کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

نجابت در این حد!

یه پلنگ گنده دنبالم کرده بود و من در دل طبیعت از دستش فرار می‌کردم. 

یه جایی یه آقای جوونی نشسته بود. رفتم پیشش که منو نجات بده. با سنگ زد به پلنگه! پلنگ فاصله گرفت ولی هنوز همون دور و بر بود.


 از ترسم نشستم کنار پسره (با حفظ فاصله شرعی!🤭). پسره اومد دستم رو بگیره بهم برخورد. بلند شدم برم. دوباره پلنگ دنبالم کرد. 

ترجیح می‌دادم پلنگ بخورتم ولی پسره دستم رو نگیره🤣


. تا خونه مامان‌بزرگ دویدم. 

اون‌جا با خانم‌ها رفتیم تو صندوقخونه (که البته در دنیای خارج از خواب دیگه وجود نداره) و لامپ‌ها رو خاموش کردیم درش رو قفل کردیم. اون طرفشم که در نداشت و فقط جلوش یه پرده بود، برداشتیم پایین پرده رو با میخ به زمین کوبیدیم تا پلنگ نتونه بیا  تو و آقایون شکستش بدن!😌

به همین یخ‌کردگی🤣


+ حالا همه‌تون بیاید بگید از همون جمله اول که پلنگ دنبالت کرده بود فهمیدم خوابه😂 یعنی متوجه نشده باشید ناراحت می‌شم🤨

  • ادامه مطلب
دُردانه ‌‌
۱۶ بهمن ۰۰ , ۲۲:۲۹

من خیلی وقته خواب ندیدم.

خواباتو می‌خرم. می‌فروشی؟ :))

پاسخ :

خوب بخری بله... بالاخره زندگی خرج داره 😂
خودت باش
۱۴ بهمن ۰۰ , ۲۳:۵۸

آقا تو خواب که اشکال شرعی نداشت! تو بیداری که از این کارا نمی کنی، تو عالم خواب هم!!!

 

پاسخ :

می‌گم که نجابت در این حد 😂
یاسی ترین
۱۴ بهمن ۰۰ , ۱۸:۳۵

ای جون دلم عزیزم 😘😘😘

 

میخوای دوباره بخواب 😂😂😂

پاسخ :

آماده فسق و فجوریا 😂😂😂
یاس ارغوانی🌱
۱۴ بهمن ۰۰ , ۱۷:۵۸

خیلی ضایع معلوم بود خوابه🤣🤣😂😂😂😂

پاسخ :

ازت انتظار نداشتما 😒😂
گندم بانو
۱۴ بهمن ۰۰ , ۱۴:۰۱

چقدر خواب میبینی تو:)))

و چه یادتم میمونه! من اکثرا فقط حال و هوای خوابم یادم میمونه، که خوشحال بودم یا ناراحت یا ترسیده... به ندرت با جزییات داستانی یادم میمونن.

پاسخ :

تازه این خوابم قسمت‌های دیگه‌ای هم داشت ولی جذابش همین‌جا بود. مثلا یه تیکه‌ش همه فامیلمون جمع بودن بعد می‌خواستیم بستنی بحوریم. از خانوما فقط من بستنی می‌خواستم از آقایون همه.
یا یه تیکه‌ش بدون هماهنگی با مدیر رفتم تو یه مدرسه یه طرحی رو اجرا کردم.
یه تیکه دیگه‌ش یه منظره خوشگل بود هر چی من عکس می‌نداختم بد می‌افتاد!
نیــ روانا
۱۴ بهمن ۰۰ , ۱۳:۳۰

نعبیرش اگر دستشو گرفته بودی: ی شام عروسی افتاده بودیم😍💃

تعبیرش الان: آخرش پلنگ میخورتت🤣😜

پاسخ :

اون شام حیف شد فقط 😂

مرتضی پورظهیر
۱۴ بهمن ۰۰ , ۱۲:۱۰

چه خواب هیجان انگیزی

پاسخ :

بله :)
یاسی ترین
۱۴ بهمن ۰۰ , ۱۱:۲۲

اولا که دو دقیقه زبون به دهن بگیر 😂😂😂😂😂 بیست تا ستاره روشن دارم، از صبح فقط دارم اینجا میپلکم 😁

 

بعدشم چقدر تو ساده‌ای خواهر، بهترین موقعیت رو از دست دادی؛ می‌تونستی بگی پلنگ دنبالم کرده بود ترسیده بودم 😁 من بودم اجازه می‌دادم ناجی قشنگم بهم دلداری بده 😌 

من برم که آمار فسق و فجورم امروز زده بالا 😂😂😂😂

 

نه بابا اصلا معلوم نبود خوابه؛ پلنگه دیگه دنبال آدم می‌کنه، من خودم یه بار کانگرو دنبالم کرد.

پاسخ :

😂😂😂 از بس نیستی یاسی خونم افتاده بود آخه!😂😍


اره واقعا از دستم رفت. حتی جا داشت تو بغلش گریه کنم از ترس🤣🤣🤣




وای دو خط آخرت محشر بود 🤣🤣🤣🤣🤣

برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan