نذر کرده بود همین که مشکلات حل شد، من و مامان و بابا رو ببره مشهد... من از همون روز، دیگه هیچ زیارتی نرفتم... نشستم به پای نذرش... نمیتونستم بدون اون برم... دلم همراهیم نمیکرد... حالا اولین ماهگرد رفتنش با شهادت امام رضا یکی شده... من دیگه هیچ وقت دلم نمیخواد برم مشهد... هیچ وقت.
+ بعدتر نوشت:
... و یادم افتاد آخرین باری که مشهد رفتم با تو و مامان و بابا بود و شد بهترین و دلچسبترین مشهدی که به عمرم رفته بود...
- جمعه ۲۵ مهر ۹۹ , ۱۸:۴۳
- |