کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

«سنگ پای قزوین»هایم تمامی ندارد! (البته شایدم این یکی راست می‌گفت!)

از آن دانشجوهایی است که سر کلاس حتی یک بار هم درس جواب نداده است (در حالی که بخشی از نمره کل، از فعالیتهای کلاسی است.) نمره میان‌ترم و پایان‌ترمش را کم‌تر از نصف گرفته است. تکلیف داوطلبانه‌ای را که برای کسانی گذاشته‌ام که نمره امتحانشان کم شده را انجام نداده است. بعد از اعلام نمرات، در گروه اعلام کرده‌ام که فقط در سامانه به اعتراض‌ها پاسخ می‌دهم. همان وقت در واتساپ پیام داده است!!! پیامش را باز نکرده‌ام و او شروع کرده است دم و دقیقه با شماره خودش و دیگران و حتی با شماره ثابت زنگ بزند و چند تا پیامک هم فرستاده که استاد تو را به خدا جواب مرا بدهید که کارم خیلی واجب است. 

دیشب پیامش را باز کرده‌ام. نوشته است که خودش و خانواده‌اش کرونای شدید داشته‌اند و نتوانسته درس بخواند (مگر قرار نبود هر جلسه درس بخوانند تا اگر شب امتحان مشکلی پیش آمد نمره‌شان خیلی کم نشود؟! :/ ). گفته است که من همیشه سر کلاس فعال بوده‌ام (در حالی که واقعیت این است که در همه کلاسهایمان، در سکوت مطلق به سر برده است) و خواهش کرده است که در نمره‌اش ارفاق زیادی اعمال کنم (نمره‍اش کمی بیش از 10 شده است) چون بقیه نمره‌هایش خوب شده و فقط این درس، معدلش را پایین می‌آورد (معمولا دانشجوها این حرف را می‌زنند و وقتی ازشان می‌خواهم از لیست نمراتشان اسکرین بفرستند، بهانه می‌آورند و نمی‌فرستند). 

برایش نوشتم که گواهی بفرستد.تصویری فرستاده و گفته سی‌تی‌اسکن ریه‌اش است و پرسیده عکس داروهایش را هم بفرستد؟! و بعد لیست بلندبالایی از اسامی داروها را برایم فرستاده است و در برابر سکوت من، قسم خورده که دروغ نمی‌گوید و حتی اگر بخواهم می‌تواند عکس خودش را بفرستد تا ببینم حالش چه قدر بد است.

جواب داده‌ام که فکر نمی‌کنم دروغ بگوید ولی طبق قانون دانشگاه، هر دانشجویی که عذر موجهی مثل بیماری دارد باید گواهی معتبری که اسم خودش روی آن است ارائه دهد. عکسی از یک دست کبود فرستاده که: «استاد این هم عکس دستم که سرم زده‌ام!» :/ نوشته‌ام: «تست کرونا یا گواهی پزشک بفرستید.» دوباره اصرار پشت اصرار و این که اجازه بدهید عکس خودم را بفرستم! بعد از چند پیام پشت سر هم از جانب او، پیام خودم را که تست یا گواهی بفرستد، ریپلای زده‌ام و تصویر دست در حال اشاره گذاشته‌ام که یعنی حرف من هنوز همین است. جواب داده که بیمارستان نرفته است و آن داروها را (11 قلم دارو) فلان فامیلشان که پزشک است به او داده است! (مگر پزشک از جیبش دارو در می‌آورد و به فک و فامیلش می‌دهد؟! مگر نباید نسخه بنویسد بروید از داروخانه بگیرید؟ مگر وقتی می‌خواهید سرم بزنید، نباید با پذیرش هماهنگ کنید و برگه بگیرید؟! آقای دکتر ربولی می‌شود شما به نمایندگی از جامعه پزشکان پاسخگو باشید؟؟؟!!!)

خلاصه که همچنان به قسم خوردن و التماس کردن ادامه داده و کلی هم تاکید مکرر که من سر کلاسها کاملا فعال بودم! :/


خودتان حدس می‌زنید چه کار کردم. خدا روح پدر و مادر و همه‌ی اجداد کسی را که گزینه بلاک را به واتساپ اضافه کرد غرق رحمت و شادی کند!




+ احتمالش هم هست که راست می‌گفته است هر چند با عقل و اطلاعات من جور درنمی‌آید. ولی به هر حال این که مدام تماس و پیام و آیه و قسم حواله می‌کرد و این که به دروغ می‌گفت در کلاسها فعال بوده (انگار من خودم نمی‌دانم چه کسی فعال بوده چه کسی نه) و این که به هر حال باید از قبل درس می‌خوانده و دست کم میان‌ترم خوبی می‌گرفته تا من باور کنم که این بار صرفا به خاطر کرونا نتوانسته نمره خوبی بگیرد، باعث شد ترجیح بدهم بنا را بر این بگذارم که شایستگی ارفاق را ندارد. من خیلی سعی می‌کنم حق دانشجوها را ضایع نکنم. ولی جایی که حقشان نباشد هم کوتاه نمی‌آیم.

خودت باش
۲۴ تیر ۰۰ , ۰۸:۲۴

خداییش یادگیری که تو شب امتحان هست تو طول ترم نیست...

من حتی اگه پاس هم نشو به استاد التماس نمی کنم!

به عنوان نماد مقاومت بایست ازت تقدیر کنند.

پاسخ :

تو شب امتحان هر چی یاد می‌گیری تا پایان امتحان تو ذهنت می‌مونه ولی اونی که در طول ترم می‌خونی موندگار می‌شه.

چون تو دهه شصتی هستی! این‌ها دهه هفتادی و هشتادی‌ان! 🙄
یاس ارغوانی
۲۳ تیر ۰۰ , ۱۴:۱۸

فقط خدا بهتون صبر بده ان شاءالله :دی

حقیقتا سخته. باز جالبه اگه یکی از همون دانشجوهاتون وبلاگ داشته باشه و از دید خودش بنویسه و ما بخونیم از جانب خودش حقو به خودش میده :))

 

 

پاسخ :

ان شالله 😅


آره دقیقا... من خیلی دیدم دانشجوها تو وبلاگ‌هاشون در مورد استاد می‌نویسن و از لفظ "عقده‌ای" برای استادی که بهشون ارفاق نکرده استفاده می‌کنن! این‌جور وقتا یادشون می‌افتم!
نگار
۲۳ تیر ۰۰ , ۱۳:۴۵

اینم شانس مایه...🤣

بقیه زنگ میزنن از استاد نمره طلب میکنن

دوستهای ما میخوان زنگ بزن که کم بشه🤣

پاسخ :

🤣🤣🤣
آبان ...
۲۳ تیر ۰۰ , ۱۳:۳۱

به نظرم واقعا تصمیم گیری سخته 

ایا کرونا باعث میشه مشمول ارفاق بشه ؟

 

اماخب اگه بالای ۱۰ شده ...پاس است دیگه ...

پاسخ :

ببین من هیچ وقت به خاطر مشکلات شب امتحانی به کسی نمره نمی‌دم! چون تقریبا هر جلسه اینو بهشون می‌گم و تاکید می‌کنم که در طول ترم درس بخونن که اگه ب امتحان مشکلی پیش اومد که نتونستن بخونن، نمره‌شون زیاد بد نشه. 

ایشون به پاس شدن راضی نبود؛ ارفاق زیاد می‌خواست! نقل اون کلیپه‌س که پسره ویس می‌ده به استادش می‌گه من ۱ آوردم ۹ نمره بهم ارفاق کنید!😅
غ ز ل بانو
۲۳ تیر ۰۰ , ۱۱:۰۸

خوب کردی 

اصلا کل ترم یک طرف

تصحیح برگه و ثبت نمرات و پیامها و تماس های وقت و بی وقت

ناله و التماس شان و واگذار کردن هایشان به خدا و آن و نفرین شان یک طرف

 

میدونی چی حرص آدم رو در میاره؟

این که این جور آدمها هیچوقت کسی بهشون یاد نده مسئولیت اعمال شون رو به عهده بگیرن

و همیشه در حال پایین آوردن شخصیت خودشون هستن و نمره گدایی می کنند

و همینه که هیچوقت هم موفق نمی شن

 

آخه اینقدر که چند روز وقت میزاری واسه التماس و پیام

اگر همون مقدار رو قبل امتحان صرف درس خوندن کنی قبول میشی دیگه

 

پاسخ :

کاملا با حرفات موافقم.
اصلا استادای مظلوم! تو کل ترم فقط همون یک ساعت که دانشجوها مشغول امتحان دادن هستن جونشون راحته 😅
صبا ..
۲۳ تیر ۰۰ , ۰۳:۵۱

حالا این یه نفر هم به فرض راست گفته باشه (که از نظر من راست نمی گفت) حقی ازش ضایع نشده بود که!! تقاضای ارفاق داشته! نیافتاده بود هم که آدم بگه از درسش عقب می افته! 

 

با همین فرمون برو جلو شارمین جان :)

 

من هر چی خودم درس میدادم که همین بودم  :))  هر چی هم خودم درس نمیدادم مدرسین رو تشویق به قاطعیت و نمره ندادن می کردم. 

 

بعدا که این خانم یا آقا با این معدلش رفت یه جایی یه کاره ای شد و خون مردم رو با بی سوادیش تو شیشه کرد حداقل من وجدانم راحت باشه که من توش نقشی نداشتم! یا حداقل تلاشم رو کردم که نقشی نداشته باشم!!

 

عنوان رو خیلی خوب انتخاب کردی :)) 

پاسخ :

آره خودمم عذاب وجدان ندارم. ولی در کل باید از این به بعد این نمره ندادنم رو بیام برای تو تعریف کنم فقط! چون دقیقا دقیقا مثل خودم فکر می‌کنی. 


مرسی :))
نگار
۲۳ تیر ۰۰ , ۰۳:۱۹

کاش همه جا اینقدر که من توی کامنتای این وبلاگ، شکارچی علمم، تیز و بز بودم😁

پاسخ :

🤭🤭🤭
الان بحث رو عوض کردی شماره استاد رو ندی؟🤔😅
محمد حسین
۲۳ تیر ۰۰ , ۰۲:۳۸

ممنونم.

چرا دیگه دکتر ق قبول کرد، م قبول نکرد، نمیدونم چرا استاد از روز اول گفت با ق صحبت کن، ولی من طول دادم تا وقتی مجبور شدم، چرا بدون مشاور میشه ولی وقتی خود استاد میگه سؤالات روش تحقیق را از یکی دیگه بپرس و خودم هم بلد نیستم کاریش نمیشه کرد. تازه برای همین هم اشتباهی و مجبوری شد چون برای روش تحقیق هم کسی که بهتر باشه بود ولی خب ایشون هم بد نیست. به نظرم وقتی خودم ایده ندارم و استاد هم فقط تایید میکنه بهتره به حرفش گوش بدم اینجوری مجبور میشه چون حرف خودشه حمایت کنه. حتی برای موضوع هم باید همین کارو میکردم و شاید بکنم.

چه خوب باید یه بار برنامه ریزی کنم که امانت بگیرم ازتون البته شاید هم اسکن کنم و زود برگردونم. نمیدونم. بله اون کتابه همه مباحث ضروری را داره. اون درمان مشارکتی را هم دیدم گذاشتم توی برنامه. خیلی ممنون از راهنماییتون.

واای من چقدر نظر شخصی گذاشتم توی این مطلب. میشه لطفا همه را حذفش کنید؟

 

پاسخ :

وای من همه رو قاطی کردم. 😅 الان راهنما کیه مشاور کیه؟! 🙄
به نظرم وقتی خودت هم ایده داری بهتره به حرف استاد راهنما گوش کنی وگرنه سر جلسه دفاع، می‌بینی اونم تو تیم داوراس و هی سر به نشونه تاسف تکون می‌ده می‌گه آره منم بهش گفتم گوش نداد (استاد راهنمای خودم تو جلسه دفاع یکی از دوستام که راهنمای اونم بود همین کار رو کرد!)
هر موقع خواستید بگید هماهنگ کنیم که یا براتون بفرستم یا بیاید بگیرید.
نه اشکالی نداره :)
محمد حسین
۲۳ تیر ۰۰ , ۰۱:۲۴

مدیر گروهمون را دیگه نمیدونستم مستعارش چی میشه: دکتر اکرمی

نه این اسم کوچیک صدا زدن را بیشتر توی بچه های کارشناسی دیدم اونم فقط برای بعضی استادا، منم حالا همینجوری گفتم، جلوی خود طرف که اصلا نمیگن، مگه خارجه، ولی شما هم سخت نگیریدا مهم نیست.

حالا که صحبتش شد شما همون دکتر فریبا را میشناسید؟ میدونید کار بالینی میکنه یا نه و کجا؟

من چیکار کنم که هیچکی استاد راهنمام را دوست نداره کاری هم باهاش نداره، مگه من انتخابش کردم.

محمود شهریاری؟ این مجریه. فرق داره. ولی بله همونه.

امروز خیلی مزاحمتون شدم ولی یه سؤال کوچیک دیگه دارم: شما کتاب مصاحبه بالینی برای کودکان و نوجوانان استفانی مک کاناهی را دارید؟ من هر چقدر گشتم پیدا نشد، دو تا انتشارات زدن ولی فکر کنم هر دو تموم شده. یکیش هم الکترونیکش تو اینترنت بود ولی pdf نبود. سایتایی که قبلا ازشون خرید میکردم هم نداشتن یه سری سایت داشتن که اونا خودشون هم از بقیه میخرن و کلی طول میکشه احتمالا بعد هم میگن نبود. اصلا خوبه؟ میدونم یه کتاب دیگه هم با این عنوان هست از نشر ساوالان ولی اون را فهرستشون دیدم دوست نداشتم. فیلم آموزشی با این موضوع هم یکی دو تا دیدم ولی اونا خیلی کلی و نکات دلبخواهی بود. شاید اصلا لازم نیست بخونم. هست؟

پاسخ :

اهان.
اتفاقا یه بارم دانشجوهای دختر من از یکی از اساتید آقا حرف می‌زدن اسم کوچیکش رو می‌گفتن! بعد که تعجب منو دیدن گفتن ما خودشم همین‌جوری صدا می‌زنیم.🙄
اسم و فامیلش رووسرچ کنی آدرس کلینیکش رو می‌ده. ظاهرا خیابون نظره.
یعنی قبول نمی‌کنن مشاورت باشن؟ فکر کنم بدون مشاور هم بشه‌ها! از نظر قانونی منظورمه. وگرنه اگه واقعیت‌ها رو در نظر بگیریم حتی بدون راهنما هم شدنیه! :)
مراحمید. بله دارمش و اتفاقا به نظرم خیلی کتاب خوب و کاربردیه. اگه می‌خواید تو حیطه کودک و نوجوان کار کنید حتما حتما بخونیدش. اگه پیدا نکردید بگید من کتاب خودم رو بهتون امانت بدم. حالا البته یادم نیس من مال کدوم ناشر رو دارم. کتاب روان‌درمانی کوتاه‌مدت مشارکتی با کودکان (از سلکمن) و همون کتاب بازی‌درمانی که اون روز حرفش رو زدیم هم تو این موضوع خیلی خوبن.


من یه بار شروع یه ترم، یه کتاب رو به سایت گیسوم سفارش دادم می‌خواستم واسه تدریس اون ترم ازش استفاده کنم. فکر کنم فردای امتحان اون درس بود که پیامکش اومد که پیداش کردیم! 🙄
محمد حسین
۲۲ تیر ۰۰ , ۲۲:۴۷

نه البته سر لجبازی نبود که اینطور شد، خیلی نرم قانعمون میکرد که حالا بیاید اینم انجام بدید ... 

بله ایشون از خوبانند، طبق نظر خودم و نظر بقیه بچه ها، سه تا استاد خوب داشتیم ما، مدیر گروه جدیدمون و فریبا و ایشون

معاون پژوهشی گروه نه دانشکده، و اصلا هم خوب نیست. منم میخواستم به عنوان استاد مشاور انتخابشون کنم، خود استادم هم گفت ولی اوشون گفت نمیرسم. اما انگار از یکی دیگه را قبول کرده :( البته استاد راهنمام قبلش و بعد از اون یکی از استادای گروه کودکان استثنایی (دکتر ق) را گفت باهاش حرف بزنم که اون با اینکه معاون پژوهشی دانشکده است ولی قبول کرد. اون با اینکه اخلاقش خوبه و تسلط داره به مباحث اما اصلا دقت م را نداره.

پاسخ :

پس یه جورایی با پنبه سر بریده. :)
مدیر گروه جدیدتون کیه؟ اگه بفهمم دانشجوهای پسرم از من که حرف می‌زنن می‌گن شارمین، دو نمره از هر کدومشون کم می‌کنم 🙄
شاید تو رودرواسی اون یکی رو قبول کرده. من فکر میکنم اون زمانا کار منم تو رودرواسی با راهنمام قبول کرد.
دکتر ق همون آقا جوونه‌س که ریش می‌ذاره یه کم سبک محمود شهریاریه؟
محمد حسین
۲۲ تیر ۰۰ , ۲۰:۱۹

ح. م. ک همونه دیگه :))

بله. یه بار گفته بودم که میخوایم به اضافه کردن یه تکلیف بهش اعتراض کنیم. اونو که انجام دادیم هیچی، دو تا دیگه هم انجام دادیم، امتحان تشریحی هم دادیم :)))

حالا هم معاون پژوهش هستن و ...

 

پاسخ :

چه جوری حساب کردی این جوری دراومد؟!😳
آهان! اون ک رو یادم افتاد چیه. انتظار داشتم ح. ع. م باشه! 🤭

جدی؟! 😂 پس اصلا نباید باهاش درافتاد. البته می‌دونی که من بهش ارادت فراوان دارم. 😎

اوه! کاش زمان دانشجویی من این سمت رو داشتن!🙄
یاسی ترین
۲۲ تیر ۰۰ , ۱۹:۲۲

وای عکس کبودی عالی بود 😂😂😂😂😂

چقدر خوب واقعا که گزینه بلاک هست 😁😁😁

پاسخ :

والا من فردا صبحش که بیدار شدم گفتم نکنه اینا رو تو خواب دیدم 😂😂😂
واقعا 🤦‍♀️
گندم بانو
۲۲ تیر ۰۰ , ۱۶:۰۵

ولی شارمین، بیا و یه واقعیتی رو بپذیر!

کمتر از یک درصد دانشجوها تو طول ترم درس میخونن! بیلیو می!:))) 

پاسخ :

پذیرفته‌م. ولی می‌خوام متحولشون کنم مثلا 😎😅
نگار
۲۲ تیر ۰۰ , ۱۵:۰۹

نذر ایمان و تقوا و عمل صالح من جواب داد😂 به استاده چیزی نگفتم اما بابت غیبت‌هام به دردسر نیفتادم. باشد که زین پس، رستگار بشم.

پاسخ :

شماره استادت رو بده من باهاش یه صحبتی دارم 😈😂
محمد حسین
۲۲ تیر ۰۰ , ۱۴:۱۴

سلااام

اینقدر ها هم سخت نیست.

یه فرمول های خیلی آسونی داره.

من ترم قبل با وجود کرونا میانترم یکی از درسها که استادش میانترم میگرفت را دادم با کلی استرس. اتفاقا توی درسش اومده بود درباره تاثیر استرس بر سیستم ایمنی (البته اون استرس مزمنه). شش سؤال تشریحی بیست دقیقه باید تایپ کنیم!! که یه وقت امکان دست زدن به کتاب هم نباشه، من فقط چند دقیقه جواب را دیر فرستادم و گفته بود قبول نمیکنه و من فقط گفتم من خیلی سعی کردم که به امتحان برسم، لطفا جواب ها را قبول کنید و حداقل نمره کم کنید فقط.

پیام و پاسخ های من که هیچ، پیام و پاسخ های میانترم بقیه را هم تا روزی که نمره وارد کرد ندید. از بعضی ها را هم کلا ندید.

پایان ترم هم یه داستان مفصلی داشت.

اما بعد

 همه یه نمره گرفتند: 18. به همین سادگی.

فعالیت کلاسی و ارائه و اینا هم ظاهرا نمره ای نبود. خود بچه ها میگفتند چرا فعالیت کلاسی ات را حساب نکرده. البته ما هم برای نمره انجام نمیدادیم. برای این که یه وقت استاد بر نیاشوبن که چرا شما فعال نیستید و گاهی هم با علاقه انجام میدادیم. چند بار هم به خاطر مخالفتم نزدیک بود بر بیاشوبن!! که بچه ها جمعش کردن.

تنها کسی که کلا خیلی دقیق بود دکتر ح.م.ک!! بود.

پاسخ :

سلام.
والا اساتید خود منم اکثرا همین جوری بودن که بی‌توجه به همه چیز نمره می‌دادن و از اول ترم می‌تونستی معدل پایان‌ترمت رو هم حساب کنی چون می‌دونستی کی بهت چند می‌ده. 
نمی‌دونم اون زمانی که این خاطره رو نوشتم شما این جا رو می‌خوندید یا نه. من و همکلاسیام یه بار تصمیم گرفتیم پایان ترم اصلا درس نخونیم و بیشتر از سه خط هم به هیچ سوالی جواب ندیم. فقط یه نفرمون قبول نکرد. بقیه سریع جواب دادیم و برگه‌ها را دادیم اون یه نفر یه عالمه وقت نشسته بود می‌نوشت (خیلی هم خونده بود). بعد نمره‌ش از همه‌مون کم‌تر شد. تازه به حرف من ایمان آورد که بهشون می‌گفتم این استاده چنان نسبت به برگه‌های امتحانی بی‌تفاوته که حتی ممکنه گمشون کنه!

و خب من تصمیم گرفتم استادی دلسوز و باوجدان و منصف باشم!


استاد مشاور رساله من هم که خیلی دقیقه. یادمه گفتید باهاش کلاس داشتید.
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan