کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

عادت می کنیم

فکر کنم کم کم دارم کروناویروس را به عنوان عضوی از این جامعه میپذیرم و میتوانم به منظور همزیستی مسالمت آمیز در کنارش، سبک زندگی ام را عوض کنم! خب! به هر حال این جامعه پر است از آدمها و همه چیزهای ناخوشایند دیگر که ما ترجیح میدهیم نباشند و عرصه را برایمان تنگ کرده اند. ولی غمباد گرفته ایم؟ نه! فقط سعی می کنیم جوری زندگی کنیم که پَرشان ما را نگیرد و کمترین آسیب ممکن را از آنها ببینیم. این یکی هم مثل بقیه؛ هر چند شاید خیلی ترسناکتر از بقیه!
خودت باش
۱۷ فروردين ۹۹ , ۱۸:۲۹

من نمیتونم باهاش همزیستی مسالمت آمیز داشته باشم. دلم می خواد بچه ها رو بغل کنم دیگه...

پاسخ :

منم خیلی دلم میخواد... ولی فعلا که چاره ای نیس. باهاش نسازیم کهرمون رو میسازه!
اریانه
۱۷ فروردين ۹۹ , ۰۹:۴۷

وای ،امروز یه چیزی شنیدم،مو به تنم سیخ شد،دقیقا یاد این مطلب شما افتادم😭😭

یکی از پزشکاها(رادیولوژیست)یه چیزی شبیه این شیشه های گارد توی بانک (واسه هر باجه)ساخته،تا مریض ها در ارتباط مستقیم نباشن و بتونن معالنشون کنن😱😱

وای😭

عجین شدیم باهاش☹️☹️☹️

پاسخ :

😔😔😔
کاش اینا همه موقتی باشن...
غ ز ل
۱۷ فروردين ۹۹ , ۰۹:۰۳

دکتر کی از داروی جدید گفت که تو فاز دو تست هستش

خیلی هم امیدوارانه در موردش حرف میزد

ان شالله زود تمام شه

پاسخ :

ان شالله بشه غ زل جانم.
بعضی عادت کردنها واقعا غم انگیزن
رحیم فلاحتی
۱۶ فروردين ۹۹ , ۲۰:۴۷

بله ! فکر کنم آخرین تصمیم دولت هم همین باشه . بگه این عرصه ی زندگی و این کرونا ! با مسالمت کنار هم زندگی کنید . دیگه به ما مربوط نیست .

پاسخ :

حالا کاش میگفت به ما مربوط نیست! ادارات رو باز میکنن بعد غر میزنن چرا امروز دوباره خیابونا شلوغه، بعدتر یه گزارش از رییس جمهور ایالات متحده پخش میکنند که هنوز متوجه خطر کرونا نیست و مدیریت بحران نداره😐😐😐
اریانه
۱۶ فروردين ۹۹ , ۰۲:۴۰

عرصه رو خیلی چیزا تنگ کرده،ولی این یکی لامصب یکم زیادی خشنه،میکشه😭😭😭ترسناک تر😩😩😩

خیلی زیبا بود 😍😍😍

فقط امیدوارم ،دچارش نشیم😭😭

 

پاسخ :

شاید وحشتناکترین تجربه دسته جمعی دنیا تو عصر حاضر همینه... ولی به هر حال هست و به شکل غم انگیزی باید بپذیریمش و سعی کنیم نذاریم آسیب زیادی بهمون بزنه
غ ز ل
۱۶ فروردين ۹۹ , ۰۰:۳۷

منم همین حسو دارم

پاسخ :

قبول داری حس خوبی نیست ولی چاره دیگه ای نداریم؟
بانوچـه ⠀
۱۵ فروردين ۹۹ , ۱۹:۳۵

متاسفانه این عادت‌کردن یه وقتایی غم‌انگیزه.

مثلا من داشتم فکر می‌کردم اگه بحث دلتنگی برای خانواده‌م نبود. شاید باقی مسائل رو که الان به علت تعطیلی و قرنطینه امکانشون نیست برام مهم نبود.

پاسخ :

همین طوره.این عادت کردنا غم انگیز ولی اجباریه!
برای من سه تا چیزش سخته:
دلتنگیها و ندیدنها
آمار مرگ و میر رو به رشد
کار کلینیکم که لنگ مونده و یه جورایی تو ذوقم خورده!
x
۱۵ فروردين ۹۹ , ۱۶:۳۵

دلم گرفته 

میدونم حالا حالا ها وضع قرار نیست درست بشه 

به این فکر می کنم که مگه چقدر دیگه کل اعضای خانواده میتونن سرکار رفتنشون رو کنار بذارن ؟ بالاخره که باید بریم ... یک هفته دیگه یک ماه دیگه یک فصل دیگه .... چند نفر رو قراره از دست بدیم ؟!

😢

پاسخ :

میدونی منم دقیقا شش روز پیش تو همین حال و هوای تو بودم. اون قدر شدید که نصف شب، نیم ساعت چهار زانو تو رختخواب نشسته بودم و به پرده های اتاقم زل زده بودم. بعدش تا نزدیکای صبح با سه تا از دوستای وبلاگی چت کردم و حالم خوب شد! 

واقعا شرایط سختی داریم. خیلی سخت. ولی فعلا همینه. باید سعی کنیم رفتار درست داشته باشیم تا آسیبها رو به حداقل ممکن برسونیم. ان شالله کم کم تموم بشه دیگه.
علی شبانه
۱۵ فروردين ۹۹ , ۱۰:۲۶

هممم...

پاسخ :

^_^
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan