کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

قدح از دست من افتاد و نشکست...

خیلی‌ها وقتی در موقعیت من قرار می‌گیرند، ناخودآگاهانه به سمت اشتباه می‌روند. راستش را بخواهید من هم شدیداً نیازمند نوع خاصی از اشتباه کردنم! و نمی‌دانم بگویم این که خودآگاهم نمی‌گذارد مرتکبش شوم و چیزی را که خیلی‌ها در آینه نمی‌بینند، در خشت خام می‌بیند خوب است یا بد! باید بگویم حتی حوصله‌ی خطا کردن هم ندارم و ناچارم که نلغزم؛ در حالی که حریصانه به لغزش فکر می‌کنم!!!

صخره نورد
۲۶ آذر ۰۰ , ۱۲:۴۴

فقط کامنت گندم بانو :))))

عالی بود، عالی :))))

پاسخ :

😂
خودت باش
۱۹ آذر ۰۰ , ۲۱:۵۴

شما و لغزش؟

 

پاسخ :

جزء ملائکه که نیستم 🤭😉
آتنه
۱۶ آذر ۰۰ , ۲۳:۵۹

سلام،برام جالبه که حس همگانیه...من لغزیدم،کلا دوره‌ی گذار نوجوونی به جوونیم رو به کله خر ترین حالت ممکن(کله خر نسبت به خودم)گذروندم...چون ذاتا ادم محافظه کاری بودم،بعدش خیلی اذیت شدم،ولی بخوام راستش رو بگم،هر وقت که پیش خودم فکر میکنم اگر برگردم،مسیر که رفتم رو عوض میکنم یا نه،...میگم نه،من اون زمان لغزش رو حق خودم میدونستم...یه بار یه پستی نوشتم،گفتم بعضی از اشتباهات،همیشه اشتباهه،نه زاویه دید و نه زمان عوضش نمیکنه،اون کار تو هر زمانی و با هر زاویه دیدی،اشتباهه،حتی همون موقع هم میدونستم اشتباهه...ولی به خودم گفتم اشتباه کن،اگر یه بار حق اشتباه کردن داشته باشی،اون الانه،من پات هستم!...هنوز که هنوزه،گاهی حسرت میخورم،از خودم تعجب میکنم و دارم با عواقبش دست و پنجه نرم میکنم،ولی خودتون کاملا درست گفتید،اون دوره،تنها چیزی که باعث شد دووم بیارم،میلم به خراب کاری و اشتباه کردن بود،اگر اشتباه نمیکردم،شاید واقعا خودمو میباختم...

گاهی حتی اشتباهات رو نمیشه جبران کرد،ولی قیمت اشتباه نکردن،خودمونه،ممکنه خودمونو تو مسیر از دست بدیم...

ببخشید زیاد نوشتم،این پستتون برام مثل تلنگر بود،یاداوری کرد اگر چیزهایی رو از دست دادم،به جاش خودمو پس گرفتم،ممنون:-)

پاسخ :

سلام آریانه :))
فکر کنم باید درباره این اشتباهات مصداقی حرف بزنیم تا روشن‌تر باشه. هر کدوممون یه چیزایی تو ذهنمونه که مربوط به زندگی فردی خودمونه.

ولی در کل من فکر می‌کنم آدم انقد اشتباهات ناخودآگاه داره که  دیگه به اون خودآگاهاش نمی‌رسه... ولی یه جاهایی عطش اشتباه کردن آدم رو دیوونه می کنه :/
مونا
۱۶ آذر ۰۰ , ۲۰:۱۳

به نظرم  سن لغزش کردن و نترسیدن بین ۱۵تا ۲۷،۲۸سالگی

آدم به سی سالگی که رسید زندگی ارزش خودش رو پیدا می کنه و حیف از وقت و هزینه ای که برای لغزش ها هدر می رود!

البته این یک قاعده عام نیست صرفا یک تجربه است

پاسخ :

باهات موافقم مونا... الان سن لغزش نیست دیگه
x
۱۶ آذر ۰۰ , ۱۰:۰۰

لغزش کن بره بابا :)) 

زندگی رو همین لغزش ها قشنگ می کنه :دی

پاسخ :

چه کاریه آدم برای یه لحظه قشنگی زندگی، خودش رو به یه دردسر بزرگ بندازه؟ :)
حامد سپهر
۱۵ آذر ۰۰ , ۱۹:۵۹

اونیکه شما میگید آسیب میزنه برا موقعیکه اون کار رو انجام دادین و نتیجه‌ش رو دیدین 

ولی وقتی کاری رو خیلی دوست دارین که انجام بدین و بخاطر ترس یا احتیاط اون کارو انجام ندادین و حسرتش همیشه باهاتون هست اون بیشتر اذیت میکنه 

مثلا انتخاب یه رشته‌ی تحصیلی یا ملاقات با یه دوست یا ...

 

پاسخ :

اهان الان متوجه منظورتون شدم و کاملا باهاتون موافقم. من فکر کردم انجام یه کار نادرست ولی وسوسه‌برانگیز رو می‌گید (مثلا حالا یه پک بزنم!)

دچارِ فیش‌نگار
۱۵ آذر ۰۰ , ۱۵:۰۹

خانم محترم! دختر مردمو از راه بدر نکنید عه! :)

پاسخ :

:)
@گندم!
مهربانو
۱۵ آذر ۰۰ , ۱۱:۲۵

شارمین جان تو این موقعیت بودم و مرتکب کاری شدم که بهش لغزش میگفتم ولی موضوع اینجاست که فکر کنم بهترین تصمیم زندگیمو گرفتم . 

گاهی چیزی که تو ذهنمون با کلیشه ها اسمش لغزش شده ، اصلا لغزش نیست :)

پاسخ :

چه قدر جالب. کاش می‌شد بگی چیه‌.🙈
اون چیزی که تو ذهن منه واقعا لغزشه (مخصوصا با توجه به شرایطی که الان دارم). می‌دونم اگه انجامش بدم آسیب زیادی می‌بینم.
یاس ارغوانی🌱
۱۵ آذر ۰۰ , ۰۹:۲۶

درسته :)

امیدوارم ته همه این بن بستایی که دارین و خستگی هاتون، یه چیز خوب همه این دردارو جبران کنه یا حداقل براتون التیمام قوی ای باشه 💙

پاسخ :

مرسی مرسی مرسی


ان‌شالله زندگی برای تو هم یه عالمه قشنگی و عشق داشته باشه😘
حامد سپهر
۱۵ آذر ۰۰ , ۰۹:۰۲

آدما یه وقتایی حسرت کارایی رو که نکردن رو بیشتر میخورن تا اشتباهاتی که کردن

پاسخ :

این حرفتون رو درک نمی‌کنم. وقتی کاری آسیب می‌زنه، چرا باید حسرت انجام ندادنش رو بخوریم؟! می‌شه یه مثال بزنید  برام؟ با هیچکدوم از مثال‌هایی که من تو ذهنمه جور درنمیاد!
گندم بانو
۱۵ آذر ۰۰ , ۰۸:۴۵

یه قصه برات تعریف کنم که از راه به در شی؟:))))

 

میگن تو زمانای خیلی دور مردی زندگی میکرده که اهل هر نوع فسق و فجوری تو زندگیش بوده. بعد که میمیره هیچ کس حاضر نمیشه بالا جنازه‌ش نماز بخونه. تا اینکه پسرش میره پیش سرشناس‌ترین شیخ شهر. بهش میگه بابام این نامه رو داده که بعد مرگش بدم به شما. شیخ نامه رو میخونه و کلی گریه میکنه و میره برا اون فاسق نماز میخونه. ازش میپرسن چی نوشته بود تو نامه؟ میگه یه بیت شعر:

شرمنده از آنیم که در روز مکافات

اندر یم عفو تو نکردیم گناهی:)

 

خلاصه که تا گناه نکنی نمیتونی تو دریای بخشندگی خدا شنا کنی! ^__*:)))

پاسخ :

😂😂😂
امان از رفیق منحرف و زغال خوب!🤦‍♀️😂😂😂
گندم بانو
۱۵ آذر ۰۰ , ۰۷:۲۴

همون لحظه‌ای که فکر میکنی نمیلغزی، نزدیکترین لحظه به لغزشه! اونقدر سرم اومده که نگو:)))

پاسخ :

یا خداااا 🤦‍♀️
حرفت رو قبول دارم و به خدطر همین خیلی از خودم می‌ترسم 😥
یاس ارغوانی🌱
۱۴ آذر ۰۰ , ۲۲:۳۱

این حرفتون انگار حرف دل من بود گرچه موقعیت هامو خیلی متفاوته ولی منم اینقدر گاهی حالت خفقان و ناچاری و حالت رسیدن به بن بست و ته خط دارم که هزاران فکر و کار اشتباه میخوام انجام بدم ولی مثل شما همون خشت خام رو میبینم. حالا نمیدونم این خوبه یا بد. که نمیذاره کار اشتباهو مرتکب بشم :(

پاسخ :

به نظرم خوبه.
ولی می‌دونی چیه؟ اونی که دچار لغزش می‌شه حداقل تا یه مدتی خوشه برای خودش. بعد یهو با نتایج اشتباهش مواجه می‌شه. ما نه‌تنها اون خوشی گذرا رو نداریم، بلکه مدام با خودمون در حال جنگیم و از این بابت اذیت می‌شیم.
Reyhane R .
۱۴ آذر ۰۰ , ۲۲:۱۰

چه خوب که حوصله لغزش نداری😁

من دیگه دل و دماغش رو ندارم.

لغزش رو میگم🤭

پاسخ :

حوصله نداشتن ودل و دماغ نداشتن فرقشون چیه ریحانه؟! 😄
یاسی ترین
۱۴ آذر ۰۰ , ۲۲:۰۹

تو چقدر زیادی آگاهی!

امیدوارم اگر هم مرتکب اشتباه شدی ازش درس بگیری و خودتو سرزنش نکنی❤️

پاسخ :

فکر کنم هر چیزی زیادیش خوب نباشه :)
امیدوارم مرتکب اشتباه نشم. فکر کنم دیگه از سن درس گرفتن رد شده باشم! 😄 می‌دونم خودم رو سرزنش می‌کنم، پس بهتره از اول اشتباه نکنم ❤
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan