کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

"شارمین و مراجعین در هفته‌ای که گذشت" یا "خاطرات (از نظر خودم) جالب"🤭

۱. در پرونده کودک نوشته شده بود که علت مراجعه، عدم اعتماد به نفس و لکنت زبان است (این قسمت را مادر تکمیل می‌کند).

با هم آمدند داخل اتاق. با احتیاط شروع کردم با بچه حرف بزنم و همان طور که انتظار داشتم فقط با تکان دادن سر جواب می‌داد. تصمیم داشتم حرف زدن را طولانی نکنم تا اذیت نشود. 

زودتر از روال معمول رفتم سراغ توضیح این که اتاق مشاوره چه جور جایی است و در آن چه کارهایی می‌شود کرد. همین که کلمه "بازی" از دهانم خارج شد، پسر کوچولو به اذن خدا زبان باز کرد و با صدای بلند و رسا و شیوا و روان شروع کرد خیلی طولانی و بااعتماد به نفس، درباره بازی‌های روی گوشی و اسباب‌بازی‌های داخل اتاقش برایم حرف بزند. 

هر بار که من رشته کلام را به دست می‌گرفتم دوباره به طرفه‌العینی آن را از دستم می‌ربود و مثل وروره‌جادو حرف می‌زد. هم من و هم مامانش کلی خنده‌مان گرفته بود.


۲. مامانی که بچه‌اش را پیشم آورده بود، آخر جلسه خیلی خوشحال بود. انگار باری از روی دوشش برداشته باشم. گفت: "خانوم دکتر اگه کرونا نبود بغلتون می‌کردم. از بس آرومم کردید."😍


۳. خانمه (مامان مراجعم) گفت: "من تو این دو سال ۴ بار کرونا گرفتم." بنده خدا هر جهشی که در کرونا به وجود آمده بود را تجربه کرده بود.


۴. با دختر نوجوان که حرف می‌زدم، یک چیزهایی را مطرح کرد و قرار شد من آن‌ها را با مامانش، که خانم میانسالی بود، در میان بگذارم.

 دخترک از اتاق بیرون رفت، مامانش آمد تو، حرف زدیم و رفتند.

سی ثانیه بعد، مامان دختر، تنهایی برگشت و گفت فکر کنم دخترم صدایمان را ضبط کرده باشد. 

گفتم چه‌طور؟ 

گفت وقتی من می‌خواستم بیایم داخل اتاق، با اصرار گوشی‌اش را داد دستم؛ الان به فکرم رسید شاید برای ضبط صدا بوده و من هم که بلد نیستم چه‌طوری باید بفهمم این کار را کرده است یا نه. 

رمز گوشی را باز کرد و داد دستم. در حال ضبط بود!


۵. آقایی که از نظام مهندسی برای بازدید از مکان جدید کلینیکم آمده بود، گفت: "شما قبلا فلان مجتمع بودید؟ پارسال هم خودم برای بازدید آمدم آنجا." جالب است که او مرا به یاد داشت و من او را یادم نیامد.


خودت باش
۲۵ دی ۰۰ , ۲۲:۰۸

۱تا۵: خاب دیگه!

پاسخ :

حرف یادت دادما 😂
هوپ ...
۲۴ دی ۰۰ , ۱۲:۳۶
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

منم اومدم بگم مشکلی ندارم با عنوان :-)))))

چقد مورد اول جالب بود. بقیه اش رو هم خصوصی کن خودت بخون:

 

**** ***** ** *** **** ***** *** ** ****** ***** ***** **** ** *** ***** *******

پاسخ :

خدا رو شکر 😄😘


راستش رو بخوای خودمم اولش فکر نمی‌کردم این‌جوری باشه و به خاطر همین خیلی استرس داشتم که ورشکست بشم!
ن. ..
۲۴ دی ۰۰ , ۱۰:۲۴

سلام آقای محمدحسین

من همینجا لینکو دیدم و پر کردم 

تف به ریا :) 

پاسخ :

@محمدحسین
x
۲۳ دی ۰۰ , ۲۳:۵۸

چرا کودک با دیدن شارمین به حرف آمد ؟

«خاب دیگه!»

پاسخ :

😂😂😂
ربولی حسن کور
۲۳ دی ۰۰ , ۲۳:۴۶

اختیار دارین

وبلاگ ما هم متعلق به شماست

پاسخ :

بزرگوارید
دُردانه ‌‌
۲۳ دی ۰۰ , ۲۰:۳۸

ضبطو کنسل کردید یا گذاشتید ضبط بشه؟ یا کنسل کردید و دوباره الکی حرف زدید که فکر کنه نقشه‌ش گرفته؟

پاسخ :

کنسل کردم. چیز دیگه هم ضبط نکردم
محمد حسین
۲۳ دی ۰۰ , ۱۸:۲۲

سلااام

خیلی کمکتون به درد خورد، برای کسایی که فرستاده بودم با هیچکدوم اینقدر تغییر توی مشارکت ایجاد نشد.

1. دیگه مشکلات هم مثل قدیم خالص نیستند، قدیم یا کسی اعتماد به نفس داشت و لکنت زبان و ... یا نداشت البته توی خونه و غیر خونه ممکن بود فرق کنه. تو این دوره زمونه من زیاد دیدم که حالی به حالی میشن بچه ها. من مثلا اگر توی مدرسه شیطونی میکردم میگفتن چیه مشکلی پیش اومده؟
ولی واقعا خیلی وقتا مشکل اصلی اینه که قربانی بازخورد محیط میشن بچه ها

2. چیزی نیست جو گیر شده بوده
3. عاخی
4. اینم نوجوونای این دوره زمونه، همه آلکاپون هستن

5. به یاد آوردن و از یاد بردن چیز جالبیه کاش دست خود آدم بود

پاسخ :

سلام.
خدا رو شکر. اخه من برای ده تا کلاس دانشگاهم ارسال کردم. حدود ۴۰۰_۵۰۰ نفر تو این ده تا گروه هستن.

۱. اینو خیلی قبول دارم که قربانی بازخورد محیط می‌شن.
۲. 😒😒😒
۴. والا
۵. چه خوب می‌شد
یاسی ترین
۲۳ دی ۰۰ , ۱۶:۲۰

پس لکنت نداشت؟؟؟؟

تابلو نبود که هی اصرار می‌کرده گوشی رو ببر داخل؟ 😂😂😂

بازم از این پستا بزار 😍😍😍

پاسخ :

چرا ولی خیلی کم. تو اون سخنرانی که واسه من کرد فقط یه بار یه لکنت خیلی کم نشون داد اونم شاید چون حواسم بود ببینم لکنت دهره یا نه متوجهش شدم.

من که داخل اتاق بودم و این اتفاق تو سالن انتظار افتاده بود. اتفاقا منشیم هم حدس زده بود ولی نخواسته بود جلوی خودش حرفی بزنه. مامانه هم یهو بعد جلسه کشف و شهود کرده بود!😂😂😂

چشم😊
ربولی حسن کور
۲۳ دی ۰۰ , ۱۴:۴۶

سلام

1. یادم افتاد به بچه هائی که وزن طبیعی دارند و مادرشون اصرار داره براشون تقویتی بنویسم چون اصلا اشتها نداره.

4. پاکش کردین دیگه؟ یا نه؟

میگم قالب وبلاگو تازه عوض کردین؟ یا من متوجه نشده بودم؟!

پاسخ :

سلام.

۱. کلا کاش این مامان‌ها بی‌خیال غذا خوردن بچه‌ها می‌شدن! منم خیلی مراجع دارم که از غذا نخوردن بچه شکایت دارن و به زور غذا دهن بچه می‌کنن و هر چه قدر می‌گم بذارید گشنه‌ش بشه خودش می‌خوره زیر بار نمی‌رن. با این که خودشونم می‌گن وزن طبیعی داره.

۴. بله پاک کردم.


خیلی وقت نیست.


آقای دکتر با عنوان پست که مشکلی ندارید؟!🤭
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan