کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

بی قید و شرط

در کنار همه دلتنگیهایم، چیز عجیبی را در خودم حس میکنم: من دلم برای آن دوست داشتن بی قید و شرطی که در تمام آن ۲۱ سال و در هر شرایطی که پیش می آمد، در مورد برادرم احساس میکردم، تنگ شده است. بارها و بارها دیگران به او گفته بودند خوش به حالت که چنین خواهری داری... خوش به حالت که این همه دوستت دارد. قدرش را بدان...

اما حالا میفهمم چقدر خوشحال به حال خودم بوده است که میتوانسته ام تو را، که همخون و همخانه ام بودی، با ذره ذره وجودم و بدون هیچ چشمداشتی دوست داشته باشم و فقط برایم کافی باشد که تو از ته دلت بخندی و حالت خوب باشد؛ این دوست داشتن بی قید و شرط و خالص، چیزی نیست که هر کسی در زندگی اش فرصت تجربه کردنش را داشته باشد و وجود تو، فرصت آن را به من داد؛ اگرچه به شدت کوتاه... 

چقدر دلم برای روزهایی که بی توجه به هر شرایطی که پیش می آمد، فقط و ققط برای خوب بودن حال تو به این در و آن در میزدم تنگ شده است. همان روزهایی که فقط برایم مهم بود که هر کاری از دستم برمی آید برایت انجام دهم و هیچ چیز دیگر برایم مهم نبود... چقدر به تو احتیاج دارم تا بتوانم آزاد و رها دوستت داشته باشم؛ حسی شبیه به مادر بودن...
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan