۱. به مناسبت روز دانشجو، به همه دانشجوهایم نمره هدیه دادم. به دهانشان مزه داد. برای یلدا هم خواستند! گفتند استاد به مناسبت شب یلدا هم نمره اضافه کنید خوشحال شویم! ایام فاطمیه هم بود. گفتم اگه شما انقد به مناسبتا اهمیت می‌دید باید به مناسبت شهادت حضرت زهرا هم نمره ازتون کم کنم🤭 گفتند مگه ما شهیدشون کردیم؟ گفتم بالاخره تو شهادت باید غمگین باشید!!!😳🤷♀️
۲. نماینده کلاس جدیدالوردها، دختری است که با یک لحن لاتی خاص حرف می‌زند! البته فقط وقتی حواسش نباشد. یک بار که سر کلاس، درس جواب داد، در جواب تشکر من گفت: چاکریم!😳😂 فقط همان یک بار!
۳. دانشجوی سن‌بالایم پیامک زده که استاد من بلد نیستم کنفرانسم را ضبط و در سامانه بارگذاری کنم. چی‌کار کنم؟ جواب دادم از بچه‌ها بپرسید و انجامش بدید. نوشت: پرسیدم. ولی کار با گوشی هم بلد نیستم! به نظرتان چرا آمده است دانشگاه؟!
۴. یک دانشجو دارم که مدااااام در حال مدح و ثنا و منقبت من است و مرا بهترین استاد دنیا می‌داند که کامل‌ترین، جامع‌ترین، بهترین و بی‌نقص‌ترین تدریس ممکن را دارم و از نظر اخلاق و رفتار و سیرت، الگوی جهانیانم!!!! و او به خودش افتخار می‌کند که کائنات این فرصت را در اختیارش گذاشته که شاگردی مرا بکند!!!! در جمع کلاس و در دایرکت، مدام پیام‌های طولانی پر از تمجید و تشکر می‌فرستد و من در پاسخ فقط می‌نویسم شما لطف دارید. از آن طرف، این دانشجو واقعا درس‌نخوان است. جلسات اول، فرت و فرت برای درس جواب دادن داوطلب میشد و از روی کتاب، غلط و غولوط می‌خواند و افتخار هم می‌کرد که همیشه داوطلب است. جلسه دوم یا سوم، محترمانه به او گفتم که به جای خواندن از روی کتاب، چیزی را که خودش متوجه شده بگوید و ناقص جواب دهد بهتر از روخوانی است. گفت نه استاد روخوانی نیست و من حفظ می‌کنم! (من هم لابد چهارپای دو گوش!😧).گفتم باشد! حفظ هم نکن. گفت چشم از جلسه بعد حفظ نمی‌کنم و برداشتم را می‌گویم. جلسه بعد گفت استاد من تا حالا زیاد جواب داده‌م و با این که آمادگی دارم، فرصت را در اختیار بقیه دوستان می‌ذارم!گفتم نه خانم فلانی. از خودگذشتگی چرا؟! بیا خودت درس جواب بده. گفت ان‌شالله جلسه آینده و در سکوتی ژرف فرو رفت. هفته‌ی آینده و هفته‌های بعد تا همین آخر ترم هم موقع درس پرسیدن، هم‌چنان سنگر سکوت خود را حفظ کرد!
۵. یکی از مراجع‌هایم که مردی جوان همراه با همسرش و بچه‌شان است و از راه دوری می‌آید، امروز به منشی‌ام گفته بود خانم دکتر را یکی از دانشجوهایش به ما معرفی کرد و خیلی ازشون تعریف کرد که کارشون عالیه. ولی گفت حالا فکر نکنید چون می‌گم دکتره یه آدم خیلی خاص و باکلاسه‌ها! ممکنه با دیدنش تعجب کنید. چون خیلی خاکی و خودمونیه. (به نظرتون این تعریف بود؟! تقبیح بود؟! تمجید بود؟! تحقیر بود؟! چی بود دقیقا؟!😂)
۶. امروز برای چندمین بار، یکی از دانشجوهای نادیده‌ام با یک گلدان گل به شدت زیبا در کارگاه آموزشی‌ام شرکت کرد تا استاد عزیزت از جانش! را به چشم ببیند!😎
- پنجشنبه ۹ دی ۰۰ , ۲۳:۳۴
- ادامه مطلب
