There Is No End To My Childhood
بالاخره بابا راضی شد و واکسن زد. بهش می‌گویم: "امروز هیچ کاری نکن. بعد از واکسن نباید کار سنگین انجام دهد. خطرناکه. تو برگه‌ی توصیه‌ها هم نوشته." می‌گوید: "حج رضا همون روز که واکسن زده بود یه عالمه کیسه‌های سنگین جابه‌جا کرد!" 🤦♀️🤷♀️😂😂😂
برای پدر ما هم حاج علی بود خدابیامرز تازگی ها فوت کرد البته پدر من پسرهاش رو می زد تو سر برادرهام که پسرهاش چنین کردند و چنان کردن .
سلام
بررسی کنین ببینین حج رضا چه کارهائی انجام میده که به نفع بچه هاشه!
می دونی یهو با دیدن حرفت نسبت به حج رضا فکر کردم که کاش می دونستم تو زندگی پدر مادرم مخصوصا مادرم کی می تونه واسطه بشه که آدم حرفاشو بقبولونه
یعنی کی نفوذ داره روشون و حرفشون براشون حجته
البته می دونم خانم های سوپر مذهبی ای هستن که مامانم خیلی بهشون عقیده داره
ولی خوب آدم که نمتونه بره دردشو به اونا بگه که
سلام و درود شارمین خانوم عزیز 🌹
برای من خاطره‌نگاری بود ، تا اقرار ب حسودی کردی ! 😀
انشااله سایه‌شون بالای سرتون مستدام باشه !
شاد و سلامت باشی
باید دم حج رضا رو خیلی داشته باشید. به نظرم شاید لازم بشه یک جایی ازش بخواین وانمود کنه کاری انجام داده یا به چیزی معتقده🤣😈
به سلامتی مبارک باشه
مامان بابای منم هفته پیش با تهدید راضی شدن زدن 🤣
از دست این حج رضا 😂😂😂😂
