کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

از میان کوچه‌های خستگی می‌گریزم در پناه مدرسه

دیروز با مدیر یک دبستان دخترانه جلسه داشتم. حقیقتاً اوضاع مدارس نیمه حضوری خیلی خنده‌دار بود. 


هر کدام از بچه‌ها یک سازی می‌زدند؛ یکی با مانتوی مهمانی آمده بود، آن یکی با بلوز و شلور و روسری و...


هر گروه دو ساعت کلاس داشت. ۵_۶ تا از بچه‌های گروه اول، در تایم دوم، ته حیاط (جایی که از دفتر مدرسه به آن دید نداشت) مخفی شده بودند و سرخوشانه بازی می‌کردند! دلشان نمی‌آمد بروند.


از آن طرف ناله و فغان معلم‌ها به هوا بود. 


یکی غر می‌زد که دو ساعت دوم برایش عذاب است، چون حوصله‌ی تکرار همه‌ی چیزهایی که در دو ساعت اول گفته است را ندارد. 


آن یکی اعصابش خرد بود که شاگردی که در دوران تماما آنلاین همه مسائل ریاضی را بی‌عیب و نقص حل می‌کرده، سر کلاس از پس یک جمع ساده هم برنمی‌آید!


مدیر و معاون هم همه حواسشان پی این بود که بچه‌ها داخل سالن نمانند و پنجره‌های کلاس‌ها باز باشد!


خلاصه وضعیتی بود که بیا و ببین! 


کی بشود ما هم حضوری بشویم بیایم از وضعیت دانشگاه برایتان بگویم!🤭

جواد انبارداران
۱۵ دی ۰۰ , ۰۲:۳۳

سلام

امکانش هست قالب رو به یک قالب روشن ریسپانسیو تغییر بدید؟

پاسخ :

سلام. فعلا نه
خودت باش
۲۶ آذر ۰۰ , ۲۱:۴۵

کی بشه؟

پاسخ :

دیروز که بهمون گفتن اصلا به حضوری شدن فکر نکنید 😭😭😭
نگار
۲۶ آذر ۰۰ , ۱۲:۴۰

دقیقا منم یه کلاس مجازی داشتم بعد که شاگردمو حضوری دیدممم، نگم براتون که چه وضعی بود😅

پاسخ :

وای وای نگار جون شما معلمی؟! خدا یه دنیا صبرت بده... مخصوصا با چنین پدیده‌هایی 😂
یاسی ترین
۲۴ آذر ۰۰ , ۱۴:۳۴

من این وسط عاشق کرونام که حضورش رو در جامعه زوج و فرد کرده. 

باز دمش گرم 😂😂😂

پاسخ :

واقعا 😂
ربولی حسن کور
۲۴ آذر ۰۰ , ۰۸:۴۴

سلام

بله همه معلمها همین چیزها رو میگن.

خیلی از بچه های سالهای اول دبستان نوشتن بلد نیستند اما تایپ کردن بلدند!

با کامنت جناب حامد سپهر هم کاملا موافقم.

امیدوارم به زودی همه کلاسها حضوری بشن.

پاسخ :

سلام.
خیلی وضع اسف‌باریه...

منم امیدوارم و دست به دعا!
دچارِ فیش‌نگار
۲۳ آذر ۰۰ , ۱۳:۱۰

 

گزارش جالبی بود

پاسخ :

:)
حامد سپهر
۲۳ آذر ۰۰ , ۱۰:۱۴

من منکر نظم و انضباط نیستما و معتقدم هم جامعه و هم مدرسه باید از یه نظم و دیسیپلین خاصی پیروی کنن 

ولی به این فکر میکنم که اصل قضیه اشتباهه یعنی اونجایی که ما یه قالب ساختیم و همه بچه‌ها رو با هر تفاوت و هر استعداد و هر توانایی میذاریم توی اون قالب و یه بشکه از معلومات و میریزیم توی مغزش و سر آخر هم یه آدمی تحویل جامعه میدیم که کوچکترین نفعی به جامعه نمیرسونه یعنی تازه بعد دوازده سال درس خوندن یا بیشتر اون شخص باید وارد جامعه بشه و تازه شروع کنه ببینه استعدادش چیه یا علاقه‌ش چیه البته اگه تا اون موقع اون نبوغ کور نشده باشه 

نمیدونم ما کی از این ماتریکسی که توش گیر کردیم یا بهتر بگم ما رو توش اسیر کردن آزاد میشیم!

 

پاسخ :

من با این دیدگاه اگزیستانسیالیسمی شماکاملا و شدیدا و عمیقا موافقم
هـیوا .
۲۳ آذر ۰۰ , ۰۸:۴۹

خداییش وقتی قرار نیست زیاد بیان مدرسه خب لباس فرم نیازی نیست دیگه
 ولی در کل خیلی اوضاع خیطه :دی

پاسخ :

درسته ولی نه که دیگه با بلوز شلوار و روسری بیان!😁


خییییلی
دُردانه ‌‌
۲۳ آذر ۰۰ , ۰۷:۲۳

الان من عاشق اون دانش‌آموزی شدم که همه چیو بی‌عیب و نقص تحویل می‌داد و فکر می‌کرد همیشه همه چی مجازی می‌مونه و حالا از پس جمع ساده هم برنمیاد. سلام زرنگ.

آب نبوده وگرنه خیلیا شناگرای ماهری بودن در عرصۀ تقلب. همینا بیست سال دیگه قراره آینده رو بسازن و مدیر و مسئول بشن. کاری به بار علمیشون ندارم ولی کسی که با تقلب کنار میاد، آدم سالمی نیست. چه اونی که داده چه اونی که گرفته. والسلام.

پاسخ :

دقیقا من همیشه همین حرفا رو به دانشجوهام می‌زنم باشد که به راه راست هدایت شوند!✋
ن. ..
۲۳ آذر ۰۰ , ۰۱:۲۶

لابد اون معلمِ هم فکر می کرده عجب شاگرد نخبه ای داره 😁😁😁

تو مدرسه چه می کردی مارکو؟ 

پاسخ :

کاخ رویاهاش فروریخته بود 😁
با مدیرشون جلسه داشتم برای عقد قرارداد
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan