کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

البته من همون اول کار، رد صلاحیت شدم!😂

کاش من پیامبر بودم؛ با رسالتی جهانی برای همه کودکان دنیا! و تنها معجزه ام، برآورده کردن آرزوهایشان...

من ایمان دارم، در دنیایی که آرزوهای کودکانش برآورده شود، جنگ تمام می شود، اعتیاد می میرد، آمار طلاق به صفر میرسد، فقر پایان میگیرد، بیماری به خاطرات می پیوندد...

و دیگر هیچ زنی کتک نمیخورد، به هیچ کودکی تجاوز نمی شود، هیچ کارفرمایی ورشکست نمی شود و کارکنانش را اخراج نمی کند...

خانه ها پر می شود از اسباب بازی و عشق و شادی. در پیاده روها، به جای بساط دستفروشها، سرسره و تاب و الاکلنگ هست و پشت چراغ قرمز، یک نفر دست همه بچه های توی ماشینها، بادکنکهای سبز و آبی و سفید می دهد...

زندانها خالی، بیمارستانها خالی، جبهه ها خالی، حاشیه های زاغه نشین خالی، حکومتها مهربان، دولتها دوست و رفیق.

جای دروغهای مصلحتی، خیالبافیهای رنگارنگ می نشیند و بچه ها هر چه دلشان می خواهد حرف می زنند، از در و دیوار بالا می روند، با صدای بلند قهقهه می زنند، خانه را به هم می ریزند، خاک بازی می کنند، از درخت بالا می روند و هیچ کس دعوایشان نمی کند. حتی می توانند توی خانه حیوانی مثل بزغاله یا بچه خرس یا یوزپلنگ نگه دارند، بی آن که آسیبی  ببینند...

 دنیا پر از سر و صدا می شود بی آنکه صدای هیچ گلوله ای بیاید. تنها توپی که شلیک می شود توپ فوتبال است و تنها موشکی که پرتاب می شود موشک کاغذی....

کاش خدا مرا فقط برای چند روز، پیامبر کودکان می کرد و به من معجزه میداد تا کارهای ناتمام انبیای پیشین را تمام میکردم...

خودت باش
۱۰ بهمن ۹۸ , ۰۸:۳۶

احتمالا اکثر معلمان آموزش و پرورش دینت رو تکذیب کنند!!

پاسخ :

از اونجایی که معجزه م برآورده کردن آرزوی بچه هاس، فکر نکنم معلمی روی زمین باقی می موند =)))
خودت باش
۰۹ بهمن ۹۸ , ۱۶:۲۶

چه پیامبر جذابی!

منم بهت ایمان آوردم...

پاسخ :

😉
به آغوش دین من خوش اومدی 😂
دچارِ فیش‌نگار
۰۸ بهمن ۹۸ , ۰۹:۲۱

قایق کاغذی روی آب داره میره؟ :)

پاسخ :

قایق کاغذی جزء معجزات من نیست =)
مهدی
۰۸ بهمن ۹۸ , ۰۸:۵۲

تو تمام ثانیه هایی که داشتم پستت رو میخوندم, فقط به یک نفر فکر می کردم.

بچه همسایه ای که هیچ وقت ندیدمش ولی از روی صداش و گریه هاش حدس می زنم بیشتر از 2سالش نباشه. و حداقل هفته ای سه نوبت صدای گریه و التماس هاش و مامان مامان گفتن هایِ از رویِ ترسش, باعث میشه آرزوی مرگ کنم!!!

مادر و پدرِ لعنتی اش مثل 2تا سگ وحشی, شب ها به همدیگه میپرن و فحشششش و کتک کاری و داااااد....

پاسخ :

حتی تصورشم دل آدم رو خراش میده. 
یه وقتایی فکر میکنم کاش آفرینش انسان یه جوری بود که همون قدر که بدون بلوغ جسمی و جنسی امکان بچه دار شدن نیست، بدون بلوغ فکری و روانی هم امکانش نبود.
حامد سپهر
۰۸ بهمن ۹۸ , ۰۷:۴۵

علی الحساب منو به عنوان اولین پیرو دینتون قبول کنید

پاسخ :

تقریبا 50 دیقه دیر رسیدید، دومین پیرو شدید؛ اگه تفکیک جنسیتی کنیم اولین هستید =)
لیلی
۰۸ بهمن ۹۸ , ۰۶:۵۴

پیامبری‌ از کنار خانه‌ ما رد شد. باران‌ گرفت. 

مادرم‌ گفت: چه‌ بارانی‌ می‌آید!

پدرم‌ گفت: بهار است...

و ما نمی‌دانستیم‌ باران‌ و بهار، نام‌ دیگر آن‌ پیامبر است.

آسمان‌ حیاط‌ ما پر از عادت‌ و دود بود.

پیامبر، کنارشان‌ زد. خورشید را نشانمان‌ داد...

پیامبری‌ از کنار خانه‌ ما رد شد. لباس‌های‌ ما خاکی‌ بود.

او خاک‌ روی‌ لباس‌هایمان‌ را به‌ اشارتی‌ تکانید.

لباس‌ ما از جنس‌ ابریشم‌ و نور شد و ما قلبمان‌ را از زیر لباسمان‌ دیدیم.

پیامبری‌ از کنار خانه‌ ما رد شد. آسمان‌ حیاط‌ ما پر از عادت‌ و دود بود.

پیامبر، کنارشان‌ زد. خورشید را نشانمان‌ داد و تکه‌ای‌ از آن‌ را توی‌ دست‌هایمان‌ گذاشت.

پیامبری‌ از کنار خانه‌ ما رد شد و ناگهان‌ هزار گنجشک‌ عاشق‌ از سرانگشت‌های‌ درخت‌ کوچک‌ باغچه‌ روییدند و هزار آوازی‌ را که‌ در گلویشان‌ جا مانده‌ بود، به‌ ما بخشیدند.

و ما به‌ یاد آوردیم‌ که‌ با درخت‌ و پرنده‌ نسبت‌ داریم.

پیامبر از کنار خانه‌ ما رد شد. ما هزار درِ‌ بسته‌ داشتیم‌ و هزار قفل‌ بی‌ کلید. 

پیامبر کلیدی‌ برایمان‌ آورد. اما نام‌ او را که‌ بردیم، قفل‌ها بی‌رخصت‌ کلید باز شدند.

من‌ به‌ خدا گفتم: امروز پیامبری‌ از کنار خانه‌ ما رد شد.

امروز انگار اینجا بهشت‌ است.

خدا گفت: کاش‌ می‌دانستی‌ هر روز پیامبری‌ از کنار خانه‌تان‌ می‌گذرد...

و کاش‌ می‌دانستی‌ بهشت‌ همان‌ قلب‌ توست...

 

-تو برایِ من پیامبرِ صلح و دوستی هستی...

و معجزه ات شفای کودکانگی ست...

به شاه بیت اشاره کردی شارمینم...

اگر انسانها، کودکی سالمی رو سپری کنند، هیچ خطری دنیا رو تهدید نمیکنه...همه خطاها از عقده های فروخورده یِ کودکی نشات میگیره...

من بهت ایمان آوردم!💙

پاسخ :

چه قدر این متن دلنشین بود لیلی جانم.

مرسی که هستی و این همه به من لطف داری رفیق.:*
Reyhane R .
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۰:۳۹

چه خوب بود شارمین🙁

تصور کن اگه حتی،

نصور کردنش سخته...

پاسخ :

تصور کن، تو میتونی، بشی تعبیر این رویا...
😘
مشتاقٌ الیه
۰۷ بهمن ۹۸ , ۱۹:۲۵

نقدا کاش نماینده مجلسی چیزی میشدید. الان شدیدا بهش نیازمندیم :)

پاسخ :

من نه درایت سیاسی دارم نه رذالت سیاسی نه علاقه سیاسی 😉
مخ سوخته
۰۷ بهمن ۹۸ , ۱۹:۲۳

سلاام

خوبه من میشم آخوند این دین 

و یاد این پیامبر بزرگ را گرامی میدارم

پولم توش هست

پاسخ :

سلام.
😂😂😂

حیف که رد صلاحیت شدم.😁
احسان ..
۰۷ بهمن ۹۸ , ۱۹:۱۹

پیامبر بشید کتاب هم دارید؟ معجزه تون چیه اونوخ؟

پاسخ :

چون قراره پیامبر بچه ها باشم کتاب نمیارم که مث مدرسه ازم زده نشن! معجزه م هم که گفتم: برآورده کردن آرزوهای همه بچه ها.
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan