کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

چشم انتظارم که بیای...

یکی از دلبرانه ترین کارهاش این بود که خیلی وقتها، همین که در رو باز میکرد و می اومد توی خونه، از همون داخل حیاط داد میزد: آجی! کاری باهام نداشت... فقط میخواست ببینه خونه هستم یا نه... دوست داشت وقتی تو خونه س منم باشم... انگار احساس آرامش میکرد... حالا جائیه که من نیستم... ولی کاش احساس آرامش داشته باشه... کاش...

برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan