۱. شیرین میگه:
دکتر گفت از بالا تا پایین پاهات رو با این روغن چرب کن.
مهدی (ده ساله) میخنده میگه:
یعنی حتی سوراخسمبههاشو؟!😳
شیرین توضیح میده که موقع کار با چرم، با سمبه رو چرم سوراخ میزنن و به این میگن سوراخسمبه.
مهدی بازم دست از شیطنت برنمیداره. میگه:
منظورم اینه که همهی کوچه پسکوچههاش رو؟!🙄
۲. گفته بودم سارا (ده ساله) موهای بلندی داره و از وقتی خودش رو شناخت رو موهاش حساس بود؟ مثلا اگه مامانش موهاش رو یه کوچولو کج یا شل میبست/ میبافت کلی گریه میکرد و میگفت باز کن یا پشت سرش وامیستادی میگفت برو کنار موهام شل میشه!😑
و خب به زودی نه تنها یاد گرفت خودش موهاش رو ببنده و ببافه بلکه کم کم شونه کردن و بستن یا بافتن موهای کل فامیل رو هم به عهده گرفت و انواع و اقسام مدلهای بافت و بستن مو رو از روی کلیپهایی که دانلود کرده بلده.
حتی هفته پیش یه مشتری هم داشت که یه دختر کوچولو بود که سارا موهاش رو برای تولدش یه مدل خاصی بافت. تو مدرسه هم زنگهای تفریح و ورزش، بچهها دور سارا جمع میشن تا موهاشون رو ببافه (دیگه امروز مدیرشون گفته نباف شاید کسی شپش داشته باشه منتقل بشه).
خلاصه که این حجم از علاقه به مو باعث شده سارا دلش بخواد اسمش گیسو باشه! :))) منم هر وقت یادم باشه گیسو صداش میزنم. در واقع معمولا این طوری صدا میزنم: "سا... گیسو" :)
خیلی خوشم میاد که از الان انقد جدی علایقش رو دنبال میکنه.
۳. ما همیشه به شوخی به سارا میگیم:
اگه مامانت یه بچه دیگه آورد اسمش رو بذارید قارا که به سارا بیاد!😐😂
چند روز پیش داشتیم درباره یه چیزی حرف میزدیم که منم یه گریزی زدم به "داداش قارا" و سارا گفت که به نظرش قارا اسم دختره و اگه مامانش مث فلان دختر فامیل، دو قلوی دختر و پسر به دنیا بیاره اسمشون رو میذاره "قارا و قزمیت!" 😂
حالا شاید واسه شما که میخونید بیمزه باشه ولی ما سر همین قضیه کلی خندیدیم. هی موقعیتهایی که توش درباره دوقلوها حرف میزدیم و اسمشون رو میگفتیم رو ترسیم میکردیم و غش غش میخندیدیم. مثلا میگفتیم:
مامان میگه سارا بیا قارا رو بگیر تا من پوشک قزمیت رو عوض کنم😂
- سه شنبه ۳ آبان ۰۱ , ۲۱:۴۴