۱. دارم تصویری با آرتین حرف میزنم. آرتمیس اخمو و جدی آمده جلو زل زده به من. هر چهقدر جنگولکبازی درمیآورم اهمیتی نمیدهد. به حرف زدنم با آرتین ادامه میدهم و آرتمیس دوباره خودش را در کادر قرار میدهد و با دقت زل میزند به من؛ بدون هیچ واکنشی. در نهایت متوجه میشویم فکر میکند فیلم است!!!😂
۲. ولکنِ کلیپی که در آن بهش گفتهام بگو عمه و او گفته پیشی نیست! هی میبیند و غش غش میخندد. از بس خوب کاری کرده تازه ذوق خودش را هم میکند!😒😅
۳. میخواست صدایم بزند گفت: بابا... مامان... خاله... همه را قاطی کرده بود.
۴. امشب دو سه بار خاله صدایم کرد 😡😂 (یادتان هست قبلا ذوق کردم که خاله هایش را عمه صدا میکند؟! چوب خدا صدا ندارد!)
۵. به جای هر فعل منفی میگوید: "نَقون!" و البته منظورش "نکون" به لهجه اصفهانی و "نکن" به زبان رسمی است! بهش میگویم: بیا برویم توی هال. میگوید نقون... میگویم عمه دارد میرود خانه. میگوید نقون. میگویم برو عروسکت را بیاور برای عمه. میگوید نقون!
۶. دستش رو بوس کردم. کشید عقب و بوسم را پاک کرد! با صدای دلخور گفتم: آرتمیس! دوباره دستش را آورد جلو که بوس کنم!😍
۷. نمیدانم آهنگ هندی بامبارا بام را شنیدهاید یا نه. گوگل کنید میاورد. آرتمیس عاشق ۲۰ ثانیه اول این اهنگ است و با آن غش غش میخندد.
۸. عین بابایش میرقصد!
۹. (بسی خواهرشوهرانه😂:) از یک طرف قیافه آرتمیس کپی برابر اصل ما عمهها است است و باعث مسرت و شادمانی است که همسر عزیز برادرمان بعد از نه ماه بارداری و تحمل رنج زایمان، هر روز و شب قیافهی خواهرشوهرها جلوی چشمش است!🤣🤣🤣 از طرف دیگر آرتمیس خیلی بچه سربهراهی است که خودش خودش را از شیر گرفت و خیلی زود شروع کرد دستشوییاش را بگوید و با این که پوشکش نمیکنند، به ندرت خودش را خیس میکند و تازه همیشه هم بعد از بازی، به طور خودجوش اسباببازیهایش را جمع میکند! و خب اینها برای یک خواهرشوهر اصیل اصلا رضایتبخش نیست!😡🤣🤣🤣
(آقا این مورد آخر صد در صدش شوخی استها🤣)
- پنجشنبه ۱۹ اسفند ۰۰ , ۲۲:۵۰
- ادامه مطلب