نظرتون در مورد این جمله چیه؟؟؟
ما نباید هیچ کسی رو قضاوت کنیم
+ به نظرتون میشه بین این جمله و جمله "ما نباید از خشونت علیه دیگران استفاده کنیم." ارتباطی برقرار کرد؟
++ نظرات بدون تایید نمایش داده می شود...
- پنجشنبه ۲۴ بهمن ۹۸ , ۲۰:۰۰
There Is No End To My Childhood
نظرتون در مورد این جمله چیه؟؟؟
ما نباید هیچ کسی رو قضاوت کنیم
+ به نظرتون میشه بین این جمله و جمله "ما نباید از خشونت علیه دیگران استفاده کنیم." ارتباطی برقرار کرد؟
++ نظرات بدون تایید نمایش داده می شود...
یاد حرف دکتر شریعتی افتادم که این مضمون رو داشت:
خدایا کمک کن تا قبل از اینکه در باره ی را رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفش های او راه بروم
ارتباطش سخته :دی
در مورد جوابی که بهم دادی، آره، من معتقدم قضاوت کردن اجتناب ناپذیره. اما اینکه بشه اصولش رو یاد گرفت رو نمیدونم. چون خود اون اصول رو احتمالا کسی نوشته و بر مبنای یه سری منطق و قضاوت ذهنی که خب میشه دور باطل!
اما چیزی که مهمه اینه که به نظرم هرچی که ذهننمون نتیجه گرفت رو زود تعمیم ندیم به همه و فکر نکنیم مثلا اگه من نوعی با یه اصفهانی ازدواج کردم و جدا شدم، حتما دیگه هر کس با اصفهانی ازدواج می کنه ازدواجش به جدایی ختم میشه :/!
سلام
به قول قدیمیا پرسیدن عیب نیست ندونستن عیبه:)
خیلی خوبه اینجور پرسس و پاسخ ها وجود داشته باشه و آدم رو به فکر فرو ببره
هیچ آدمی نمی تونه کل ابعاد رفتار شخص دیگه ای رو ببینه حتی اگه ببینه حس و ادراکش با اون شخص متفاوته و در نتیجه احتمال اینکه قضاوت نادرستی انجام بده خیلی بیشتر از قضاوت درسته. تو جامعه تنها می تونیم به قضاوت قاضی ها و مراجع تقلید و حکما نود درصد اعتماد داشته باشیم اون ده درصد باقی مونده هم به این دلیله که به هر حال هیچ انسانی اونقدر کامل نیست که آگاهی هم تراز با اولیای خدا داشته باشه
به نظرم تنها کسانی حق دارن بر اساس قوانین دست به قضاوت بزنن که سالها در جهت به دست آوردن علمش تلاش کرده باشن و آدم های عادی مثل ما نباید به خودشون اجازه بدن حتی کوچیکترین رفتار و حرف دیگری رو مورد قضاوت قرار بدن، البته وقتی به نظر کسی یه رفتاری اشتباه باشه می تونه در حد یه هشدار اونم به طور غیر مستقیم راه و روش درست رو به طرف بفهمونه بدون جبهه گیری و داوری و قضاوت
البته به نظرم حتی قاضی ها هم به اون صورت حق مورد قضاوت قرار دادن دیگران رو ندارن اما خب اگه اونا هم نباشن و حق ازشون سلب بشه تو دنیا هرج مرج زیادی به وجود میاد پس تنها راه اعتماد کردن به اوناست
سلام
تصمیم ها همیشه و همه جا درست نیست و این طبیعیه که اشتباهی هم این وسط رخ بده چون اصولاً آدم ها ممکن الخطا هستن، هیچ آدمی کامل نیست پس کسی که از بیرون رفتار یا حرف طرفی رو می بینه چون فقط یه بُعد از ماجرا رو دیده حق قضاوت نداره.
نمی شه گفت اکثرشون نتیجه قضاوت کردنه اما خب شاید بشه گفت نیمی از خشونت ها شامل قضاوت نابه جاست. مثلاً خانم یا آقایی رفتاری از خودش نشون می ده همسرش بر اساس شناختی که نسبت بهش داره اونو مورد قضاوت قرار می ده و در نتیجه طرف ممکنه عصبانی بشه و هر دو طرف با بی منطقیشون یه عصبانیت ساده رو به زد و خورد بکشونن.
معیارهای درست و غلط هر عملی رو باید با قوانین الهی و بعد هم قوانینی که هر کشوری برای افرادش تبعین کرده سنجید و خطا یا درستیشون رو متوجه بشه
خیلی سؤالات خوبی پرسیدید.
درسته. قضاوت و تصمیم گیری همه جوره خیلی با هم اند. اما شاید اینطور بهتر باشه که بگم قضاوت بدون بار ارزشی بلی و قصاوت با بار ارزشی نه خب اینجا میشه باز گفت که قضاوت همیشه یه ارجحیت توش هست و بار ارزشی اصلا چیه؟ خب شاید بشه یه جور دیگه گفت که میشه همون حرف برخی دوستان که قضاوت در باره کل شخصیت فرد بر اساس اطلاعات ناقص آدمیزاد نه. البته یه منظور دیگه هم داشتم که قضاوت عجولانه و کلیشه ای و بر اساس ظاهر و احساسات نه بلکه منطقی و قضاوت با هدف برچسب زدن نه بلکه قضاوت با هدف کمک کردن.
اما خشونت. الآن به نظرم اقتدار کلی تر از خشونته اقتدار یهنی این که آدم بتونه هدفش در ارتباط با دیگران را محقق کنه هر هدفی اما مقبولیت این اقتدار در گرو مقبولیت اون هدفه. و اما وسایلی که برای رسیدن به اون استفاده میشه. ممکنه تبلیغات احساسی باشه ممکنه، ممکنه ترویج یک فکر باشه، ممکنه استبداد باشه استبداد یعنی جایی که اونا جواب نمیده بگب همین که گفتم و اما استبداد مقبولیتش در گرو همون هدف و میزان پذیرش مردم بر اساس شرایط و نوع روش به کار بردنشه. اما روش های استبداد جریمه و تحریم و دوری کردن و برخورد فیزیکی و ایناست که همش مستلزم خشونت به خرج دادنه که یه ویژگی آدمه خب اگر همه شرایط قبل برقرار باشه میشهاین خشونت را استفاده کرد و اصلا این وسیله خلاف هدف نیست اونجا اشتباه گفتم که اهداف صلح جویانه و وسیله خشونت آمیز صلح به معنیخشونت صفر اصلا نمیتونه هدف باشه اما خشونت کمتر چرا. یعنی خشونت کم برای جلوگیری از خشونت بیشتر. باید میگفتم اهداف مناسب و و وسیله خشونت آمیز. خشونت هم گاهی اصلا چیز بدی نیست که هدف بخواد توجیهش کنه. اما هدف خوبی یا بدیش را تعیین میکنه. خیلی از وسایل همین طورند. مستقل نیستند. و اما وحشی بازی، وحشی بازی یعنی خشونتی که قرار بود جلو بی نظمی را بگیره خودش حرمت انسان را بشکنه و از حد مقبول خارج بشه. که این حد معمول هم وابسته به شرایطه مثلا خشونت من با زورگیر ضرب و جرح هم توش هست، اما خشونت پلیس با همون زور گیر توی زندان نباید بدرفتاری توش باشه همون حبس و سردی برخورد کافیه.
الآن دیگه چشمم بر افق تازه ای باز شد.
خودم هم خیلی خوشم نمیاد بگن.
اول از اون که من برا این چیزا پول نیمیدم. در ثانی حرفتون را قبول دارم ولی خیلی از منابع قدیمی میگن اگر در موقع مناسب و با شدت مناسب و فرد مناسب باشه اثر داره.
ممنون. مدل دزوریلا چی؟
استاد سوال خیلی سختی پرسیدی!می شه خودت جواب بدی یا راهنمایی بکنی؟
قضاوت کردن فقط کار خداست که نسبت به همه چیز آگاهی داره.
دو تا جمله بالا خیلی به هم مرتبط هستن
قضاوت کردن توی ذات همه آدمها هست ولی نوع قضاوت بستگی به شخصیت ادم و دیدگاهش به دنیا داره
کسی که نسبت به زندگی خشمگین مسلما نمیتونه قضاوت خوبی نسبت به ادمهای دیگه داشته باشه اصولا از دید منفی به قضایا نگاه میکنه و برعکس
مثلا وقتی از یکی ناراحتی یا قهری و نسبت بهش پر از خشم وقتی طرف مقابل کاری انجام بده اونو قضاوت میکنی به بدجنسی و اینکه اونکار صرفا برای در اوردن حرص شما انجام شده و گاهی حتی حکم هم میدی و یه بلایی متقابل سر اون شخص میاری
یا گاهی ممکنه شخصی حوصله نداشته باشه خسته باشه یا هر دلیل دیگه ای یبار جواب سلامتونو درست نمیده قضاوت میکنی بر بی ادبی یا واسه اولین بار یکی ملاقات میکنی اون ادم اون روز حال درستی نداره خیلی بگو بخند نمیکنه قضاوت میکنی بر نچسب بودنش یا بداخلاقیش
یا عروسای نازنین که پیش دوستاشون میرن از خانواده شوهر میگن اون دوستشون شاید حتی یکبارم اونارو ندیده باشه فقط براساس حرفهای عروس خانوم و اینکه عروس دوستشه قضاوت میکنه بر بدجنسی و ظالم بودن خانواده شوهر
و هزاااااران مثال اینجوری که ما روزمره باهاشون روبرو هستیم
قضاوت کردن واسه ادمها یجور تشخیص ادم خوب از بد طبق احساس هست...مثل بچه ها که وقتیتازه میخوان دنیای اطرافشونو بفهمن همه چیزو میذارن دهنشون گاز میگیرن ما هم تا اخر عمر درحال گرفتن اطلاعات از نوع رفتار یا احساسی که یکی بهمون میده و تجزیه و تحلیل کردن اون اطلاعاتیم که بهش میگن قضاوت شخصی
حالا بستگی داره به دیدگاه ادمها که چجوری قضاوت کنی و بعدش چه عکس العملی نشون بدی...
مثلا یکی بیاد وبلاگ من میگه بابا این عاشقه از اینور وبلاگا خوشم نمیاد و میره قضاوتم کرده به یک شکست عشقی خورده و حکمم این بوده که دیگه نخونمش
ولی عشق همه ماجرا نیست؛ وبم چرک نویس منفی بافی های منه :)
کلی نوشتم و تایید که زدم همه اش پرید :(
خلاصه اش اینکه یه روز یه آدم قضاوت نکر مُرد :))))))))))
یه کسی به یه جوونی گفته بود پسر جان اگه سیگار بکشی عمرت کم میشه پسره گفته بود اتفاقا پدر بزرگ من ۱۲۰ سال عمر کرد میگه حتما سیگار نمیکشید ! پسره میگه که نه ، فقط سرش تو کار خودش بود و به کار مردم دخالت نمیکرد!
اینکه سرمون به کار و زندگی خودمون باشه باعث میشه راحتتر زندگی کنیم ما استغفرالله خدا نیستیم که دیگران رو قضاوت کنیم حتی قاضی ها هم تو قضاوتشون اشتباه میکنن چه برسه به ما
ما شاید فقط بتونیم کار یه شخص رو قضاوت کنیم ونه خودش رو
اگر هم بجای سوء ظن ، حسن ظن داشته باشیم به قضایا (البته این به معنای خوش باور بودن نیست) احتمالا اتفاقهای خوبی هم میوفته
نمیدونم فرق بین اظهار نظر و قضاوت چیه. ولی خب وقتی من یه عملی رو در مقابل فردی/ افرادی غیر از خودم انجام میدم، طبیعتا باید منتظر باشم که اونم نظرشو بگه. حالا بعضی وقتا این ابراز نظر، قضاوت معنی میشه!
دیدم نمی تونم تو کامنت نظرم رو بگونجونم , پست گذاشتم
http://malakiti.blogfa.com/post/898
در مورد جمله ی اول، این جمله ترجمه ی تحت اللفظی انگلیسیش هست. وگرنه تو فارسی، فعل قضاوت کردن متمم اجباری داره با حرف اضافه ی "درباره".
اما در مورد مفهومش به نظرم جمله ناقصه. ذهن انسان بر مبنای دسته بندی (classification) و خوشه بندی (Clustering) کار می کنه. همون طور که میگیم اینا مربعن، اینا مثلثن، همون طور هم میگیم اصفهانی ها،تهرانی ها و این موضوع به دلیل ساختار ذهن انسان و منطق ذهنی انسان اجتناب ناپذیره.
اما جمله ی کامل به نظرم اینا میتونه باشه: بدون داشتن اطلاعات کافی قضاوت نکنیم. زود قضاوت نکنیم. بر اساس منافع شخصی قضاوت نکنیم.
وگرنه قضاوت کردن درست که باعث بشه بتونیم زندگیمونو بهتر کنیم و تصمیمای بهتری بگیریم چیز بدی نیست.
اما مهمه که ضمن تمام قضاوت هامون به خاطر داشته باشیم که همه ی آدما خوبی و بدی دارن و ما در آن واحد داریم فقط یه جنبه ی شخص مقابلمون رو می بینیم. و یادمون نره خلصت دهم مومن که میگه "اَحَدی را ننگرد، جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است" :).
در مورد جمله ی دوم نظری دارم.
ما هرروز هر ثانیه در حال قضاوت کردن هستیم ...ما باید بپذیریم الزما فکر و سبک و زندگی ما درست نیست اما قضاوت نکردن جمله ای نیست که قبولش داشته باشم ...
و حتی عقیده هرکس هم محترم نیست
واکنش دادن به وقایع یعنی قضاوت کردن و طبیعتا همه ما اینکارو میکنیم
ولی در مورد آدمها بنظرم با داشتن یه شاخص عمل افراد رو میشه قضاوت کرد نه شخصیت رو
چون این دو تا لزوما یکی نیستن
در مورد اون خشونت هم خیلی کلی مطرح کردین نظری ندارم.
سلام
قضاوت کردن یکی از سخت ترین کارهایی که هر کس نمی تونه به راحتی از عهده ش بربیاد، کسی نباید به خودش این حق رو بده که دست به قضاوت دیگری بزنه چون موقعیت و وضعیت و افکار هر آدمی مختص خودشه و هر کس به نوبه خودش وقتی تو یه وضعیت قرار میگیره تصمیمی بر اساس نوع ذهنیتش میگیره
می شه گفت این دو جمله مکمل هم هستند و همدیگه رو پوشش میدن زمانی که قضاوتی صورت میگیره به دنبالش ممکنه خشونت هم به اجرا دربیاد و کمتر پیش میاد قضاوت نکرده خشونتی شکل بگیره
سلاام
خیلی از اونا که این دو تا جمله را میگن در جهت اثباتش بر عکس حرف خودشون عمل میکنند.
یکی میگفت ما باید درباره دیگران تصمیم بگیریم اما نباید قضاوت اخلاقی کنیم. من فکر کردم و دیدم خیلی حرف جالبیه. یعنی ما باید به همه چیز بدون عینک تعصب و نفرت و ارزش گذاری نگاه کنیم اما بنا به وظیفه انسانی به طور عام و شغلی به طور خاص نیازمندیم که افراد و حتی اشیا را بشناسیم و مضرات و فوایدشون را بفهمیم و در موردشون تصمیم بگیریم.
به خشونت هم میشه از همین دیگاه نگاه کرد به نظرم ایده آلش اینه که خشونت یه ابزار مقابله در جهت رسیدن به اهداف صلح جویانه باشه اما اگر خودش یه هدف باشه یا کلا سر خود و بی هدف باشه باید علیه اش خشونت به خرج بدیم، البته بستگی به تعرف خشونت داره شاید این حرف درباره اقتدار بیشتر صدق کنه، خشونت اگر وحشی بازی باشه همه جا باید علیه اش ایستاد حتی توی میدون جنگ.
:))) خیلی لذت مییرم از بیانات خودم
در راستای مطلب قبل و نظر قبلم من چند تا نکته دارم البته توی این شلوغیا ممکنه دیده نشه:
اول اینکه پس خوبه من هم اعلام کنم بهم بگن مهندس که زحمات 4 ساله ام حداقل یه نتیجه داشته باشه.
دوم اینکه ممنون بابت اون کتابا ولی یه سؤال جدید: اون کتابی که لینکش را گذاشته بودم، نویسنده اش آدلری بود و یه حرفای عجیبی میزد، مثلا بچه را نباید زد آخه درسته؟ مثلا بچه 2 ساله که میافته به جون وسائل خونه و قوانین را زیر پا میزاره چطور باید بفهمه ممنوع چیه؟ اون نویسنده کودک متکی به نفس گفته بود باید زد بشت دستش. نباید؟ و این به کنار گفته که بچه باید نتیجه عملش را ببینه من اینا خیلی قبول دارم ولی یه راهکارش اینه که ولش کنیم به حال خودش (عدم توجه) خب این طوری که بچه دیوونه تر میشه. هومم؟
سوم این که حل مسأله برا چه سنی و با چه مدلی آموزش دادید و در آینده بازم ممکنه تدریس کنید؟
من فعلا سر همون جمله اولی چالش دارم
از طرفی دیدم که وقتی قضاوت میکنی خدا همچین میزاره تو کاسه ت که به غلط کردن می افتی (دور از جون) و میگی بله دقیقا درسته و من که با کفش های کسی راه نرفتم نمیتونم راه رفتنش رو قضاوت کنم و شاید من هم در اون موقعیت بودم مرتکب همین اشتباه میشدم و ...
و از طرف دیگه اونقدر زیاد شدن تعداد آدمایی که هر غلطی دلشون میخواد میکنند و بعد هم میگن نباید ما رو قضاوت کنید و ... که حالم از این جمله به هم میخوره
خدا رو شکر که ما خانوما تو این مملکت حق قضاوت نداریم و قضاوت و خشانت فقط برازنده آقایونه (فعلا شاکی ام کسی با من بحث نکنه؛ مرسی اه) :دی
قاضی ها زندگی خوفناکی دارند.
منتها ما آدمهای دورمون رو قضاوت میکنیم ولی متوجه نیستیم زندگیمون چقدر خوفناک میشه. در واقع همون بلایی که سر قاضی میاد سر هر آدمی تو جامعه ما میاد. ولی ما کمتر متوجهیم.
البته حرفم نظر شخصی خودمه. ممکنه یکی بگه قاضی ها خیلی هم خوبن و عدالتو اجرا میکنن و این حرفا که اون نظر خودشه
من موافق مانباید هیچ کسی رو قضاوت کنیم نیستم.
اتفاقا گاهی باید کسانی روقضاوت کرد.
کسانی که توزندگیمون نقش دارن کسانی که توکشورمون نقش دارن
حتی گاهی واسه دل شکستمون یه طرفه به قاضی بریم وراضی برگردیم
زندگی همینه.
فقط میتونم بگم هروقت شخصیو قضاوت کردم به طرز وحشتناکی همون اتفاقات برا خودم پیش اومد
😓😢
نمی شه یکی و رد و دیگری و تایید کرد . یا باید در مورد کسی قضاوت کنیم و یا از خشونت استفاده کنیم . اگر هر دومورد رو در خصوص شخصی به کار ببریم دیکتاتوریه !
شاید هم بعد از ضرب و شتم طرف مقابل نباید دیگه در موردش قضاوت کنیم و کار رو بسپریم به پزشکی قانونی .
علما می گن هر دو عمل زشته و در مواردی که بین علما اختلاف پیش بیاد آقایون باید به گودرز مراجعه کنن و خانم ها به شقایق !
+ امیدوارم سوءتفاهم پیش نیاد . فکر می کنم موضوع بیش از توان علمی من بود . عذر می خوام .
چرا همین امروز که کلی اتفاق افتاده چشمم باید به این جمله بیوفته؟
کارما واقعن بیچه! خدای من.
و راجب متنت ،من هیچی نمیدونم:/