سلام.
خوشبختانه دوران درگیری با کرونا برای من و خانوادهام چندان دشوار نبود. ولی من بعد از کرونا اصلا شرایط خوبی ندارم! دو مسالهای که الان درگیرش هستم و خیلی از آدمها بعد از ابتلا به کووید تجربهاش کردهاند، افسردگی و حواسپرتی است!
در مورد افسردگیام همین بس که جمعه یک روز عالی را در باغ و در کنار کسانی که دوستشان دارم گذراندم و بعد از آن تا ۲۴ ساعت با بیحوصلگی مفرط، غم مبهم، سردرد و قلبدرد همراه بودم! این افسردگی همچنان ادامه دارد طوری که منِ "عشق تدریس در هر شرایطی" این هفته واقعا به زور درس میدهم. دیشب هم یک عکس کارتونی غمگین از خودم استاتوس کردم و زیرش نوشتم: دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست. و البته بازخوردهای خندهداری گرفتم! مثلا خاله کوچیکه نوشت: "همین الان اگه رفیق جان یا خودت باش اونجا بود بهت میگفتم میل سخنت هست یا نیست!" 😅 کلا افسردگیام را جدی نمیگیرند!
در مورد حواسپرتی هم به ذکر دو نکته اکتفا میکنم:
شنبه دقایق اولیهی کلاس آنلاین، سامانه یک لحظه برای من قطع و سریعا وصل شد. در این شرایط، لازم است که دوباره میکروفن را فعال کنم و ادامه دهم. اما من یادم نبود! حدود یک ربع با میکروفن خاموش درس دادم و به is typingهای زیاد قسمت چت هم توجهی نکردم؛ پیامهای نوشتهشده هم در پایین قرار میگرفت و برای من نشان داده نمیشد. بالاخره رفتم روی پیامهای خواندهنشده و با حجم انبوهی از پیامها مواجه شدم که دانشجوهایم خودشان را به در و دیوار میزدهاند که استاد به خدا ما صدا نداریم! 🙄🙈
امروز هم منشی کلینیک با تلفن همراه مرکز بهم زنگ زد. ولی صدایش نمیامد. قطع کردم و من تماس گرفتم. به گوشی شخصی خودش زنگ زدم. بیفایده بود. در نهایت تلفنم را روی بلندگو گذاشتم و حدود یک ربع با منشی حرف زدم. بعد از خداحافظی، تازه متوجه شدم هندزفری به گوشیام وصل است ولی در گوشم نیست!!!😐😐😐
+ شما هم (اگر کرونا را تجربه کردهاید) بعدش افسردگی و حواسپرتی و بیحالی و درد داشتید؟! میگویند تا دو ماه بعد از بهبودی، این مسائل باقی میمانند! 🤦♀️
- سه شنبه ۴ خرداد ۰۰ , ۱۰:۱۷
- ادامه مطلب