کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

همسایه ها یاری کنید تا من همه کاری کنم! 😏

میدانم که ممکن است پایین این پست جنگهای خونین دربگیرد! ولی خودم را به خدای مهربان میسپارم 😅



دانشگاه اولین جلسه هم اندیشی اساتید گروه را برگزار کرد تا "روشهای  نوین حالگیری از دانشجویان در کلاسهای آنلاین دوران کرونا" را با هم مرور کنیم! 😃

یک جا، صحبت از این شد که خیلی مهم است که اساتید کلاسهای آنلاینشان را درست مثل کلاسهای حضوری، کاملا منظم و سر وقت برگزار کنند. در همین وقت یکی از اساتید شروع کرد به درددل که: "من بچه کوچک دارم و زمانم دست خودم نیست و دختر بزرگم هم که حالا دیگر کلاسهایش آنلاین برگزار میشود و من باید به او هم رسیدگی کنم و..." 

در نهایت هم پیشنهاد داد که سه استادی که بچه کوچک دارند، هر وقت نمیتوانند آنلاین شوند، کلاسشان را با اساتید بدون بچه کوچک جا به جا کنند 😳

خب طبیعتا چنین ایده ای نه منطقی بود و نه عملی. در درجه اول به این دلیل که نمی شد یک دفعه با حدود ۱۰۰ نفر دانشجو هماهنگ کنی که تایم کلاستان عوض شده و قطعا در خیلی از کلاسها تداخل ایجاد میشد.

اما پاسخ مدیر گروه چه بود؟ گفت: "مطمئن باشید تک تک اساتیدی که اینجا نشسته اند و چیزی نمیگویند، هزار و یک دغدغه و مساله دارند و بچه داری تنها دغدغه آدمها نیست که فکر کنید اگر کسی بچه نداشت از هفت دولت آزاد است و میتواند هر زمان که شما خواستید برنامه اش را عوض کند و با شما هماهنگ شود. اما به هر حال شما تعداد ساعات مشخصی را در اختیار دانشگاه گذاشته اید و قطعا باید سایر مسائلتان را طوری مدیریت کنید که از عهده کارتان بربیایید."

من آن قدر باهاش موافق بودم که دلم میخواست همان وسط بلند شوم بروم طرفش و از روی ماسک محکم بوسش کنم! 😘😂 

راستش در تمام لحظاتی که خانم همکار داشت در مورد مشکل بچه داشتن حرف میزد، دلم میخواست ازش سوال کنم: "خب مگر کسی مجبورت کرده است؟"

من خودم هم به خاطر کلینیک، به شدت درگیرم و زمانهایم دست خودم نیست. اما به جای این که انتظار داشته باشم که کلینیک ندارها! یاری کنند تا من کلاسداری کنم! با یکی از دانشگاهها کلا قطع همکاری کردم و تصمیم دارم به دانشگاه دیگر فردا زنگ بزنم و بگویم دو درس جدید را نمیپذیرم و فقط همان درسی که دو ترم است تدریس میکنم را برمیدارم.

چرا؟ چون فکر میکنم آدم نمیتواند همه کارهایی را که دلش میخواهد، با هم انجام دهد و عاقلانه این است که به قدر توانایی اش و با توجه به شرایطی که دارد قبول مسوولیت کند؛ نه این که انتظار داشته باشد بقیه هوایش را داشته باشند تا او از همه مواهب الهی یک جا بهره بگیرد!

ما با هر انتخاب در زندگیمان، در واقع هزاران انتخاب دیگر هم میکنیم: وقتی انتخاب میکنیم که در دانشگاه، روانشناسی بخوانیم یعنی انتخاب کرده ایم که جامعه شناسی، زبان فرانسه، حقوق، فیزیک، اقتصاد، گرافیک، پزشکی، مهندسی و... نخوانیم. حالا شما بیا پا به زمین بزن که نههههه من الا و بلا باااااید روانشناسی و پزشکی و فرانسه را با هم بخوانم.

خب اگر نابغه و مخ باشید که هیچ... هر سه را میخوانید و موفق هستید. اما اگر یک آدم معمولی باشید چند راه دارید:

۱. هر سه رشته را همزمان با هم بخوانید و از پس هیچ کدام آن طور که باید و شاید برنیایید و با نمرات پایین و بیسوادانه! فارغ التحصیل شوید و فقط بتوانید پز سه ندرک بی کیفیتتان را بدهید.

۲. دو تا از رشته ها را فدای سومی کنید.

۳. یک عده آدم بیکار و بی برنامه را اجیر کنید تا هر وقت لازم شد به جای شما سر کلاس بروند یا امتحان بدهند یا پژوهش انجام دهند!

۴. عاقل باشید و فقط یک رشته را که بیشتر مورد علاقه تان است و در آن مستعدترید بخوانید و در مورد بقیه، هر وقت فرصت کردید، مطالعه آزاد داشته باشید.


به نظرم این مثال، در مورد همه کارهای دیگر هم صادق است! خواهر من! برادر من! دخترم! پسرم! اگر شرایطت طوری است که کاری را نمیتوانی انجام بدهی.. قربانت!... آن کار را قبول نکن و بقیه را موظف به یاری کردن خودت ندان. اصلا شاید بقیه دلشان بخواهد پا روی پا بیندازند و برای خودشان موز پوست بکنند و در عالم تنبلی و بیکاری خودشان خوش باشند. تو نمیتوانی بگویی آهای بیکار جان! بیا یک سر کار مرا بگیر تا روی زمین نماند!



خیلی در لفافه گفتم؟ یا منظورم روشن است؟🤔


  • ادامه مطلب
خودت باش
۲۱ شهریور ۹۹ , ۲۱:۱۱

خب اگه میخواست حضوری بیاد هم بازم بچه کوچک داشت، بنظرم خیلی چیزی عوض نشده... 

پاسخ :

حضوری که بود میتونست بچه رو پیش مامان بزرگش بذاره، الان به خاطر کرونا نمیتونست.
الی
۱۹ شهریور ۹۹ , ۰۷:۴۳

سلام بر شارمین بانوی گل و خانم دکتر🥰😍😍

بیگ لایک به پستت، من چون بچه کوچیک دارم وقت ندارم بیشتر برات کامنت بنویسم ،خودت بنویس جای من و لطفا درکم کن😂😂😂

پاسخ :

سلام مامان پارسای خوشگل و دوست داشتنی😘😘😘
بیگ لایک به وجودت❤

😂😂😂 
ربولی حسن کور
۱۸ شهریور ۹۹ , ۰۹:۳۱

سلام

 

 

جناب سروان جناح راستو به شما میسپرم

جناح چپ هم با سرگرد باشه

وسطو هم خودم کنترل میکنم

افراد آماده برای حمله آتش به اختیار

آماده برای جنگهای خونین

 

 

اما خارج از شوخی از این قسم همکاران همه جا هست که انتظار دارن همیشه بقیه با اونها هماهنگ بشن یا مراعاتشونو بکنن حالا چه به بهانه بچه چه به بهانه های دیگه

پاسخ :

سلام.


😂



بله ادمی که از این روحیات داره احتمالا بچه هم که نداشته باشه بهانه های دیگه پیدا میکنه
نیــ روانا
۱۷ شهریور ۹۹ , ۱۱:۳۵

وااااو چقدر هندونه رفت زیر بغلممم

عشششقی تو

شیفته خودم شدم 😂😂

من متعلق به همه شمام

 

ولی از شوخی گذشته فکر نکنم دیگه الان پاش بیفته اون همه حوصله و انرژی داشته باشم 😒

پاسخ :

😂😂😂 عزیزم 😍

منم یه وقتایی به دوران دانش آموزی و دانشجوییم فکر میکنم سرم گیج میره که آخه من چه جوری انقد با برنامه و خستگی ناپذیر و سرتق بودم؟! 😁
هوپ ...
۱۷ شهریور ۹۹ , ۰۰:۳۵

به نظرم کار درست رو تو میکنی ولی اون استاد رو با در نظر گرفتن اینکه نمیدونم شرایط زندگیش چطوره و چقدر به پولش نیاز داره، باید چند سال ابتدایی تولد فرزندش رو سبک تر کار کنه به نظرم. البته دانشگاه میتونه تا حدی که حق بقیه ضایع نشه باهاش سازگار بشه.

پاسخ :

ببین هوپ جان من درک میکنم که از یه طرف شرایط زندگیها سخت شده و از طرف دیگه باید هوای مامانی که بچه کوچیک داره رو داشت. اما از طرف دیگه میگم در این مورد نمیشه انتظار زیادی هم داشت! به هر حال مسائل مالی رو هممون داریم. دغدغه های زندگی هم برای همه هست، هر کس به شکلی. مسلما نباید کسی انتظار ایثار از بقیه داشته باشه. این چیزیه که منو اذیت میکنه. هر کسی باید خودش بر اساس شرایط زندگیش برای خودش برنامه ریزی کنه تا باری روی دوش بقیه نباشه. ولی وقتی با این حجم خودخواهی و بی توجهی به شرایط بقیه مواجه میشی، زیاد جایی برای همدلی و کمک نمیمونه
مریم بانو
۱۶ شهریور ۹۹ , ۲۳:۴۳

شارمین این ارامشتو ازکجامیاری؟؟

 

منم میخوام

پاسخ :

کدوم آرامش رو؟! 🤦‍♀️😃

اتفاقا به قول شاعر: در دلم غوغا است اما رازداری بهتر هست...
محسن رحمانی
۱۶ شهریور ۹۹ , ۲۲:۲۸

خوب  آخه شما با یه شیطنت خاصی گفتید روشهای نوین حالگیری از دانشجویان

واینکه بیشتر منظورم سخت نگرفتن به دانشجوهاست .

 

 

پاسخ :

آره داشتم شوخی میکردم. اتفاقا تو این جلسه کلی سفارش دانشجوها رو بهمون کردن که اذیتشون نکنیم و در عین حال اجازه سوء استفاده هم ندیم.
رحیم فلاحتی
۱۶ شهریور ۹۹ , ۲۲:۲۳

ما هیچ وقت نمی خواهیم قبول کنیم که کارهای خونه و محل کارمون رو نباید باهم قاطی کنیم . همکاری سر کار میاد می گه دیشب تا دیر وقت فوتبال تماشا کرده و طول روز گیج و منگ خواب و کارش رو درست انجام نمی ده . یکی مسافرت بوده خسته از راه رسیده و الی آخر . تو محیط کاری شما هم اونطوری .

  واقعن خوب گفتید ! اگه نمی تونی کار رو بذار زمین . کس دیگری که وقت آزاد داره برداره .

پاسخ :

فکر نمیکردم تو محل کار آقایون هم چنین مساله ای وجود داشته باشه!

نیــ روانا
۱۶ شهریور ۹۹ , ۱۶:۰۲

وااای شارمین دقیقا ترم قبل ما کلی از این بحث ها تو گروه واتساپی اساتید داشتیم

یکی میگفت بچه م ۹ ماهشه

یکی میگفت دوقلو دارم و و و ووووووو

یعنی قشنگ انتظار داشتند کل کادر دانشگاه و دانشجوها برنامه شون رو بر اساس ساعات خواب و بیداری و چیش و شیر نوباوگان ایشون تنظیم کنند

کلی من حرص خوردم سر این قضیه

 

 

و البته ی چیز نه خیلی نامرتبط بگم 

من اون اوایل به دانشجوهایی هم که زیاد غر میزدن که شاغلیم و بچه داریم و ...

رک میگفتم خوب خودتون انتخاب کردید که با وجود همه مشغله هاتون درس هم بخونید پس باید زمانتون رو مدیریت کنید

الان بیشتر باهاشون همدلی میکنم

ولی هنوزم معتقدم هرکسی مسئول انتخاب های خودشه

من دانشجو هم داشتم منظم و مرتب و سختکوش و تازه سر جلسه دفاعش من متوجه شدم این متاهل بوده و بچه هم داره

خودمم دوره دکتری هم شاغل بودم هم متاهل هم پسرم فقط ۵-۶ سالش بود هم ی شهر دیگه بودم

شاید باورت نشه ولی خیلی وقتا طول شبانه روز فقط ۲-۳ ساعت میخوابیدم

ولی یک بار هم به جون کسی غر نزدم چون همش انتخاب های خودم بود

 

پاسخ :

منم همین جواب رو به دانشجوهام میدم (معمولا میگم وقتی با وجود شاغل بودن و تاهل کنکور دادید، حتما این توانایی رو تو خودتون میدیدید که در کنار بقیه مسولیتهاتون، درس هم بخونید). 
 واقعا بدم میاد که از هر چیزی فقط امتیازهاش رو میخوان و سختیها و محدودیتهاش رو حاضر نیستن تحمل کنن و خودخواهانه انتظار دارن صرف شاغل بودن یا بچه داشتن بقیه همه جوره هواشون رو داشته باشن. 
البته من هوای دانشجوهای متاهل/ بچه داری رو که واقعا تلاششون رو میکنن در حد معقول دارم. ولی از آدم متوقعی که خودش هیچ تلاشی نمیکنه واقعا بیزارم.


کاش همه مث تو بودن نیروانا. جدی میگم. آدم مسوولیت پذیر که برای رسیدن به هدفهاش، واقعا تلاش کنه خیلی کم شده. یعنی شرایطی که تو داشتی و سختیهایی که تو تحمل کردی تا دکتری بگیری، خیلی از دانشجوهای ما نصفش رو هم نمیتونن/ نمیخوان مدیریت کنند. 

دلم میخواد مجسمه ت رو بسازم موقع تدریس آنلاین بذارم جلو وب کم 😂
محسن رحمانی
۱۶ شهریور ۹۹ , ۱۵:۴۱

اتفاقا درست خوندم منظورم این بود حداقل یه برنامه ریزی میکردید ازدستش ندید نه اینکه به همکارای دیگتون امید داشته باشید یا بخواید از اونا که جور شمارو بکشن .

 

منظور من از درک اینه که براونا خورده نگیرید نه اینکه از کار کلینیک یا ساعت کلاسیتون بگذرید اونارو درک کنید بابت مشکلشون .

 

من کاری به طنز بودنش ندارم میگم اونارو اذیت نکنید خودتون هم دانشجو بودید واین 

به این معنی نیست که شمااونارو اذیت میکنید .

 

یادمه شما خودتون گفتید هم دانشجویید هم استاد وهم مسئول کلینیک.

پاسخ :

مطمئن باشید اگه راه معقولی وجود داشت که واحدهای تدریسم رو کم نکنم، نمیکردم.

من که نرفتم این حرفها رو به خودش بگم که! فقط اینجا نوشتم. واقعا توقعش طوری نبود که بشه خرده نگرفت یا درکش کرد. البته همکارها، اول باهاش همدلی کردن ولی وقتی دیدن خودش اصلا بقیه رو درک نمیکنه دیگه حرفشون رو زدن بهش.

خب اخه این وسط چه ربطی داشت که یهو بگید دانشجوها رو اذیت نکنید؟

بعید میدونم چنین حرفی زده باشم. من دو سال بعد از فارغ التحصیلیم کلینیک زدم.
محبوب حبیب
۱۶ شهریور ۹۹ , ۱۳:۲۰

من بعنوان یک مادر دارای بچه کوچیک میگم، حق با مدیر گروهه.

چقدر تعجب کردم از سطح انتظار این خانم همکارتون.

من هیچ وقت چنین انتظاری از گروه نه داشتم نه خواهم داشت. 

پاسخ :

کاش مادرهای شبیه شما بیشتر بودن.

معمولا اینجور آدمها، شاغل هم که نباشن انتظار دیگران کمکشون کنن تا با وجود بچه کوچیک هر کار دیگه ای که عشقشون میکشه رو هم انجام بدن. در حالی که نمیشه آدم هم بچه کوچیک داشته باشه و هم هیچ محدودیتی رو نپذیره.
پا ییز
۱۶ شهریور ۹۹ , ۱۱:۴۶

چرا فکر کردی ممکنه بحث شکل بگیره؟ چه برسه به دعوا یا جنگ خونین 

 

ببین اون خانم یک راه داره و اون هم اینکه وقتی کلاس حضوری برگزار می کرده چجوری بوده؟ بچه ها را میذاشته پیش کسی؟ کسی میومده خونه شون؟ الآن بره تو اتاق خصوصی و کلاس بذاره ممکنه بچه ها بیان پیشش؟ شده خونه را ترک کنه یا بچه ها را ببره جای دیگه باید همون کار را بکنه و خودشو درگیر تعارض نقش ها نکنه 

 

سلام شارمین

پاسخ :

چون کامنترهام رو میشناسم 😉 الان یه نگاه به کامنتها بکنی متوجه میشی. 

قبلا کوچیکه رو میذاشته پیش مامانش بزرگه مدرسه بوده. الان که دیگه نمیشه، اولین گزینه ای که به ذهنش میرسه این که نظم گروه رو به هم بزنه تا نظم زندگبش به هم نخوره!

سلام عزیزم. 😘
بنده خدا
۱۶ شهریور ۹۹ , ۱۱:۱۲

امان از انتخاب کارهایی که نمیکنیم ...

پاسخ :

اماااان 
آبان ...
۱۶ شهریور ۹۹ , ۱۰:۳۷

من جز ادم هایی هستم که چند تا کار باهم نمی تونم انجام بدهم . 

مثلا یا زبان می خونم ..یا کار می کنم . یا درس می خونم ..واقعا نمی تونم هندل کنم همه را باهم ...کیفیت برام مهم تره کمیت است ‌‌...

کما اینکه تو لیسانس واسه ما ها امکان همزمان تحصیل دو تا رشته تو دانشگاه دولتی به خاطر رتبه کنکور بود و هیچ وقت امتحان نکردم و پشیمان نیستم اما دویتم واقعا می تونست ..واقعا نخبه بود ...فلسفه و حقوق باهم خوند ..الان هم اونم دکتری می خونه ‌..

دانشجو که گناه نکرده !  اونم کار و زندگی داره 

پاسخ :

منم تا سال آخر لیسانس همین طور بودم. ولی بعد که رفتم سر کار مجبور شدم یاد بگیرم. البته هنوزم هر وقت ببینم از عهده دو کار همزمان برنمیام، یکیش رو نمیپذیرم.
منم یه دانشجو داشتم همزمان روانشناسی و جامعه شناسی میخوند و خیلی هم درسخونتر و زرنگتر از بقیه همکلاسیهاش بود.

بله هر کس کار و زندگی خودش رو داره و نمیشه بگیم بچه دیگران رو به کارهای خودمون اولویت بدیم. به هر حال مادر بچه باید یه فکری بکنه نه همکارها و دانشجوهاش.
محسن رحمانی
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۹:۰۲

سلام خوب درسته ولی باس حداقل اونارم درک کرد در آینده هم شما هم بچه دار خواهید شد و ممکنه با مشکل اونا مواجه بشید اون وقتم بازم همین عقیده رو دارید؟

چرا کنسل کردید ؟نصف درآمدتون رو ازدست دادید به خودتون ضرر زدید .

عجیبه شما هنوز خودتون دانشجویید و دانشجو بودید اذیت نکنید دانشجویانتون رو خوبه اساتید شماهم شنارو اذیت کنند؟:دی

پاسخ :

سلام.
کاملا مشخصه که پست رو درست نخوندید.
الان با سوال دومتون، جواب سوال اولتون رو دادید. چرا کنسل کردم؟ چون اگه این کار رو نمیکردم یا مجبور بودم از کار کلینیک بزنم تا به تدریس برسم یا مثل اون خانم انتظار داشته باشم بقیه با من هماهنگ بشن تا من هم همه ساعات تدریسم رو داشته باشم و هم مراجعهای کلینیکم رو ببینم. یعنی به بقیه فشار بیارم تا حقوق خودم نصف نشه. ولی این که این کار رو کردم و حاضر شدم نصف حقوقم رو از دست بدم، نشون میده اگه خودم هم بچه داشتم و با مشکل اونا مواجه میشدم باز هم همین عقیده رو داشتم.
"باس حداقل اونارم درک کرد؟" چطوری واقعا درکشون کنیم؟ مثلا من بگم باشه الان بچه شما نمیذاره کار کنی، من میام مراجعهای مرکزم رو کنسل میکنم تا شما به بچه ت برسی و من تو تایم شما کلاس برگزار کنم؟ بعد ممکنه اون مثلا ۵۰ نفری که من فردا صبح باهاشون کلاس دارم و به خاطر درک کردن همکارم میخوام امروز عصر کلاسشون رو برگزار کنم، امروز عصر با استاد دیگه ای کلاس داشته باشن و تداخل پیدا کنه. این اشکالی نداره؟ خیلیهاشونم ممکنه کلاس نداشته باشن ولی برنامه دیگه ای دارن که قابل کنسل شدن نیست یا ممکنه سر کار برن و تایم کاریشون باشا؟ چند نفر باید برنامه هاشون رو به هم بزنن و از کار و تفریح و... خودشون بگذرن تا یه نفر بتونه هم بچه داریش رو بکنه هم سر کار بره؟ 

من دو سال و نیمه دیگه دانشجو نیستم.
این که نوشتم روشهای نوین حالگیری از دانشجویان، طنز بودنش مشخص نیست؟ حالا به فرض که جدی هم باشه، این که یه دانشگاه بیاد برای دانشجوهاش جلسه بذاره تا روشهای نوین حالگیری رو مرور کنن به این معنی نیست که هر استادی در اون جلسه هست دانشجوهاش رو اذیت میکنه.😏
حامد سپهر
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۸:۳۲

روشهای نوین حالگیری از دانشجویان اونهم بصورت آنلاین رو خوی اومدی:)))

آقا الان رییس جمهور داریم میدونه از پس این کار بر نمیاد ولی ول نمیکنه بره پی کارش بعدش از بقیه انتظار داری!

ناراحت میشم اگه فکر کنی روحانی رو میگم:)

در ضمن به اون استاد که بچه کوچیک داره باید بگی الان مجازی شده اونوقت وقت که حضوری بود بچه شو چیکار میکرد؟

پاسخ :

:))) البته به هر حال دانشجوها از پس ما برمیان 😉

راست میگیدا😏 نهههه اصصصصصلا ذهنم سمت ایشون نرفت... مرد به این خووووبی🤥

اتفاقا همکارهت بهش گفتن جواب داد اون موقع میتونستم بذارمش خونه مامانم، الان به خاطر شرایط کرونا نمیشه بچه رو بیرون برد. تازه اون موقع بچه بزرگشم مدرسه بود الان خونه س و کلاس آنلاین داره! 😐
کیهان
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۸:۱۹

درود بر شما

منظورتان کاملن واضح و روشن بیان فرمودی خانم دکتر

کاملن هم حق با شماست!بنظرم باید به اندازه وقت و تواناییمان مسولیت قبول کنیم.

شادیتان همیشگی

پاسخ :

درود...
چه خوب کل پست رو در یک جمله خلاصه کردید.😊

زنده باشید.

❣️Ailin Senpai❣️
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۸:۱۲

اتفاقا جای دعوا نداشتD:

+دقیقا به خاطر همینه که به مامانم میگم من نمیتونم همزمان برم ریاضی بخونم و کنارش ادبیات و هنرم ادامه بدم=-= کو گوش شنوا؟:/

پاسخ :

من اون بخش بحث برانگیزش رو کمرنگ کردم آخه: این که اگه با وحود بچه از پس کار کردن برنمیاد، یا سر کار نرید یا بچه نیارید.

+ از تونستن شاید بتونی ها! ولی آخه به چه قیمت؟!

soolin :)
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۲:۰۰

کمک زمانی کمک محسوب میشه که از جانب کسی که قراره بهت کمک کنه باشه و کاملا دلش راضی باشه نه اینجوری که کارشو دیگران انجام بدن پولش تو جیب خانم یا اقای بچه دار،کلینیک دار یا غیره بره.والااااه

همه مشغله و کار و زندگی و بچه دارن،کسی که بتونه از پس زندگیش در هرشرایط بربیاد هنر کرده.

پاسخ :

دقیقا... دقیقا... دقیقا...
مسولیتهاشون رو به بقیه تحمیل میکنن بعد هم کلاسش رو میذارن که ما همزمان درس خوندیم دو تا بچه هم بزرگ کردیم سر کار هم رفتیم!
^_^ khakestari
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۱:۲۹

سلام :)

اصلا هم در لفافه نبود که :))

کاملا روشن و منطقی منتقل شد.

ما نیز با خوندن هر خط به نشونه تایید سر تکون دادیم

پاسخ :

سلام عزیزم.
:)
خب شاید بچه کوچیک نداری 😉
پشمآلِ پشمآلو
۱۶ شهریور ۹۹ , ۰۰:۵۰

بنظرم اصن جای دوا نداره پایین پست .. خیلیم منطقی😌

پاسخ :

یه بار یه پست در همین موضوع ولی خارج از لفافه! گذاشتم، تا دم جنگ جهانی سوم رفتیم و برگشتیم 😂
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan