فیلمی که امروز دیدم "نظریه همه چیز" بود؛ داستان زندگی استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهانشناس بزرگ انگلیسی.
این که استیون در اولین ملاقاتش با دوستدخترش، که به طور اتفاقی در یک مجلس رقص پیش مییاد، میشینه و نظراتش درباره خدا و فیزیک رو توضیح میده و حتی در اولین دیتشون هم عمده صحبتاش علمی و راجع به نظریههاس رو دوست داشتم!😂
اما چیزی که در نهایت بهش رسیدم این بود که پروفسور هاوکینگ، با همه استعداد و تیزهوشیش، بدون همسرش واقعا هیچ بود و اگر همسرش نبود، به احتمال خیلی زیاد، همون زمانی که متوجه بیماری سختش میشد، همه چیز رو کنار میذاشت و منتظر مرگ مینشست.
ولی خب این مرد انقد بیچشم و رووه، که بعد از سالهای طولانی زندگی با زنی که همهجوره پاش ایستاده و عمر و جوونیش رو به پاش گذشته ولش میکنه میره با یکی دیگه! 😐 در حالی که کل بدنش هم فلجه و حتی قدرت تکلم هم نداره و قیافه و ظاهرشم حسابی داغون شده.
پس نتیجه میگیریم که کلا به مردها اعتباری نیست؛ پروفسور یا بیسوادشون، سالم و خوشتیپ یا مریض و داغونشون، همهشون سر و ته یه کرباسن! دل به این جماعت نبندین؛ خلاص!😂😂😂
+ اون نتیجهگیریه شوخیهها؛ ما اینجا اقایون بسیار محترمی رو داریم که مثال نقض اون نتیجهگیریان.
- پنجشنبه ۲۸ مهر ۰۱ , ۱۸:۲۲