کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

در رفتن جان از بدن...


با خودم قرار گذاشته ام تکه ای از وجودم را زنده زنده دفن کنم. 

با خودم قرار گذاشته ام واژه دعا را از فرهنگنامه دلم حذف کنم.

با خودم قرار گذاشته ام همه وقت و توانی را که برای تحقق رویایم صرف می کردم برای فراموشی رویا بگذارم.

با خودم قرار گذاشته ام که از خودم و از این همه تنهایی و ناتوانی به اولین مقصد ممکن بگریزم.

با خودم قرار گذاشته ام بر سر گوری که هر لحظه مرا در خود فرو می کشد اشک نریزم.

با خودم قرار گذاشته ام ادای زندگی کردن را دربیاورم.

با خودم قرار گذاشته ام قدم به قدم سنگ شوم.

با خودم قرار گذاشته ام دیگر باور نکنم، گریه نکنم، دعا نکنم، تلاش نکنم، التماس نکنم، و بگذارم کسی که اسمش قادر متعال است ولی دوست دارد ارحم الراحمین صدایش کنیم و بیشتر از استجابت، حکمت و آزمون را دوست دارد و خوش و خرم روی خرده های دل آدمهایش راه می رود هر کاری که دلش می خواهد بکند و من فقط و فقط سکوت کنم و به خودم بقبولانم که صراخ المستصرخین مال ما نیست، ملجا کل مطرود مال ما نیست، غیاث المستغیثین مال ما نیست و قرار نیست معجزه اتفاق بیفتد و شاید قادر متعال معجزه هایش را جای دیگری لازم دارد یا شاید عالم حکیم مصلحت نمی داند و شاید قرار است جهنم همین جا باشد (که هست).

باشد قادر متعال! عالم حکیم! خالق کبیر! منتقم جبار! دنیای خودت است با قانونهای خودت... آدمهای خودت است با زجرهای خودشان... باشد خوبی ها را تو دادی و بدیها از جانب ما است... دلت خواست انسان را در رنج بیافرینی؛ دستت طلا... مخلوق خودت هست؛ اختیارش با توست.... خواستی دنیایت زندان باشد (و نگفته بودی با شکنجه و اعمال شاقه)... 

باشد! همه حقهای دنیا با تو... دنیای خودت است... حقهای خودت... آدمهای خودت...

من هم سکوت می کنم... سکوت و حرف زدنم برای تو و دنیای بی رحمت چه فرقی دارد؟ چشم میپوشم از همه دعاهای دلم و دیگر فقط برای خودم می نویسم. برای پیشگیری از انفجار... برای رهایی از سنگینی درد... من فقط برای خودم می نویسم قادر متعال و انتظاری نیست... حرفهایم را به تو بگویم یا نگویم برایت فرقی نمی کند. پس بگذار دیگر برای من هم فرقی نکند این که برای تو حرف می زنم یا نه...

خیالت راحت... همه کارهای دیگری که گفته ای سر جای خودشان هستند. فقط دیگر بی خیال ادعونی باش... استجابتم نکردی...قادر متعال... شکایتی نیست... همه حقهای دنیا با تو است تا همیشه...

  • ادامه مطلب
حمیده
۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۲۳:۳۵
تو بستنی بخر، بعد هرچقد میخای تیکه بنداز :-"""" #اصفهانی

مررررسی عزیزم ^_^

پاسخ :

همون موقع که جواب کامنت قبلیت رو نوشتم (که بستنی برات بخرم و...) رفتم فریزر رو پر از بستنی کردم هر موقع هوس کردی برداری بخوری =) من تیکه ننداختم ولی احساس می کنم اون هشتگی که تو گذاشتی یه معنایی داشته باشه =)))


فدات
حمیده
۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۲۱:۰۱
بیا دندون عقل ِ از دست رفته‌ام رو بمال جاش خوب شه :((( انقد تیکه‌ت سنگین بود دندونم پرید :-"""

چشم خانوم معلم ؛؛) روزتم مبارک ^_^

پاسخ :

بیا برات یه بستنی بزرگ بخرم بخور. 😁 جان خودم قصدم تیکه انداختن نبود. 😦


ممنون. روز ت  هم مبارک عزیزم.
آبی
۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۱۸:۳۰
سلام
بی خیال دنیا و قانون های نانوشته اش باش هر آنچه وارد رابطه پیچیده با خدا بشی همان اندازه هم به نتایج پیچیده میرسی راستش متن خوندم یک لحظه کاملا فراموش کردم این متن توسط خودت نوشته شده .دلخوری عمیقی در متن تون حس میشه.
شارمین جان خدا حکمت و آزمون بیشتر از استجابت دوست داره هر کاری دلش میخواهد انجام میده در اینکه این دنیا برای بندگانش حالت جهنم داشته باشه با این مسله مشکلی نداره چقدر به نکته مهمی اشاره کردی اگر ما آدمها به چنین دیدگاهی برسیم و بتونیم هضمش کنیم خیلی معادلات ذهنی مون حل میشه .
درسته عزیزم دنیای خودشه با قانون های خودش .آدمهای خودش هست با زجرهای خودش اختیار این دنیا رو داره میدونی شارمین خدا هر طوری که خودش بخواد با روش خودش با منطق و برداشت خودش با بندگانش رفتار میکنه تقریبا حس میکنما خدا احساسی به مسائل دنیا نگاه نمیکنه برای همینم اکثرا موقع ها سکوت و حرف زدن براش فرقی نداره ما آدمها هستیم که نیاز داریم باهاش حرف بزنیم چه حال خوبی و نابی داره وقتی حس میشه یکی داره بدون قضاوت بدون منت خالصانه و بدون اینکه نگران باشی چی درباره آدم فکر میکنه باهاش حرف زد
به نظرم توقعات ما از خدا نرمال نیست توقعات خدا هم گاهی از بندگانش نرمال نیست آزمون هایی که همه مون در جامعه دیدیم از بعضی بندگانش بیشتر از اون چه یک انسان در توانش هست در شرایط سخت قرارش داده دنیایی که برای بندگان رنج تداعی بکنه نمیتونه دنیا خوب و امنی بشه ما هم انتظارهاتمون نرمال نیست معجزه در قوانین این دنیا به اون معنا نیست فقط زاده تخیل ذهنی ماست .
شارمین جمعیت جهان 7 میلیارد هست به نظرت برای خدایی که هفت میلیارد انسان آفریده فرقی داره که کی باهاش حرف بزنه یا نزنه ؟؟ ما هستیم که فقط یک خدا داریم و نگاه مون همیشه به اوست اگر یک جاهایی آدمها به دلخوری با خدا میرسند فقط دلیلش اینه که اشکالی در رابطه و برداشت مون از خدا وجود داشته .
یکسری که خودت هم میدونی اختیار و قدرت انتخاب داده خودمون باید مسیر طی کنیم کاملا واضحه و بحثی نیست اما یکسری درسته به خدا و نگاه هاش برمیگرده اونم واقعا به درستی فهمیدی هر کاری دوست داره برای آدماش انجام میده دنیا خودشه با آدمهای خودش و قوانین نانوشته ای که هیچ کس نمیدونه پشت این تصمیماتش چی هست .
قدرت همینه عزیزم قدرت در هر منسبی در هر کشوری در هر خانه ای در هر دنیایی قرار بگیره نمیتونه همه رو راضی نگه داره خدا رو نمیشه با شخص و مرتبه دنیایی مقایسه کرد اما باز ما هم از او هستیم و تحت قدرت دنیوی خدا باید زندگی کنیم .
شارمین جان چه قدر این متن خوب نوشتی فکر کنم اکثر آدمای همین دنیا کم و بیش با گذر زمان به این نتایج درباره خدا میرسند یا رسیدن اااااااااصلا با هیچ چیزی نمیشه بعضی تصمیماتش هضم کرد و اهدافش در برخی مسائل فوق العاده عجیبه درسته که گفتن نباید به ذات خدا فکر کرد ابهامات زیاده .
همه حق های دنیا با صاحب دنیا همیشه بوده و هست ااااصلا عجیب نیست قدرت دنیوی نگاه کنیم دقیقا همیشه حق با قدرتمندان هست قدرت معنوی هم حق بهمراه میاره قدرتی که هر کاری بخواد انجام بده و همه باید مطیع او باشند دیگه چه اعتراضی؟؟بی نیاز تا همیشه بی نیازه و حقی برای اعتراض قائل نیست مطیع بودن تحت هر شرایطی یکی از قانون های نانوشته این دنیاست .
با همه این حرفها باز باید گفت خدا را شکر .

پاسخ :

این یکی از بهترین کامنتهایی بود که تا حالا ازت خواندم. مرسی آبی عزیزم. خیلی خوب نوشتی. 
رسیدن به چنین باورهایی واقعا شکننده ست. مخصوصا برای منی که خدای فوق العاده مهربونی داشتم و این تصور برام پیش اومده بود که صرفه نظر از همه چیز همیشه داره کارهام رو خود به خود درست میکنه و زندگیم رو پیش میبره و تلاشهام رو به نتیجه میرسونه.
ولی از اونجایی که خودشم نمیخواست من این طوری در موردش فکر کنم و از اونجایی که حرف حرف خودشه (و بایدم باشه) کم کم رسیدم به اینجا و این باورها که رسیدن بهشون برام هزینه فوق العاده سنگینی داشت.
مهربانو
۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۱۶:۱۱
مدتیه نظر متفاوت و غیر قابل بازگویی درموردش پیدا کردم 

پاسخ :

یه موجود بیش از حد عجیب و شگفت انگیزه!
حمیده
۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۱۴:۱۳
چقدر تیکه‌های سنگین داشت این متن!

پاسخ :

بیا شونه هات رو بمالم. =)


جدای از شوخی، درگیرش نشو حمید =(
Nilou far
۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۱۱:۰۵
حسودیم شد چقد قشنگ مینویسی .
باخداقهرکردی؟

پاسخ :

عزیزم مرسی.
دیدی وقتی از پس کسی برنمیایم به خدا واگذارش می کنیم؟! الان خدا رو به خدا واگذارش کردم!
یک مرد!
۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۲۱:۵۱
چقدر خنده دار بود این متن

البته نه ازون خنده ها...

بیشتر به لبخند زدنی شبیه بود که بگو هر چی دوس داری بگوو

پاسخ :

هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من
خودت باش
۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۲۱:۳۰
شما و این حرفا!
دیدی بعضی وقتا خدا یه جوراییه که هیچ جوره نمی فهمیش!!!!

پاسخ :

ولی بازم خداست و قادر متعال!
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan