کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

جیغ، اثر شارمین!

سالها، در خانه ی ما، یکی از عادی ترین اتفاقهایی که می افتاد، شنیدن صدای جیغ بنفش (و حتی قرمز، آبی، زرد و صورتی!) من بود و هیچ کس با شنیدن چنین صدایی، حتی سرش را بلند نمی کرد که ببیند چه شده است؛ چون همه می دانستند که مارمولک یا گربه دیده ام یا چیزی از دستم رها شده است یا پایم به جایی خورده است یا... و خلاصه این که چیز خطرناک یا مهمی نیست! 

  • ادامه مطلب

من باید اینو محکم بغل کنم!!! =/

muddy toddler

وقتی یک بچه ی این جوری کثیف می بینم، حسابی کیفور می شوم! همان قدر که دیدن یک بچه ی عصا قورت داده ی شسته رفته حالم را بد می کند، بچه کثیف، در پایان یک روز پر از بازی و شیطنت را عاشقم! بگذارید بچه هایتان تا جایی که ممکن است گند بزنند به سر و وضع خودشان، قبل از این که ببینید گند زده اید به زندگی و اعصاب و روانشان! پا در دهان

😥

گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر

زیر سایه دلچسب درختهای سر به فلک کشیده، روی صندلیهای قهوه ای کنار خیابان بی نظیر چهارباغ عباسی نشسته بودیم و جایتان خالی، جعبه ویژه (جعبه ای شامل فیله مرغ، قارچ سوخاری و سیب زمینی سرخ کرده) می خوردیم و خلاصه با خودمان خوش بودیم که صدای خانمی از میز کناری توجهمان را جلب کرد: 

  • ادامه مطلب

الکی نوشت🤯

می دانم اعتراف به این خواسته قلبی، یک جور بی کلاسی و صداقتی بازی در آوردن و ضعف نشان دادن و خودخواهی کردن است! ولی در حال حاضر نیاز به یک همراه دارم صرفا جهت سوء استفاده! یک نفر فقط برای سرگرم شدنم، پرت کردن حواسم و یک عالم پرحرفی کردن و لوس بازی در آوردنم!

  • ادامه مطلب

پرواز را میخواهم چه کار، وقتی پرنده مردنی است!

آخرین پرنده را هم رها کردم
اما هنوز غمگینم
چیزى 
در این قفس خالى است 
که آزاد نمى شود

  • ادامه مطلب

بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت...

 

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط 
باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط 

عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث 
ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط 

دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا 
سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط 

اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد 
جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط 

همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف،حیف 
خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط 

+وحشی بافقی

+ شاعر عنوان: صائب تبریزی

لبت گر بی سخٖن باشد، نگاهت صد زبان دارد!

چند وقت پیش پیج ترامپ را سرچ کردم تا مبادا "پیج ترامپ ندیده" از دنیا بروم! frown جدیدترین پستش را خواندم که البته چیزی هم از آن در خاطرم نمانده است. بعد نگاهی سرسری به کامنتهای زیر پست انداختم و توجهم به کامنتی نسبتاً طولانی به زبان فارسی جلب شد! از آن کامنتهای "جان بر کفانه" با این مضمون که ما تمام قد در مقابل امریکا ایستاده ایم و برای دفاع از وطن و ناموسمان از جان هم می گذریم اما نمیگذاریم امریکا فلان کند و بهمان کند و خلاصه که ما خیلی خفنیم! حواستان باشد! cool

  • ادامه مطلب

آمدن مصدر خوبی است اگر صرف شود

قرار بود "شارمین امیریان" تا همیشه یک شخصیت مجازی بماند و یک مرز پررنگ و دیوار بلند بین دنیای واقعی و مجازی اش بکشد. حتی آن زمانی که این اسم و فامیل هنوز متولد نشده بود و شارمین فعلی با اسم واقعی اش می نوشت و کلی اطلاعات از خودش می داد، باز قرار همین بود. یک وقتهایی پیش آمد که دلش خواست کسی از دنیای مجازی را بکشاند به دنیای واقعی؛ صحبتش هم شد؛ اما در نهایت: تردید و دودلی و ترس از مواجهه، نگذاشت این اتفاق بیفتد... البته تا دیروز!😊
  • ادامه مطلب

دهه هفتادی های عزیز😍

۱. ترم جدید که شروع شود، اولین سری از دانشجوهای دهه هشتادی پایشان به دانشگاه باز می شود و اگر خدا قبول کند من هم با آنها کلاس دارم. تا همین ترم پیش، دانشجوهای دهه هفتادی ام، می گفتند استاد صبر کنید دهه هشتادیها بیایند! آن وقت قدر ما را می دانید! نکند دهه هشتادیها چوب بی صدای خدا باشند که در حمایت از دهه هفتادیهایی که مدام سر به سرشان گذاشته ام... نه... خدایا! تو بخشنده تر از این حرفهایی 😂

برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan