کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

نگردانی رخ از من صورت حالم اگر دانی...

1. تصویری از جلد کتاب "دم گربه ها را بکش" را گذاشته بود و زیرش کلی حرف بار شاعر کتاب و وزارت ارشاد و... کرده و نوشته بود ببینید در این چهل سال چه بر سر ادبیات کودکمان آمده است. نوشته بود در این کتاب شاعر به بچه ها می گوید که اگر گربه غذایشان را خورد دمش را با قیچی بچینند و کلی آه و ناله راه انداخته بود که کسی که به حیوان رحم نکند به انسان هم رحم نمی کند و اینها دارند قاتل بالقوه پرورش می دهند و... از خانمی که عکس را فرستاده بود پرسیدم: شما خودت این کتاب را خوانده ای؟ گفت نه. کتاب را تهیه کردم و تک تک شعرهایش را خواندم. مضمون شعری که اسمش شده بود اسم کتاب این بود که شاعر از زبان کودک به مخاطب نامعلومی می گوید که چرا از من می خواهی فلان و بهمان کار بد را انجام دهم (از جمله این که دم گربه را بکشم) و من نمیخواهم این کارها را بکنم. اصلا حرفی از غذا و قیچی و قاتل پروری نبود!!!


2. این که من گاهی می توانم با چنین سرعتی کسی را فراموش کنم و گاهی هزار سال نوری هم که بگذرد دلبسته می مانم اختلالی، چیزی نباشد یک وقت؟!


3. نمی دانم چرا امروز به طور ناگهانی آهنگ "آسمونی" شادمهر عقیلی در ذهنم پلی شد. یادش به خیر یک زمانی بود که من مدام خانه خاله جان بودم. ندا که آن وقتها یک بچه دبستانی بود از صبح تا شب فقط همین آهنگ را پلی می کرد و برایش می مرد! من و هدی دیگر حالمان بد می شد از شنیدن این آهنگ. ولی مگر ندا رضایت می داد؟ الان "آسمونی" برایمان جوک شده است: "ندا آسمونی رو یادته؟ اگه آفتاب تو چشات لونه کنه..." خنده ی حضار!!!


4. تلخ ترین حادثه های زندگی من، در ماه رمضان اتفاق افتاده است؛ طوری که سالها است با نزدیک شدن به این ماه استرس می گیرم. اما امسال ترس دیگری هم دارم که بدجور دارد عذابم می دهد: من قرار است دیگر دعا نکنم! وحشتناک نیست؟ =(


5. در یکی از دانشگاههایی که در آن تدریس می کنم دختر جوانی مسوول قرارداد بستن با اساتید در شروع هر ترم و نظارت بر برگزاری کلاسها است. این دختر علیرغم مهربانی ظاهری، بی اندازه موذی و آب زیرکاه است. به راحتی دروغ می گوید، حرفهای خودش را 180 درجه می چرخاند و یک چیز دیگر از آن در می آورد، با مهارت تمام حرف در دهانت می گذارد، از حرفهای گفته و نگفته ات علیه خودت استفاده می کند، هر بلایی خواست سرت می آورد و در نهایت قضیه را طوری تفسیر می کند که انگار لطف بزرگی در حقت کرده است و تو سپاسگزارش نبوده ای! راستش تا قبل از آشنا شدن با این خانم، هیچ کدام از ماجراهای واقعی را که در آن زنی با حقه بازی و دغلکاری مردی را تسخیر و از او سو استفاده می کند باور نمی کردم! ربطش را خودتان متوجه باشید لطفا! =)


6. چند تایی وبلاگ می شناسم که در توصیف آنها فقط یک چیز می توانم بگویم: «چرت و پرت!» (البته از نظر من). جالب است که نویسنده های تقریبا همه این وبلاگها آدمهای به شدت مغروری هستند که حرفها و کارها و باورهای خودشان را وحی منزل می دانند و معتقدند بهترین روش زندگی و اعتقادات ممکن را دارند که هیچ خللی در آن وارد نمی شود و در رفتار و حتی گاهی گفتار نشان می دهند که علاقه ای به تبادل نظر سالم (که در آن همیشه احتمال ایجاد تغییراتی در نگرش هر یک از دو طرف یا دست کم درک نگرش مقابل هست) ندارند و از اول آمده اند که رسالتشان را که هدایت دیگران به مسیری است که خودشان می روند انجام دهند و هیچ احترامی هم برای خواننده ها قائل نیستند و همیشه جوابهای توهین آمیز یا چرت می دهند اما با همه این احوال، باز هم یک عده ای هستند که مصرانه برای هر پست این بلاگرها کامنت می گذارند و با آنها بحث می کنند و حرض می خورند و سعی دارند در عقایدشان نفوذ کرده آنها را متوجه اشتباهشان بکنند و هرگز هم موفق نمی شوند ولی باز هم از پا نمی نشینند. این بلاگرها که خب معلوم الحالند و من هیچ سوالی ازشان ندارم! ولی خیلی دلم می خواهد بدانم فاز آن کامنترها چیست! آخر خواهر/ برادر من! این همه آدم جاهل و پرمدعا توی دنیا! این چند بلاگر هم رویش! چیزی می شود؟! احترام خودتان را نگه دارید و بگذارید آنها هم برای خودشان خوش باشند!

+ لطفا نیایید برای وبلاگهای مورد نظرم مثال بزنید یا سوال بپرسید که فلان وبلاگ است یا خیر. ممکن است هیچ کدام از وبلاگهایی که به ذهن شما می آید مد نظرم نباشد. ممکن است برخی از وبهای مد نظرم از نظر شما چرت نباشد. این فقط یک دید شخصی است.


7. در جریان باشید خودم را کنترل می کنم که دم و دقیقه پست نگذارم و نتیجه شده است این! مدتی است خیلی حرفم می آید!


+ شاعر عنوان: محتشم کاشانی





  • ادامه مطلب
خودت باش
۱۵ ارديبهشت ۹۸ , ۲۲:۰۱
1.کلا یه عده ای تخصص شون نظر دادنه در مورد چیزایی که اصلا اطلاعی در موردش ندارن.
2.شما داری به ملت مشاوره میدی از بقیه می پرسی!!
3.یاد بچگیای ندا بخیر…
4.سخت نگیر،فکر نکنم بتونی به قرارت پایبند بمونی.
5.اصی محلش نده.لیاقت نداره
6.بعضیا ناکامی رو دوست دارن.
7.خود کنترلی ممنوع!!!!

پاسخ :

۱. عمدا می خوان بعضیا رو خراب کنن.
۲. من مشاوره کودک میدم. در زمینه بزرگسال سوال داشتم!
۳. گوله نمک بود دختر خاله م🤗 البته هنوزم هست.
۴. همین امروز گفتم حالا تا یه مدت دعا نمی کنم بعد دوباره برمی گردم به دعا😊
۵. تصمیم گرفتم دیگه نرم اون دانشگاه. البته اگه با زبون بازی اغفالم نکنه. ترم قبل که دقیقا همین شد.
۶. والا
۷. چَشششم
مهدی
۱۵ ارديبهشت ۹۸ , ۰۹:۵۵
3. آخیش شادمهر یادش بخیر! چقدر واسه آلبوم های جدیدش باید صبر می کردیم تا توی اون کاست های مکسل به دستمون برسن...
4. خیلی هم وحشتناکه!!! امیدوارم تصمیمت عوض بشه.
5. حال به هم زن ..
6. تو یکی از پست هام نوشته بودم. جالبه که این بلاگرها معمولا زندگی خوبی ندارن و فقط با یه مشت دروغ به دنبال جلب خواننده هستند و شنیدن و به به و چه چه! و جالبتر اون هایی هستند که یا تمام وجود باور می کنند این دروغ ها رو و تازه مشورت هم می گیرند!!!!!

پاسخ :

۳. منم با این که زباد اهل موسیقی نبودم شادمهر رو دوست داشتم.
۴. نمی دونم چی قراره بشه. زندگی بدون دعا و امید واقعا بی روح و ترسناکه.
۵. بی حد و اندازه!
۶. دیگه مشورت گرفتنشون رو کجای دلم بذارم! =/
مهربانو
۱۴ ارديبهشت ۹۸ , ۱۲:۲۵
1-شارمین جان ، یکی از معضلاتی که گریبانگیر جامعه ی ماست " قضاوت " و مخصوصا" قضاوت زود هنگامه" 
البته فکر میکنم این موضوع همیشه بوده و دقیقا بصورت مشکل فرهنگی ایرانی هاست ولی شاید به دلیل اینکه الان دنیاهای مجازی بیشتری داریم (وبلاگ، تلگرام، واتس آپ و اینستاگرام) بیشتر باهاش مواجه می شیم . 
2- اگر اختلال بود منم خبر کن ولی گمان نکنم باشه 
3-یاد قدیما و آهنگ هامون بخیر 
4-فقط میگم عاقبتمون رو بخیر کن .. سالهاست بجز برای حفظ سلامتی ، برای داشتن یا گرفتن چیزی دعا نمی کنم 
5-خدا بهمون رحم کنه با اینهمه ادمای نقاب به چهره ای که جنس روحشون بشدت شیشیه خورده داره و میتونن به راحتی زخمیمون کنند . 
6-خدا رو شکر خیلی زود متوجه میشم که یه جایی به دردم نمیخوره و اصللا نباید نظر بدم . 
7-دوست دارم حرف بزنی من گوش بدم 
8- عاشق خوندن کامنت های خوب آبی جانم 

پاسخ :

۱. خب ما در واقع فرهنگ و عادتهای دنیای واقعیمون رو برداشتیم رفتیم دنیای مجازی و اونجا عادتهای بدمون رو ضربدر ۱۰ کردیم!

۲. ان شالله که نیست 😉

۳. واقعا

۴. خیلی دعای خوبیه. ان شالله برای همه مون همین باشه.

۵. دقیقا معاشرت با این آدمها مثل غلت زدن روی خرده شیشه است. دلم می خواد بدونم اینا با خودشون چه طوری رو به رو میشن.

۶. خدا رو شکر. این خیلی خوبه. اگه همه مون این طوری بودیم بساط یه سری آدما زودتر جمع میشد.

۷. فدای  دل مهربونت.😍

۸. منم همین طور😍
Reyhane R
۱۴ ارديبهشت ۹۸ , ۱۰:۱۵
چشام قلبی قلبی شد از جواب کامنتم😍
ممنونم ازت دکتر جان.
از ناشرایی که گفتی تا حالا از کانون و بنفشه و قدیانی کتاب گرفتم و خوب بودن.
خیلی ممنون بابت معرفی کتابها.اتفاقا دنبال یه همچین لیستی بودم برای طفلانم که مطمئن باشم مفید و بدرد بخورن.☺

پاسخ :

قابلت رو نداره ریحانه جون. ان شالله برات مفید باشه و گل دخترا هم خوششون بیاد😘
Nilou far
۱۴ ارديبهشت ۹۸ , ۰۸:۵۰
با اجازت از جوابت به کامنت ریحانه عکس گرفتم.
من کلی کتاب خریدم واسه نینی،هرازگاهی براش میخونم.
اما از بعضیاش خوشم نیومد.
مخصوصا اونایی که شعربودن.
داستانهای قدیمی نسل من خیلی بهتر بود انگار.

پاسخ :

امیدوارم از اینا خوشت بیاد.

اوهوم. داستانهای خودمون بهتر بود.
Nilou far
۱۴ ارديبهشت ۹۸ , ۰۸:۴۷
۱:وااااااا!!!خب تا کتاب رو نخونده چرا اظهارنظر میکنن؟از اون ظاهربین های روزگار بوده ها.
۲:نه اختلال نیست کاملا طبیعیه😁خودمنم همینجورم.
۳:چطورمیشه یه آهنگ رو هی گوش کرد!من فوقه فوقش بتونم دوبار پشت سرهم گوش بدم،بعدش دیگه مغزم قاطی میکنه.
۴:اما برای من دعا کن😁
۵:اووووووه،خیلی دلم میخواست تو مغز اینجور آدمها بودم.
۶:منم یکی دو مورد از این وبلاگ ها دیدم،خیلی وقته نخوندمشون دیگه.فکر میکنن خدان و همه چیشون درسته😤
۷:حرفتان می آید بنویسید ماهم میخوانیم.

پاسخ :

۱. اون پست رو از یه کانال فوروارد کرده بود. خودش نویسنده ش نبود. مدیر کانال هم هیچ راه ارتباطی نداشت. قشنگ معلوم بود پشت اون پست یه قصد و غرضی هست. تا وقتی ما ظاهربینیم و بدون دیدن منبع همین جوری هر پستی رو فوروارد می کنیم یه عده هم اینجوری سو استفاده می کنن. من بازم مورد مشابه این دیده م.

۲. خب خدا رو شکر! خیالم راحت شد. 😁

۳. برا من پیش اومده یه آهنگ رو ۷-۸ بار پشت سر هم گوش بدم اونم با هندزفری. نه صبح تا شب با صدای بلند و بدون هندزفری! اینها توانمندیهای دهه هفتادیهاست! 😉  

۴. 😊 بهترینها در انتظارت باشه عزیزم.

۵. تو مغزشون باشی کثیف میشیا😅

۶. آره واقعا. بهترین کار همون نخوندنشون یا اقلا خوندن در سکوته.

۷. چشم 😊😍
آبی
۱۳ ارديبهشت ۹۸ , ۱۸:۴۲
سلام
3.شادمهر عقیلی خواننده بااستعدادی ست همه ما از آهنگ هایش خاطره داریم .
4.طبیعی ست یادآوری تلخ ترین خاطره زندگیت برات عذاب آوره .شارمین جان راستش مفهوم دعا کردن برای هر کسی با هر عقیده ای متفاوته هیچ کس نمیتونه حس واقعی تو رو بفهمه رابطه ات با خدا کاملا رابطه شخصی ست که واقعا عدم این رابطه و میزان وحشتناک بودنش برای کسی قابل درک نمیتونه باشه اما یک چیز در همه ما مشترکه رابطه با خدا لازمه زندگیه و فقط میتونیم این رابطه معنوی رو اگر لازم دیدیم مرز و حدودش تغییر بدیم انسان هر چقدر به خداشناسی برسه و در این رابطه معنوی با تجربه تر بشه دعا معنا حقیقی تری به خودش میگیره .
تو که ماشاالله خیلی فهمیده و مومن هستی دعا کردن و رابطه معنوی با خدا بخش جدایی ناپذیر زندگی ماست همیشه باید از او بخواهیم مراقب مون باشه و عاقبت خوبی نصیب ما بکنه شارمین اشکال از دیدگاه آدماست که به طور مداوم دعا دعا دعا یکدفعه سکوت سکوت سکوت.
به نتایج خوبی که در پستهای قبل نوشته بودی رسیدی طبق همین برداشتها باید این رابطه معنوی رو معقولانه پیش برد معتقدم خدا ااااااصلا به این دنیا و آدماش احساسی نگاه نمیکنه هر کاری دوست داشته باشه همون رو انجام میده ما هم باید ازش بخواهیم مراقب مون باشه دعا کاملا معقولانه و غیر احساسی.دلخوری از خدا برای همه پیش میاد و تقریبا طبیعی ست اما نوع برخورد بعد دلخوری ها خیلی مهمه.
6.دوست دارم این شماره نظرمو خیلی صریح تر و بدون تعارف بگم درباره وبلاگی ست که به خود وبلاگ نویس اش کاری ندارم تجربه خودمو بعنوان کامنتری که چنین موضوعی رو دیده می نویسم پس منظورم مثال و بردن نام وبلاگی نیست البته میدونم تعریف کنم همه متوجه میشن.
تا جایی که من فهمیدم خیلی از این وبلاگها استقبال میشه حتی اون وبلاگ نویسها تا حد جنون دروغ بگن و توهین کنند شارمین جان یک حقیقت تلخی ست ملت همیشه در صحنه ااااصلا در فضای مجازی دنبال یاد گرفتن و گفتگو نیست دنبال ماجراجویی و شیطنت هستند.
این شماره رو خوندم یاد تجربه مجازی 3 سال قبل افتادم شارمین منم دقیقا همین چیزی که توصیف کردی بعنوان کامنتر وبلاگ معلوم الحال در حال کامنت نوشتن بودم و هر چه جلوتر میرفتم با چیزهایی رو به رو می شدم و می فهمیدم نه خیر وبلاگ نویس اتفاقا کار خودشو میکنه این منم که جاهل تشریف دارم و اهداف مشخص و رفتارهای معنادار وبلاگ نویس نمی خواهم ببینم و ادامه میدم البته مدت چند ماه کامنترش بودم بعد حرفهایی که بین من و وبلاگ نویس معلوم الحال شده بود یکبار کامنتهای خودم نگاه کردم با خودم گفتم آبی خدایی فازت چی بوده ؟؟؟دنبال چی بودی هدفت چی بوده ؟!!!در این مدل وبلاگها بدون تعارف هیچ چیزی برای یاد گرفتن وجود نداره
فهمیدن نیت وبلاگ نویس اصلا سخت نبوده الان که کولاک کرده هر چه گذشت خیلی شیک و مجلسی تر ادامه میده من واقعا به حرفت اعتقاد دارم احترام خودمون نگه داریم و بذاریم خوش باشند از روی خشم ست یا برای تبلیغه با از روی خوشحالیه یا از روی انتقال تجربه هاشه هر چی که هست خوش باشه اینقدر بنویسه تا ثواب هاش هفت جد و آبادشو نجات بده! جالب تر اون جایی هست که اینطور افراد خودشون در مقام عالی می بینند که اومدن در زندگی مردم انقلاب بزرگی در زمینه خانواده بوجود بیارن خیالبافی دنیای قشنگیه خوش باشند واقعا! انقلاب مجازی کجای دلمون بذاریم!!!
از وبلاگ نویسی که روز روشن دروغ مینویسه و جواب توهین آمیز میده انتظار احترام خیال واهی ست احترام که هیچی آخر مدعی شد منو از وبلاگش بیرون انداخته اااااینقدر از حرفش خندیدم دوستانش مثل جن البته از نوع مجازی دنبالم هستند سال گذشته چنان موذیانه سکوت کرده بود البته که برام اهمیتی ندارند و حتما خودش هم متوجه این موضوع شده که کامنت نوشتنم در وبلاگش در گذشته سوءتفاهمی بیش نبوده و ارزشی براش قائل نیستم معلوم الحال تکلیفش معلومه اینها فقط برای این نوشتم که از چنین تجربه ای یاد کنم و بگم درست گفتی بذاریم خوش باشند وقتی کامنتری در وب معلوم الحال حضور داشته باید انتظار هر رفتاری داشته باشه .   
شارمین عزیز گاهی نمیشه به کامنتر خیلی ایراد گرفت درسته بعد از این تجربه به نتایجی رسیدم و حرفت قبول دارم ولی وبلاگستان محیط پیچیده ای داره وبلاگ نویس ها غالبا با همان دروغ ها و ادعاهاشون خیلی خوب بلدن کامنترها رو به سمت وبلاگشون بیارن این مسیر آروم آروم طی میکنند گاهی خیلی ماهرانه وقتی لو میرن توجیات خاصی براش میارن
از نظر ما جاهل هستند ما همچین برداشتی داریم اگر به این نقطه برسیم که اونا از نظر خودشون جاهل نیستند و طبق چیزهایی که بهشون یاد داده شده از زندگی می فهمند و احتمالا کوتاهی در تربیت و شکل گرفتن هویت شون شده ما نمیتونیم کاری براشون بکنیم و فضای مجازی محیط مناسبی برای اینکه بشه کسی رو بابت اشتباه زندگی کردنش متوجه اش کنیم نیست اونا در عالم خودشون خوش و خرم هستند .
شارمین جان میدونی وبلاگستان یک ایراد خیلی بزرگش چیه هویت آدمها مشخص نیست درباره تجربه مجازی خودم نوشتم با هر عقل و منطقی فکر کنیم هویت اون وبلاگ نویس خیلی مبهمه به جنسیت کاری ندارم منظورم هویت و هدفشه در مواردهای دیگری که خیلی خوشحالم با اون وبلاگهای معلوم الحال آشنا نشده بودم از دیگران شنیدم وبلاگهایی در سالهای گذشته با اهداف کاملا مشخص و با گذاشتن دست روی مسائل مهم که در مخاطب رغبت ایجاد بشه وبلاگ پیگیری کنه وبلاگ می نوشتند و سرانجام معلوم شد با یک وبلاگ واهی با اهداف کاملا مشخص رو به رو بودند.این مسائل مهمیه و اگر کامنتر دنبال احترام متقابل و یادگیری و لذت بردن از قلم خوب دیگران باشه حتما باید آرشیو بادقت بخونه رفتارهای وبلاگ نویس و احترام به شعور مخاطبش در نظر بگیره تناقض و دروغ و بی احترامی یعنی اون وبلاگ از اساس ویرانه و مخاطب حق داره دیگه چنین وبلاگی رو پیگیری نکنه.
خدایی چرا باید آرشیو وبلاگ عده ای پر از تناقض ،چرخش های 180 درجه ای،بی احترامی به مخاطبان،رفتارهای موذیانه باشه؟؟ این هایی که گفتم تنها برای یک وبلاگ نیستا همان وبلاگهایی که تو هم اشاره کردی معلوم الحال هستند خب یک هدف و نیتی پشتش هست وگرنه دیدیم همه مون با وبلاگهای شسته و رفته و خوبی هم رو به رو شدیم آدم لذت می بره هم وبلاگ نویس روابط گرم و صمیمانه ای با مخاطبانش داره هم مخاطبانش دوستش دارن مطالب خواندنی و چه بسا از مشکلات شون نوشتند و کاملا همه همدردی میکنند اینقدر خوب از فراز و نشیبهای زندگیشون می نویسند به خدا مخاطب هم با وبلاگ نویس همراه و همدل میشه یک رابطه زیبا مجازی شکل میگیره دلیلش اینه که هدف این وبلاگ نویس ها نوشتن و تعامله دنبال هدف خاص و تعیین شده ای نیستند واقعا در چنین وبلاگهایی میشه خیلی چیزها یاد گرفت(وقتی هر وبلاگ نویسی دچار هدف تعیین شده مثلا بزرگنمایی از زندگی شخصی ،خودسانسوری ،دست گذاشتن روی مسائل عرفی براش مطرح باشه خود به خود تبدیل به یک معلوم الحال میشه) .  
وبلاگ نویس از ریل نوشتن و تعامل صادقانه خارج بشه تمامی تناقضات ،چرخشها درجه ای، بی احترامی ،رفتار موذیانه نمود پیدا میکنه هر مشکلی در زندگی اگر به شکل درست در فضای مجازی نوشته بشه ابدا تا این حد وسیع مورد اعتراضات مخاطبان قرار نمیگیره.

پاسخ :

سلام عزیزم

۳. دقیقا همین طوره.

۴. آبی جان قبول دارم که خدا (حالا با هر برداشت و تعریفی که ازش داشته باشیم) قابل حذف از زندگیمون نیست. یه زمانی به خودم قول دادم هیچ وقت از خدا نه طلبکار باشم و نه ناامید. به خودم قول دادم حتی در بدترین شرایط حرف کفرآمیز نزنم و بپذیرم که هر چیزی حکمتی داره که لزوما این طور نیست که من بتونم بفهممش. به خودم قول دادم حتی وقتی حضورش رو در زندگیم حس نمی کنم از انجام عبادتهای واجب (حتی به بی روح ترین شکل ممکن) دور نشم. الان به خاطر شرایط خاصی که در اونم واقعا در مورد خدا دچار چالش شدم. نظرات تو در این مورد رو می پسندم و دوست دارم. به قولهایی هم که به خودم دادم پایبندم. ولی در کنار همه اینها، یک جور سرگردانی دارم که فکر می کنم باید زمان بگذره و بعضی تجربه ها رو از سر بگذرونم تا بتونم خودم رو جمع کنم و بفهمم دقیقا با خودم و خدام چند چندم. 

۶. متوجه حرفات هستم آبی جان. من مطمئنم بازتاب عمل و حتی نیت هر کسی به خودش برمی گرده. دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره.
یک مرد!
۱۳ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۳۰
گزینه پنج رو کاش آقایون متوجه بشن و بفهمن ناجور در کمینن!!

و اما گزینه شیش، راجع به دیگران نمیپرسم، راجع بنده مصداق داره ؟؟

پاسخ :

البته برعکسش هم هست خیلی زیاد.
Reyhane R
۱۳ ارديبهشت ۹۸ , ۱۴:۳۷
1.حالا من کاری به اون برداشت غلط ندارم ولی پیدا کردن کتاب شعر و قصه خوب برای بچه ها کار سختی شده این روزا.کتابی که محتوا داشته باشه همراه با تصویر سازی خوب و آهنگین باشه سخت پیدا میشه.بعضی کتابهای شعر رو انگار کلمات رو یه خورده اینور اونور کرده باشی و به زور تبدیلشون کرده باشی به شعر و اصلا نمیشه هیچ جوره بهشون آهنگ داد.ولی مجموعه ها معمولا قابل قبول ترن.مثلا سری کتابهای تاتی کوچولوها، مجموعه شعرهای می می نی ، یا مجموعه کتابهای بچه های جورواجور و ...☺
 3. یادمه آلبوم دهاتی سال ۷۸ فک کنم منتشر شد.چقدرم سروصدا کرد اون موقع ها.من و خواهرم هم خوره ی این آهنگ ها بودیم.😂😁

پاسخ :

آره خیلی کتابها تو بازار هست که آدم می مونه چطور مجوز گرفتن. ولی اگه ناشرهای خوب کودک و نوجوان و نویسنده های قوی این حیطه رو بشناسی برات راحت تر میشه.

این پیام رو دو سه سال پیش در جواب یه مامان که دنبال کتابهای خوب برای بچه ش بود براش نوشتم. شاید به دردت بخوره:

برای انتخاب #کتاب های خوب، بهتره ناشرها و نویسنده های خوب رو بشناسید.

انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، قدیانی، بنفشه،  پرتقال، محراب قلم ، چشمه و... تجارب موفقی در ارتباط با کتابهای مربوط به کودک و نوجوان دارند.

نویسنده ها و شاعرانی مثل شهرام شفیعی، کلر ژوبرت، فرهاد حسن زاده، مینو کریم زاده، مژگان کلهر، منوچهر احترامی، ناصر کشاورز، مصطفی رحماندوست، افسانه شعبان نژاد، غلامرضا بکتاش؛ شکوه قاسم نیا و... هم از جمله کسانی هستند که در ادبیات کودک نوجوان حرف برای گفتن دارند.

از کتابهای داستان زیر برای بچه های پیش دبستانی می تونید استفاده کنید:
قدم یازدهم، بچه ی همه، دیو دیگ به سر، این همه تلق و ملق، گوسفندی که عصبانی بود: خیلی عصبانی، مهمانهای ناخوانده، بزغاله های ابری، کلوچه های خدا، آسیاب بچرخ، هی! با من دوست می شوی؟، گروفالو، کلاغ خنزر پنزری، ماجرای شیری که غمگین بود، خشم قلنبه، دعای موش کوچولو و...


۳. اون موقع ما نوجوون بودیم. شادمهر کلی کشته مرده داشت. ولی آخرشم لگد به بخت خودش زد. 😂😂😂

احسان ..
۱۳ ارديبهشت ۹۸ , ۰۹:۳۵
سلام
1. کتاب خوبی باید باشد نمیدانم چرا تابحال این کتاب را ندیده بودم!:) بروم یکم چیزهای خوب یاد بگیرم:)
3.ندا آسمونی:) یکی هم داریم به او میگوییم #تو که چشمات خیلی قشنگه#
5. نگفته بودید شماهم مدرسید. روزتان مبارک. چه تدریس میکنید؟ اگر خواستید حال دختره را در قوطی کنید بگویید راهکار ارائه دهم!:)
6. امیدوارم وبلاگ من مصداق نباشد. راستش از سر غرور نیست وقتم کم است:(

پاسخ :

سلام.
۱. آخه مناسب گروه سنی شما نیست برادر من! =)
۳. :) انقد من این آهنگ رو (تو که چشمات...) دوست دارم که حد نداره. 
حالا واقعا چشماش خیلی قشنگه یا بهش تیکه می ندازید؟ =)
۵. عه؟ فکر می کردم گفته م. درسهای روان شناختی و تعلیم و تربیتی و فلسفی!..... بله به شدت از راهکارتون استقبال می کنم. =) 
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan