دیروز با مدیر یک دبستان دخترانه جلسه داشتم. حقیقتاً اوضاع مدارس نیمه حضوری خیلی خندهدار بود.
هر کدام از بچهها یک سازی میزدند؛ یکی با مانتوی مهمانی آمده بود، آن یکی با بلوز و شلور و روسری و...
هر گروه دو ساعت کلاس داشت. ۵_۶ تا از بچههای گروه اول، در تایم دوم، ته حیاط (جایی که از دفتر مدرسه به آن دید نداشت) مخفی شده بودند و سرخوشانه بازی میکردند! دلشان نمیآمد بروند.
از آن طرف ناله و فغان معلمها به هوا بود.
یکی غر میزد که دو ساعت دوم برایش عذاب است، چون حوصلهی تکرار همهی چیزهایی که در دو ساعت اول گفته است را ندارد.
آن یکی اعصابش خرد بود که شاگردی که در دوران تماما آنلاین همه مسائل ریاضی را بیعیب و نقص حل میکرده، سر کلاس از پس یک جمع ساده هم برنمیآید!
مدیر و معاون هم همه حواسشان پی این بود که بچهها داخل سالن نمانند و پنجرههای کلاسها باز باشد!
خلاصه وضعیتی بود که بیا و ببین!
کی بشود ما هم حضوری بشویم بیایم از وضعیت دانشگاه برایتان بگویم!🤭
- دوشنبه ۲۲ آذر ۰۰ , ۲۳:۱۵
- ادامه مطلب