۱. کاش آن قدر بافرهنگ شویم که بپذیریم همان قدر که "طلاق، مبغوضترین حلال الهی است، ولی به هیچ وجه حرام نیست"، ازدواج هم سنت رسول ا... است ولی واجب نیست! البته اگر گزاره دوم را (جمله ای که در مورد ازدواج است) باور کنیم، گزینه اول (طلاق) خیلی هم اتفاق نمی افتد. نه این که بگویم بهترین راه کاهش آمار طلاق، ازدواج نکردن است. حرفم این است که وقتی تصورمان این نباشد که به هر قیمتی بااااااید ازدواج کنیم، چشمهایمان را بیشتر باز میکنیم و صرفا به خاطر این که ازدواج کرده باشیم یا دهان مردم را بسته باشیم یا با سایر دلایل بیهوده، ازدواج نمیکنیم و این یعنی افزایش احتمال انتخاب درست و کاهش احتمال طلاق.
۲. یک عمر در کلاسهایم، خودم را به در و دیوار زده ام و با رسم شکل و نمودار و مثال عینی، به دانشجوهایم ثابت کرده ام که هدف وسیله را توجیه نمیکند. آن وقت خودم، همین دوشنبه گذشته، برای یک هدف عااااالی، دست به دامن وسیله ای شده ام که در تصورم هم نمیگنجید؛ یعنی یک عبور کامل از یک خط قرمز فوق العاده پررنگ. خب بعد از سه روز، هنوز هم یادآوری اش ناراحتم میکند؛ اما آن هدف، آن قدر برایم مهم است، که از یک بار شکسته شدن خط قرمزم، نه تنها پشیمان نیستم، که خدا را شکر میکنم که این کار را انجام دادم! 😐
۳. شده ام مثل خانمهای خانه دار! همین منی که تا چند وقت پیش از جلوی خیلی از مغازه ها بی تفاوت و بدون کمترین نگاه رد میشدم، حالا همه اش نگاهم در همان مغازه ها چرخ میخورد تا مثلا یک دست فنجان قشنگ برای کلینیک پیدا کنم یا دستمال کاغذی، مایع دستشویی و ظرفشویی و... بخرم یا ببینم برای پذیرایی چه طور کیک یا شربتی بخرم یا مارک یخچالم چه باشد و.... اصلا فکر نمیکردم یک روز، این چیزها دغدغه ام شود!
۴. تغییر دیگری هم کرده ام! از دختری که هییییچ کشش و علاقه ای به جینگیلیجات نداشت و وقتی دوستانش جینگیلیجات را زیر و رو میکردند غر میزد و حوصله اش میرفت، تبدیل شده ام به کسی که مدام به ابجی کوچیکه ی هنرمندش (شیرین) سفارش دستبند و گردنبند میدهد و حتی خودش به تنهایی بلند میشود میرود خرازی تا مهره های مورد علاقه اش را بخرد! و بعد از دادن آنها به شیرین و تحویل گرفتن سفارش مورد نظر طی چند روز، دوباره هوس مدل تازه ای به سرش میزند ولی با این هوس مقابله میکند! اولین سفارش را عید قربان دادم و مطمئن بودم تا بیاید درست کند پشیمان شده ام. ولی نشدم و دارم از آنها استفاده میکنم! 😳
۵. برای بار هزارم، هزار تا شبکه دارند همزمان مختارنامه پخش میکنند! راستش من نه خود مختار واقعی را دوست دارم نه مختار فیلم را و نه حتی ود فیلم را. درست است که مختار انتقام خون امام را میگیرد ولی حداقل اگر بر اساس فیلم بخواهیم قضاوت کنیم، او شیعه ای نیست که مطیع فرمان امامش باشد. مثلا از امام حسن (ع) پیروی نمیکند. بیشتر به نظر میرسد مردی سیاستمدار و قوی و در پی آوازه باشد که از "رو کم کردن" خیلی خوشش می آید. نمی فهمم چرا بعضیها سعی میکنند این قدر مقدسش کنند. البته قبول دارم جلوه های بصری و هیجانی مختارنامه، این فیلم را به شدت جذاب کرده است ولی همین جلوه ها را فیلمی مثل جومونگ هم دارد و حتی گاهی آدم حس میکند بعضی از صحنه ها را از جومونگ تقلید کرده اند.
۶. من با آویزان کردن پرچم یا حسین و یا علی بالای در خانه ها هم به شدت مخالفم! وقتی پرچم حسین بالای در خانه ات میزنی، یعنی حسینی هستی. خب حالا واقعا حسینی هستیم؟! کدام یک از کارهایمان شبیه او است؟ باعث افتخارش هستیم یا شرمندگی اش؟ ترویج نام حسین با یک تکه پارچه انفاق می افتد یا با زیست حسینی؟ کاش انقدر در بند ظواهر نبودیم. نمیگویم مهم نیستند؛ ولی وقتی تو خالی هستند، برعکس عمل میکنند.
- پنجشنبه ۶ شهریور ۹۹ , ۱۵:۴۲
- ادامه مطلب