کودکانه هایم تمامی ندارد

همان‌طور که شاید بدانید، من در دو دانشگاه تدریس می‌کنم؛ مثلاً فرض کنید اسم یکی از دانشگاه‌ها الف است و دیگری ب.

 گزینه ۳ این پست  را دانشگاه الف گفته بود و همان طور که می‌دانید من خوش و خرم رفتم پرونده الکترونیک سلامت تشکیل دادم و برای واکسن کرونا ثبت نام کردم و اسمسش هم آمد و صبح جمعه، بعد از کلی توضیح برای این و آن در مورد این که چون استادم می‌توانم واکسن بزنم و کلی بحث با مسوول محل واکسیناسیون، واکسن زدم.

حالا تازه از دیروز دانشگاه ب اعلام کرده که واکسیناسیون اعضای هیات علمی را شروع کرده و دارد با کلی قر و ناز می‌گوید که حق التدریس‌ها فلان سایت ثبت‌نام کنند تا مجوز واکسنشان بیاید و فعلا مراجعه نکنند و از این جور حرف‌ها. 

من هم شاد و شنگول پیام‌ها را می‌خواندم و با دم نداشته‌ام گردو می‌شکستم و خدای عزّ و جلّ را سپاس می‌گفتم که قبل از این که این دانشگاه بخواهد این همه برایمان قر و قنبیل بیاید، از طرف آن یکی دانشگاه واکسن زدم.

خلاصه که هی با حالتی بین لبخند رضایت‌آمیز و پوزخند، پیام‌های دانشگاه ب را می‌خواندم و در دلم جشن عقد به پا بود تا این که عصر امروز، ناگهان پیامی به گروه دانشگاه الف ارسال شد که در آن نوشته بود امروز اسامی اساتید ارسال شده و فردا می‌توانیم برای واکسن زدن مراجعه کنیم! 😳😂🤦‍♀️

پس من جمعه از طرف کجا رفتم واکسن زدم؟! 🤷‍♀️ همین نیم ساعت پیش هم برایم پیامک آمد که فردا با کارت ملی و این پیامک برو واکسنت رو بزن استاد عزیز! 🤣 یعنی آن واکسن زدن من قاچاقی و خارج از نوبت بوده 🤣🤣🤣 چه قدر هم با آقاهه بنده خدا بحث کردم😂😂😂 حالا حق الناس نباشد به کمرم بزند 🤣🤣🤣