمه (8)

1. به مهدی می‌گویم: «خاله به خونِت تشنه‌م.» بدون لحظه‌ای مکث می‌گوید: «یه چاقو و یه لیوان بیار!»😳


2. زینب و نرجس دارند برای شرکت در مسابقه‌ی نما‌یشنامه‌خوانی برنامه‌ریزی می‌کنند. به من هم یکی از نقش‌ها را پیشنهاد می‌دهند. می‌گویم: «خاله آخه من صِدام لوسه.» یک‌صدا جواب می‌دهند: «طوری نیس خاله!»😵 به نظرتان نباید می‌گفتند: «خاله صدات خیلی‌ام خوبه.»؟؟؟!!!


3. نمی‌دانم امروز آفتاب عالم‌تاب از کدام طرف طلوع کرده بود که آرتمیس، در واکنش به بوسه‌های فراوان من، به جای این که بزند زیر گریه، متقابلا مرا می‌بوسید! البته بوس که چه عرض کنم! مثل همه‌ی بچه‌های ده ماهه‌ی دیگر، دهان بازش را به لپم می‌چسباند و با زبانش لپم را خیس می‌کرد! کار جدید دیگرش این بود که برایم زبان درمی‌آورد!🤪 آن هم به طور کاملاً خودجوش و بدون این که من برایش زبان در آورده باشم و به دفعات زیاد! بعد که من هم متقابلا زبان درآوردم، می‌خواست زبانم را بردارد! امروز کلمات زیادی هم به کار می‌برد. مثلاً وقتی گوشی‌ام را می‌خواست بهش گفتیم بگو بده. و او سرش را کج کرد و با حالتی لوس دو بار این کلمه را گفت.😍 یک بار هم بهش گفتم بابا داره میره. بگو منم میام. قشنگ و واضح گفت منم میام :)))


4. دختر 2.5 ساله هدی، که همیشه خوش اخلاق و خوش برخورد است، این بار، در حالی که ما مشغول حرف زدن و خندیدن بودیم چند بار بهمان تذکر داد که حرف‌هایمان اصلا خنده ندارد و نباید بخندیم!🙄 بعد هم دوید جلوی دایی جان که تازه وارد شده بود و به او و همسرش چغلی کرد که: «خاله شارمین و مامانم اعصاب منو خورد کردن!»😮 البته وسط همین نق نق‌هایش، وقتی بهش می‌گفتم می‌خوای دوباره بیای تو کلاسامون؟  با خنده و شادی می‌گفت بله! بچه عادت دارد مسائل را با هم قاطی نکند!😂

محمد
۲۷ خرداد ۰۰ , ۲۰:۴۷
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** **** ******** ****** **** * ** ** **** ***** **** **** ** ***** *** **** *** **** ** ******** ** ******* * **** ** **** **** ** *** ** **** **** ***** ** ****** *** ****  ** ** *** **** ** **** **** **** * ****** *** ** ** ***** *** ***** **** ** ** ** *** *** ****** ****** ***** ** ***** * ****** ** *** *** ***** ** *** ***** *** ** **

**** **** **** **** *****

پاسخ :

سلام. شرمنده نمی‌شناسم
غ ز ل
۰۸ خرداد ۰۰ , ۱۵:۳۷

بابا خودت با خودت باور کردی صدات لوسه خوب بقیه هم لوس میشنون :))

 

یعنی مهدی آخر طنز هستش ها

یک پادکستی هست دیشب گوش میدادم اصلا کفم بریده بود از مطالبی که توش مطرح میشد و الان یادش افتادم 

باید برات بفرستمش چون یک روانشناس در موردش صحبت می کنه

و من چقدر عاشق اینجور پادکست ها هستم

 

جوجه رو عشقه

 

وای ماهک هم وسط حرف من و همسر میگه این حرف خوبی نیست

حرف بد نزنید :)) حالا میبینی یک حرف معمولیه

کلا بچه ها زیاد مسائل رو قاطی نمیکنند

بچلونش :))

پاسخ :

اره راست می‌گی. اتفاقا تازگی‌ها خیلیا از صدام تعریف می‌کنن ولی چون خودم به خودباوری نرسیده‌م خیلی‌ها هم تایید میکنن که صدام لوسه 😁

تعجبم از اینه که ۵ ثانیه هم مکث نمی‌کنه. فوری جواب می‌ده.

پادکست در مورد چیه غزل جون؟

عزیزمی

دلم برای ماهک تنگ شده. عکس جدید نمی‌فرستی؟🙈
😘
غزل سپید
۰۸ خرداد ۰۰ , ۱۴:۴۸

واای عزیزم دیگه حرف راست رو از بچه قبول کن.خخخخخخخخخ.ایموجی بدجنس

پاسخ :

صدای لوس منظورته؟! :)))))))))
حالا خودشون می‌گفتن خاله وقتی خودت می‌گی که ما جسارت نمی‌کنیم رو حرف بزرگ‌تر حرف بزنیم و بالاخره شما یه خودشناسی جامع و دقیقی داری که اینو میگی!!! :)))))
رنگین کمان
۰۸ خرداد ۰۰ , ۱۲:۳۷

به شما حسودیم میشه بخاطر داشتن بچه ی خواهر و برادر :/

پاسخ :

برداشتم از کامنتت اینه که نمی‌تونم بهت بگم امیدوارم تو هم طعمش رک بچشی.😔
 اون مورد آخر، یکی از بچه‌‌های فامیل بود که مامانش همبازی و دوست بچگی تا الانمه. 😊
ربولی حسن کور
۰۸ خرداد ۰۰ , ۰۶:۳۹

سلام

بچه ها واقعا گلی هستند از گلهای بهشت

متاسفانه فعلا بچه چندانی توی فامیل نداریم!

پاسخ :

بله واقعا 😊
ما در حال حاضر یه جفت دوقلو هم تو راه داریم؛ البته مثل مورد ۴ این پست، جزء فامیلن (نه خانواده). 😊
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan