کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

از دفترچه خاطرات یک مشاور کودک (۲)

سلام.


درست است که این‌جا دفتر خاطرات یک مشاور کودک است. ولی امشب این مشاور کودک می‌خواهد در مورد مراجعین همکارهایش بنویسد آن هم با موضوع مشاوره‌ی پیش از ازدواج!


تا قبل از این که خودم کلینیک بزنم فکر می‌کردم آدم‌ها قبل از ازدواجشان، خیلی شیک و مجلسی می‌روند پیش مشاور و رهنمودهای او را چراغ راه زندگی خویش قرار می‌دهند! زیاد پیش آمده بود که دوست و آشنا از من می‌خواستند مشاور پیش از ازدواج کاردرستی به آنها معرفی کنم و من خوشحال بودم که مردم این‌قدر بافرهنگ شده‌اند. اما زهی خیال باطل!


وقتی کلینیک زدم اولاً کم‌ترین تعداد مراجعین ما مربوط به حیطه‌ی پیش از ازدواج بود و البته هنوز هم هست! یعنی این طور برایتان بگویم که در این حدود یک سال، ما به تعداد انگشتان دو دست هم متقاضی مشاوره‌ی پیش از ازدواج نداشته‌ایم.


دوماً همین چند متقاضی محدود هم، خیلی جدی نبودند! یعنی این طور به نظر می‌آمد که آن‌ها از قبل تصمیمشان را گرفته‌اند ولی دختر برای کلاسش، می‌خواسته یک مشاوره‌ای هم برود و پسر هم از آن‌جایی که هنوز اسب نجیبش از روی پل نگذشته، مجبور بوده بپذیرد!


حالا برایتان چند نمونه را تعریف می‌کنم تا متوجه منظورم بشوید:


۱. مراجعی تماس گرفت و برای مشاوره پیش از ازدواج نوبت خواست. منشی گفت این هفته وقت مشاورهایمان پر است و ان‌شالله برای هفته‌ی آینده با شما تماس می‌گیریم. هفته‌ی بعد که تماس گرفت، مراجع گفت ببخشید من عجله داشتم رفتم یک جای دیگر! یعنی آن‌قدر عجله داشته که حتی یک هفته هم نمی‌توانسته صبر کند. در حالی که آدم هر چه قدر قبل از ازدواج وقت بخرد، برد کرده است.


۲. دختر و پسر آمدند  تست‌هایی را که برای مشاوره پیش از ازدواج باید بدهند را پر کردند، برای هفته‌ی آینده نوبت رزرو کردند و رفتند. هفته‌ی بعد که آمدند گفتند ما قرار عقد را برای آخر هفته گذاشته‌ایم و حالا هم فقط چون تست داده بودیم آمده‌ایم که تفسیر تست را بشنویم و دیگر نیازی به مشاوره نداریم! دو سه ماه بعد دختره تنهایی آمد تا برای طلاق با مشاور صحبت کند!‌ من این دو تا را فقط یک بار در سالن انتظار دیدم و در همان برخورد کوتاه، متوجه یکی دو تا نشانه‌ی هشداردهنده‌ی خیلی پررنگ در پسره شدم. ولی گویا آن‌ها مسائلشان را جدی نگرفته بودند.


۳. پسر ۱۶ ساله و دختر ۱۳ ساله‌ای که با هم دوست بودند و قصد ازدواج داشتند، با مادر دختر آمدند و البته هدف اصلی خانواده‌ها این بود که مشاور آن‌ها را از ازدواج و دوستی منصرف کند. وقتی مادر دختره در اتاق بود، پسره بعد از صحبت با منشی (که دو سال از من بزرگ‌تر است) رو به دختره گفته بود: حالا بعد نگی چرا به یکی دیگه نیگا کردیا!).


۴. دختر و پسر بعد از جلسه اول، به منشی گفته بودند مشاورتان خیلی دارد ما را به چالش می‌کشد و گویا نظرش مثبت نیست. ما می‌رویم یک جای دیگر!


۵. خانم و آقای نزدیک چهل ساله که هر دو ازدواج دومشان بود، در سالن انتظار جوری با هم رفتار می‌کردند که منشی تردید کرده بود که آیا درست شنیده است که مشاوره پیش از ازدواج می‌خواهند؟! آن‌ها نزدیک به یک تومان برای جلساتشان هزینه کردند اما وسط کار، ناگهان پسره گفت که حاضر نیست از قبل بیعانه پرداخت کند و به خاطر همین دیگر نیامدند!


۶. شاید تنها مورد مشاوره‌های ازدواجمان که خیلی جدی برای مشاوره آمده بودند و جلساتشان را به خوبی ادامه دادند، آن دختر و پسر دوست‌داشتنی‌یی بودند که یک لشکر همراه داشتند و مجبور شدم خودم شخصاً با آن‌ها صحبت کنم تا راضی شوند دفعه‌ی بعد فقط یک نفر، دختر و پسر را همراهی کند. ولی حتی این‌ها هم فقط برای دختره جدی بود. پسره جلسه‌ی آخر گفت ما حتما بعد از ازدواج هم می‌آییم. به نظر من اصلاً مشاوره برای بعد از ازدواج است که آدم وارد زندگی مشترک می‌شود و خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد. وگرنه قبلش که هر کس سعی می‌کند خودش را خیلی خوب نشان دهد!



+ من خیلی دغدغه رازداری دارم! خیلی چیزها هست که در مورد کلینیک دلم می‌خواهد بنویسم ولی می‌ترسم اخلاقی نباشد. به نظرم این‌که کسانی مثل دکتر هوپ و دکتر ربولی خاطرات مریض‌هایشان را می‌نویسند غیراخلاقی نیست، چون کار یک پزشک با کار روان‌شناس خیلی فرق دارد. چیزهایی که آن‌ها می‌نویسند نه چندان شخصی است و نه باعث می‌شود من مخاطب به خودم بگویم: "اِ؟! پس پزشک‌ها رفتارهای ما را برای این و ان تعریف می‌کنند" و حس اعتماد و امنیتم را از دست بدهم و دیگر به هیچ پزشکی مراجعه نکنم‌. اما خاطرات یک روان‌شناس می‌تواند به پنهانی‌ترین بخش‌های زندگی افراد مربوط باشد و بازگو کردنشان، حتی بدون نام و نشان، احتمالا حس بی‌اعتمادی ایجاد می‌کند. و با توجه به این که مراجع برای حضور در اتاق مشاوره نیاز به امنیت روانی بالایی دارد، نوشتن خیلی از خاطرات، خیانت به مراجع و حتی روان‌شناسان است. پس من فقط چیزهای کلی یا چیزهایی را که در خارج از اتاق مشاوره (در سالن انتظار یا موقع رزرو نوبت یا پرداخت هزینه) اتفاق می‌افتد را می‌نویسم و لطفا شما هم روی کارم نظارت داشته باشید و اگر از این محدوده فراتر رفتم تذکر بدهید. با تشکر! 🙏🌱

  • ادامه مطلب
ن. ..
۳۱ ارديبهشت ۰۰ , ۱۱:۰۱

سلام 

امروز رسیدم بیام این پاسخت را ببینم 

 

 

مثلا من پرخاشگرم. پس چرا باید به یه معتاد جواب رد بدم؟!

برگرفته از: behappy.blog.ir (شارمین امیریان)

 

من کجا این حرف رو زدم؟ مشکل پرخاشگری یکی از اون چیزاییه که میان میذارن رو طرف و ایراد هم هست بله 

ولی در مقابلش میشه مارموزی را گذاشت نه اعتیاد رو 

اعتیاد اون چیزیه که من تو مثال به دردبخور بودن مشاوره گفتم 

نه به دردبخور نبودنش 

اگه من پرخاشگرم کسی رو که معتاد نیست ولی مثلا همه چیزشم رو نیست را به این خاطر رد کنم کار خوبی کردم؟

اینجا اون عبارتم میاد که مگه خودم خیلی خوبم که رو طرفم ایراد بذارم 

 

بله من کامل تاکید می کنم بیان مهارت زندگی یاد بدن 

من مجرد از کجا واقعا یاد بگیرم حل مسئله رو؟ تصمیم گیری رو؟ کنترل استرس رو؟

از تو اینستای عرشیانفر و هروی و کتابهای خودیاری ای که واقعا مبهمند و کلی؟ 

و تو مشاوره قبل ازدواج هیچکدوم اینا رو نمیگن

چرا نمیگن؟ 

مهارت زندگی اون چیزیه که بلدش باشی خیلی از ازدواجها به جاهای ناجورش نمیرسه 

نه اینکه هی موارد را خط بزنی! 

ببخشید که تعداد آدمهایی که باهات میتونن ازدواج کنن روی کاغذیش را هم بخوایم حساب کنیم متنهایی اند و تموم میشن بالاخره! چه برسه به دنیای واقعی!

هی موارد رو حذف کنی می رسی به همون تنهایی تجرد! که مهارت زندگی هم نداری و کم داری و خودتو سیاه می کنی که مجردم و خوشبختم که با یک اشتباهی نیستم خوب ته وجودت هم میتونی اینو بگی؟ بله اونایی که کهن الگوهاشون بچه و همسر میخواد نمی تونن اینو بگن. (تو دنیای متاهلی آدما بیشتر تو بوته آزمایشند و همه می بینیم آدما با تاهل چقدر فرق می کنند و پخته میشند، چون تعاملاتشون خیلی بالاتر میره چون دایره ارتباطات صمیمی و درجه یکشون دوبرابر شده، تو صد هم برو اینور و اونور دوست و رفیق پیدا کن باز هم ارتباطات درجه یک شوهر و همسر و فرزند و مادرشوهر و مادرزن نمیشه چون منافع تو این ارتباطات به شدت با هم فرق داره)

 

 

 

ن. ..
۱۵ ارديبهشت ۰۰ , ۱۳:۱۵

شاید باید صوتی حرف بزنم تا متوجه بشی

اصلا من میگم بیا مشاوره را بذاریم کنار 

اصلا بذاریم آشنایی پیش از ازدواج، خوب؟

به قول تو اگه چیزای ناجور باشه باید دربیاد و بقیه چیزها مهارت زندگی هست که تو هر زندگی چه مجردی چه متأهلی بهتره داشته باشیم 

پس چرا این همه میگن دوره نامزدی وآشنایی داشته باشید؟ برای اینکه احتمال ازدواج را بیاریم پایین؟ خودمون خیلی خوبیم که حالا میخواهیم نفر مقابل را در بوته آزمایش بذاریم؟

هی یه ایراد رو هر کدوم بذاریم و رد کنیم 

و آخرش به چی برسیم؟

 

من حرفم اینه 

یا مهارت زندگی هست که ربطی به ازدواج نداره

یا چیز دیگه 



من فکر میکنم همین مشاوره قبل ازدواج هم چیزی برای خودخواه تر کردن ماهاست عوض اینکه بهمون قبل ازدواج یک نفر بگه آقا این چیزا پیش میاد این اتفاق ها میفته این چیزا رو در خودتون بپرورونید 

این چیزا را بگذرید این چیزا را نگذرید 


برای همین هست که به عنوان کسی که چند بار مشاوره پیش از ازدواج رفتم بهت میگم حق دارند تجملاتی باهاش برخورد کنند چون کار به درد بخور نمیکنه 

مگه همون به سخن تو پارانویید و معتاد و این چیزا را بفهمه و بگه 

پاسخ :

متوجه حرفت هستم عزیزم. ولی باهات موافق نیستم. من و تو دیدگاهمون تو این مسائل زمین تا آسمون فرق داره و تو چت‌های صوتی هم هیچ‌وقت به توافق نرسیدیم. :)


چرا این همه میگن دوره نامزدی وآشنایی داشته باشید؟
به خاطر این که بفهمیم فرد مقابل مناسب ما هست یا نه. و بفهمیم که چه‌قدر احتمالش هست که بتونیم با هم یه زندگی خوب و نرمال داشته باشیم. و بدونیم تو زندگی با این فرد چه مزایا و چه سختی‌هایی وجود داره و آیا می‌شه کچلیش رو گذاشت پای آوازش یا نه و...

 برای اینکه احتمال ازدواج را بیاریم پایین؟
نه. برای این که احتمال ازدواج درست و عاقلانه رو بالا ببریم و احتمال طلاق و خیانت و... رو کاهش بدیم.

 خودمون خیلی خوبیم که حالا میخواهیم نفر مقابل را در بوته آزمایش بذاریم؟
اولا که تو آشنایی پیش از ازدواج، بحث خوب یا بد بودن مطرح نیس. بحث تناسب مطرحه. فردی که برای تو مناسبه لزوما برای دخترخاله‌ت هم مناسب نیست و برعکس. ممکنه یه نفر بتونه با فردی که از نظر مالی ضعیفه زندگی کنه چون توقعاتش از زندگی بالا نیس. یه نفر دیگه نتونه چون تو رفاه بزرگ شده. 
از طرف دیگه می‌شه گفت من خودمم یه عیب و ایرادهایی دارم پس لایق یه زندگی خوب نیستم؟! مثلا من پرخاشگرم. پس چرا باید به یه معتاد جواب رد بدم؟! این حرف اصلا منطقی نیست. درسته همه عیب و ایراد دارن. ولی دلیل نمی‌شه به هر شرایطی تن بدن. 
ضمن این که وقتی من یه عیب و ایرادهایی دارم برای داشتن ازدواج موفق باید سعی کنم عیب و ایرادهای خودم رو رفع کنم نه این که بگم خب پس طوری نیس بقیه هم عیب و ایراد داشته باشن. پس تکلیف اون بچه‌ی معصومی که قراره تو این رابطه متولد و تربیت بشه چی می‌شه؟!


هی یه ایراد رو هر کدوم بذاریم و رد کنیم 
منظورت اینه که ایراد می‌تراشیم؟!!!! نه عزیزم! ایراد نمی‌ذاریم؛ ویژگی شخصیتی‌یی رو پیدا می‌کنیم که باعث می‌شه نتونیم باهاش زندگی کنیم. درسته هیچ کس ایده‌آل و بدون ایراد نیست. ولی حداقل می‌شه سعی کرد مناسب‌ترین فرد رو پیدا کرد.

و آخرش به چی برسیم؟
اگه کسی معتقد باشه زندگی فقط با ازدواج معنا پیدا می‌کنه که هیچی! با یه آدم اشتباهی ازدواج کنه و سختی‌هاش رو هم به دوش بکشه و خوشحال باشه که متاهله و تولید مثل می‌کنه. هیچی دیگه هم مهم نیست. ولی اگه هدف از ازدواج، داشتن زندگی بهتر و تربیت فرزند سالمه، تنها راهش اینه که تو دوران مجردی روی رشد فردی خودمون کار کنیم و در عین حال، تو انتخاب همسر عاقل و منطقی باشیم. حالا اگه فرد مناسبی رو پیدا کردیم که چه بهتر. اگه پیدا نکردیم دلیلی نداره رنج یه ازدواج پرتنش و بی‌سرانجام رو بپذیریم. قبلا هم گفتم کسی که رشد فردی داره، از مجردیش هم لذت می‌بره. کسی که نداره با ازدواج هم زجر می‌کشه.


مشاوره پیش از ازدواج، خودخواهی نیست، بی‌گدار به آب نزدنه. مگه می‌شه هر کسی از راه رسید و پیشنهادی داد بگیم باشه؟! 
این‌جا "عوض این که‌...." معنی نداره! هر دو تاش کنار همه. هم باید یه چیزهایی رو در خودمون بپرورونیم و بدونیم تو زندگی مشترک چه اتفاق‌هایی ممکنه بیفته و چه طور باید باهاش برخورد کنیم؛ هم طرف مقابل رو بشناسیم و بدونیم فرد مناسب ما هست یا نه.

در ضمن خانوم گل! آدم حتی با مناسب‌ترین فرد هم تو زندگی مشترک یه چالش‌هایی خواهد داشت. همون‌طور که همه‌مون با خونواده و دوستای نزدیکمون هم چالش داریم. حالا فکر کن اگه فرد اشتباهی بیاد تو زندگیت، علاوه بر چالش‌های معمول، یه عالمه فشار و مشکل دیگه رو هم باید تحمل کنی. خب چه کاریه؟!

نمی‌دونم مشاورت چی گفته که به نظرت کار به دردبخور نکرده. البته اگه یادت باشه منم با اون بخشی از حرفای مشاورت که بهم می‌گفتی موافق نبودم و هم این که بهت تاکید می‌کردم که همه چیز رو به مشاور بگو تا بهتر بتونه کمک کنه. و این که همون طور که قبلا هم گفتم مشاوره فقط یه بخش از کل فرایند شناخته. وقتی تو اعتقاد داری آشنایی یعنی عیب روی مردم گذاشتن و "مگه خودم کی‌ام که بخوام بگم طرف فلان مشکل رو داره و جواب رد بدم" معلومه از مشاوره و سایر روش‌های آشنایی نتیجه‌ای نمی‌گیری.
 
مهسا
۱۵ ارديبهشت ۰۰ , ۱۲:۵۱

سلام مجدد

البته من منظورم، نظر شخصی شما، به عنوان یک مشاور و به صورت علمی بود، یعنی بگین به نظر شما علم مشاوره در این موارد چه توصیه ای داره،  نه اینکه حالا در مورد شخص خودتون صحبت بکنید یا از مراجعه کنندگان تون بگین.

 

ولی این هم برای جالب بود که این دومطلبی که مطرح کردم، هیچ ربطی به مشاوره پیش از ازدواج نداره و مشاور هیچ توصیه علمی در این مورد نداره که ارائه بده...

 

به هر حال، ممنون بابت وقتی که گذاشتین

 

پاسخ :

سلام.
خواهش می‌کنم.
فامس (مهسا)
۱۵ ارديبهشت ۰۰ , ۱۱:۳۳

سلام

مشاوره ی پیش از ازدواج، فکر کنم کلا مفهوم پیش از ازدواج جا نیفتاده  یا نمی دونن پیش چه معنی داره یا ازدواج.... عجبااا هیچ وقت نمی تونستم فکر کنم ما آدما اکثرمون  فقط برای کلاس رو زندگیمون ریسک می کنیم:(. 

شماره ی سه:)) یادمه وقتی سیزده سالم بود چقدر برا معدلم گریه کردم که نوزده شده:))  هنوزم که هنوز من حس می کنم بچم  و به این اتفاق  مهم تو زندگی  نمی تونم فکر کنم. 

 

بعد موندم  زندگی ها که نتیجه مطوب نمیده رو  تقصیرشو میندازن گردن همون یه جلسه مشاوره  قبل از ازدواج ایا؟ 

 

من نه در مورد این موضوع مهم در مورد هر کاری که بخوام انجام بدم تو حوزه ی مختلف مخصوص درس یا کار باشه اگر مشاوره خبره ایی داشت مشورت می کنم  یا حداقل با چند نفر آدم با تجربه توی اون زمینه  که با منطق اندکم  دو دوتا چهارتا کنم ببینم خب بهم میایم یانه

قطعا برای ازدواجم همینه. 

 

 

 

 

پاسخ :

سلام عزیزم.
بله دقیقا خیلی‌ها متوجه نعنی این دو تا نیستن.

واقعا تو ۱۳ سالگی آدم باید دغدغه‌هاش همین چیزا باشه. :)


من تا حالا نشنیده‌م بگم تقصیر مشاور بوده. حتی بعضی‌هاشون بعدا برای مشکلاتی که پیش می‌آد و طلاق و... دوباره می‌آن پیش همون مشاور. چون تازه متوجه می‌شن چی گفته بهشون.


درستش هم همینه. متاسفانه بیش‌تر آدم‌ها بیش‌تر هیجانی عمل می کنند و به خودشون فرصت مشورت نمی‌دن
مهسا
۱۵ ارديبهشت ۰۰ , ۱۰:۱۸

سلام.

وقت تون بخیر.

حالا که صحبت از مشاوره پیش از ازدواج شد، یک مطالبی هست، که می خواستم نظر شما رو هم در مورد شون بدونم

 

یکی در مورد مهریه است. البته می دونم که این مساله شخصی هست اما نظر شما به عنوان مشاور هم می تونه مفید باشه.

 

اول اینکه، به نظر شما، مقدار معقول برای مهریه چقدر می تونه باشه؟

دوم اینکه، با توجه به اینکه در جامعه امروزما، خانم ها پا به پای اقایون در اجتماع و محیط کار حضور دارند، ایا وجود چیزی به اسم مهریه، واقعا لازم هست؟؟

سوم اینکه، ایا شما موافق حقوق برابر مثل حق طلاق، حق حضانت، حق تنصیف اموال بعد از ازدواج، حق اشتغال، حق سکنی، حق خروج از کشور و ... بجای مهریه هستید؟ اگه اره، چرا؟ و اگه نه چرا؟

 

چهارم، برخی معتقد هستند چون قوانین و حکومت ایران به شدت ضد زن هست، هم باید عروس حقوق برابر مثل حق طلاق و حق حضانت و ... را بگیره و هم چون دختر از پدر و همسر ارث کمی نسبت به مرد می بره، پس باید مهریه رو هم  باید بگیره. 

 

مایل هستم که نظر شما و مشورت شما در این زمینه رو بدونم.

 

مساله بعدی، مسائل جنسی هست. در جامعه ما، خیلی از اقایون و خانم ها، هیچ تجربه ای از رابطه جنسی قبل از ازدواج نداشته اند. خوب، وقتی کسی هیچ تجربه ای از چیزی نداشته، چطوری می تونه تشخیص بده که از نظر جنسی گرم یا سرد هست؟؟ و ایا از این نظر بهم می خورن یا نه؟؟؟

بذارین یه مثال بزنم که منظورم رو واضح تر بگم...

خیلی ممکن هست که مثلا کسی با دیدن یه نوع غذای خاص به نظرش اون غذا به شدت اشتها برانگیز بیاد ولی وقتی که واقغا اون رو می خوره، خیلی هم ازش خوشش نیاد و برعکس.

حالا چطوری بدون خوردن یه نوع غذا، می شه میزان علاقه رو به اون غذا تشخیص داد؟؟

 

ممنون

پاسخ :

سلام. وقت شما هم به خیر.
این چیزهایی که پرسیدی ربط چندانی به مشاوره نداره و من فقط می‌تونم نظر شخصیم رو در موردش بگم که البته تمایلی هم به گفتنش ندارم :)
گندم بانو
۱۴ ارديبهشت ۰۰ , ۱۷:۱۲

یا خدا بعدی چی میتونه باشه؟! :)))))))

پاسخ :

😂😂😂
گندم بانو
۱۴ ارديبهشت ۰۰ , ۱۶:۲۵

یعنی شارمین، تو هر پستی میذاری و یه عده رو ملامت میکنی، من میام میگم منم اینطوریم!:))))

این از مشاوره،

اون از کامنت خصوصی،

اون از دنبال کردن مخفی

...

دیگه کدوم صفاتم برات عجیبه؟😅😅😅😅😅😅😅

پاسخ :

😂😂😂
بیبین کارادا 😅

حالا من یکی یکی می‌نویسم تو هی بیا اعتراف کن☺
گندم بانو
۱۴ ارديبهشت ۰۰ , ۱۱:۵۶

اعتراف میکنم ما هم رفتیم مشاوره. مشاور بهمون گفت یکی دو سال نامزد بمونید بعد عقد کنید! ولی ما دو ماه بعد عقد کردیم :))))))

خب خیلی زیاد بود یکی دو سال. میگفت چون محل کار شوهرت دوره و کم میتونی بشناسیش زمانو طولانی تر کن! خب دقیقا چون دور بود این طولانی شدن زمان سخت بود دیگه!!!

ولی خیلی کتاب خوندیم و خیلی کانالا و پیجای زناشویی فالو داشتیم و درمورد هر مطلبی که میدیدیم تو این کانالا با هم حرف میزدیم.

و خب تا حالاش که الهی شکر :)))))

پاسخ :

بیا این لوح آمرزش رو بخر تا خدا از گناهت بگذره فرزندم🧙‍♂️

شما اقلا حرمت مشاور رو نگه داشتید دو ماه صبر کردید! 😂 بقیه اینو بهشون بگن اخر همون هفته عقد می‌کنن :)))

خدا رو شکر که آدم درستی به پستت خورده. واقعا تو چنین شرایطی خیلی می‌شه سوء استفاده کرد و طرف مقابل رو فریب داد. 
ان‌شاا‌... همیشه همین طور گوگولی و مهربون باشید با همدیگه ✌

هوپ ...
۱۴ ارديبهشت ۰۰ , ۱۰:۲۶

در رابطه با کامنتم حس کردم روشنگری نیازه. اون مورد اولی که روانشناس گفت بهم نمیخورین، نتیجه تست بود. ایشون دو بار تست دادن و تست اولی قابل تفسیر نبود و دوباره تست داد و توی تست دوم گفتن با توجه به شغلش این تست ها رو بلده و داره چیزی رو مخفی می کنه و واضحا دروغ میگه( حالا چی شد این نتیجه تست رو ما متوجه شدیم؟ روانشناسه اشنا بود!) . ما گسترده تر تحقیق کردیم و چیزهایی متوجه شدیم که فقط گفتیم دست مریزاد به تست روانشناسی.

مورد دوم هم تقصیر خودم بود. دقیقا شده بودیم مثل همین زوجهایی که فقط دوست دارن تایید بشن تا رابطه رو شکل بدن وگرنه که نشونه های هشداردهنده کاملا واضح بود.

مورد سومی که نوشتم هم، آنالیز شخصیتیمون بر اساس تست جوری بود که خانم دکتر واسم توضیح داد فلانه و بهمانه و بهت نمیخوره ولی اگه بقیه چیزهاش اکی باشه، من میتونم آموزشتون بدم که با هم چطور رابطه خوبی داشته باشین. ولی من همون طور که گفتم دنبال بهونه بودم که فرار کنم از دستش و دست آویز خوبی بود.

 آیا باز هم تست خواهم داد؟ ایا باز هم مشاوره پیش از ازدواج و رابطه خواهم رفت؟ صد در صد

تمام

پاسخ :

مرسی عزیزم. بله واقعا نیاز بود. با ذکر مثال، مشاوره پیش از ازدواج رو توضیح دادی ☺🙏

فقط اون خطوط آخرت 😂✌
ن. ..
۱۴ ارديبهشت ۰۰ , ۰۴:۰۲

ما به کسایی برای بودن احتیاج داریم مثل خواهر برادر ننه بابا بچه و همسر 

نه برای رفع تنهاییمون که برای تنها نبودنمون (تنهایی و تنها نبودن) 

ننه بابا و خداهر برادر برای تا آخر عمر نیستن 

 

تو داری میگی کجاها به مشکل می خورن و اگه ایرادی مثل پارانویید داشت را میگن ولی هوپ نوشته بهم گفتن به هم نمی خورین 

 

الان چون مهارتهای زندگیمون ناقصه ما را از ننه و بابا و برادر و خواهر محروم می کنن و حق داشتنشون را نداریم که به خاطر همون نقص باید از داشتن همسر و فرزند محروم باشیم یا خودمونو محروم کنیم؟

 

فوقش با چهار تا کلاس و کتاب درست میشه؟ الان واقعا نظرت اینه؟! خوب پس اینکه میشه کسی را رد نکن چون با کلاس و کتاب حل میشه! 

پاسخ :

این که ما به خواهر و برادر و پدر و مادر و همسر نیاز داریم، به این معنی نیست که باید به هر قیمت ازدواج کنیم و مثلا در کنار همسری باشیم که هر روز با هم دعوا داریم و بچه‌هایی به دنیا بیاریم که بلد نیستیم درست تربیتشون کنیم و یاد نمی‌گیرن که چه طور با خواهر و برادر و بعدها با همسر کنار بیان. بلکه به این معنیه که باید در درجه اول به رشد شخصی خودمون اهمیت بدیم تا بتونیم در کنار افراد خانواده ارامش داشته باشیم. 
همسر و بچه هم لزوما تا آخر عمر کنارمون نیستن. و حتی اگه باشن هم گاهی طوری‌ان که قربون نبودنشون! آخه ازدواج و تنها نبودن به چه قیمتی؟!



من نگفتم فقط می‌گه کجاها به مشکل برمی‌خورید و اگه چیزی مث پارانویید بود میگه. گفتم: "دیگه نهایتا اگه واقعا شخصیتشون خیلی دور از هم باشه یا اگه یکیشون یه مشکل خاص داشته باشه (مثلا پارانویید باشه) بهشون هشدار می‌ده. ولی تهش خود اون دو نفرن که تصمیم می‌گیرن." خب لابد در مورد هوپ هم شخصیتشون خیلی فرق داشته که اینو گفته.


و نگفتم کسی که مهارت زندگی نداره باید از داشتن خانواده و همسر محروم بشه. گفتم مهارت زندگی خاص شوهر کردن نیس! بخوای ازدواج کنی یا نخوای، باید این مهارته رو داشته باشی. و این خیلی مهم‌تر از همسر و بچه داشتنه. چون مانع از آسیب زدن به خودت و بقیه می‌شه.

پاییز تو رو خدا جواب منو کامل بخون بعد اعتراض کن! من کی گفتم کل ماجرا با کتاب و کلاس حل می‌شه؟! گفتم ۸۰ در صد چیزهایی که تو زندگی مشترک به کار میاد همین‌هاست که تو زندگی غیرمشترک! و کلا تو روابط اجتماعی باید بلد باشی. حالا اگه این‌ها رو از قبل بلد باشی اون ۲۰ در صد باقیمونده با کتاب و کلاس قابل حله. و البته اصافه می‌کنم که یه بخشیش هم از طریق تجربه به دست میاد.
ن. ..
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۲۱:۲۸

سلام بیا حرف بزنیم 

دقیقا مشاوره قبل ازدواج چه چیزایی را ببینه منع می کنه؟

آخه بالاتر از اهمیت مشاوره قبل ازواج مهارت زندگی و همسرداری هست که ماها نداریم و به نطرم این بیشتر طلاق را می بره بالا و این اصل تره

گرچه من مهارت همسرداری را با مهارت هر آدم دیگه در خانواده دارای یه وجه شباهتهایی می دونم

حالا لطفا ریز بهم بگو و نه کلی تا بفهمم

مثلا به نظرم ما تاب آوری نداریم در برابر سختی ها

ما صبر و تحملمون پایینه 

خوب اینا مهارتهاییه که باید یاد بگیریم دیگه درسته؟

مشاوره قبل ازدواج شق القمر کنه بگه با توجه به اینایی که تو نداری یا اون نداره شماها به درد هم نمی خورید 

تهش میشه تنهایی نسل آدمها

خودتو و نظر شخصیت درباره جمله ی آخرم را بذار کنار لطفا 

وقتی ما آدمها قوم و خویشی نداشته باشیم دیگه کی میخواد دورمون باشه؟ با کی می خوایم زندگی کنیم؟ با سگ و گربه؟ آیا این مجردهای سگ و گربه دار خیلی عالی و ایده آل هستند؟ 

پاسخ :

مگه مهارت همسرداری چیه؟ مثلا بلد باشی چه طور خواسته‌هات رو بگی، صبور باشی، حل مساله بلد باشی، به نیازهاش توجه کنی، موقع اختلاف نظر چه کار کنی، حرفت رو مستقیم بگی نه با گوشه و کنایه، ویژگی‌های خاص جنس مخالف رو بشناسی و درک کنی و... به نظرم حداقل ۸۰ درصدش چیزائیه که تو هر رابطه‌ی دیگه‌ای هم لازمه بلد باشی. منحصر به همسرداری نیست. پس چه بخوای ازدواج کنی چه نخوای باید این‌ها را بلد باشی. مشاوره پیش از ازدواج واسه آموزس این چیزها نیست. دیگه فوقش اینه که ادم بعد ازدواج ۴ تا کتاب می‌خونه دو تا کارگاه می‌ره یاد می‌گیره جای این مهارت‌های کجای زندگی مشترکه و اون ۲۰ در صد باقیمونده رو هم می‌فهمه. 

مساله بعدی این که قرار نیست مشاور پیش از ازدواج بهت بگه ازدواج بکنید یا نکنید یا یه دستورالعمل خاصی بده. معمولا این طوریه که می‌گه شما تو چه زمینه‌هایی ضعف دارید و این ممکنه چه آسیب‌هایی به زندگی مشترکتون بزنه‌. یا حتی ممکنه بگه به خاطر نداشتن یه سری مهارت‌ها فعلا بهتره عجله نکنید. دیگه این که ویژگی‌های دو طرف رو به خودشون و به همدیگه می‌گه و می‌گه که این‌ها کجاها ممکنه مشکل‌ساز بشه. و این که تا چه حد تفاهم در اون‌ها وجود داره و چقدر ممکنه بتونن با هم زندگی کنن. تو رندگی با این فرد چه انتظاراتی می‌تونن داشته باشن. جه مسائلی رو باید با هم روشن کنن قبل از ازدواج و خلاصه چیزهای این‌جوری. دیگه نهایتا اگه واقعا شخصیتشون خیلی دور از هم باشه یا اگه یکیشون یه مشکل خاص داشته باشه (مثلا پارانویید باشه) بهشون هشدار می‌ده. ولی تهش خود اون دو نفرن که تصمیم می‌گیرن.

نطر شخصی چیه دختر؟! کاش انقد ازدواج رو بزرگش نمی‌کردی. ازدواج خوبش خوبه. ازدواج اشتباه که بیش‌تر احساس تنهایی میاره. به نظرت زن و شوهری که فقط واسه فرار از تنهایی ازدواج کرده‌ن حالا خیلی خوشبختن و احساس تنهایی ندارن؟ ادم باید طوری زندگی کنه که چه مجرد چه متاهل هم از عهده خودش بربیاد هم از عهده روابط اجتماعیش. به نظر من فردی که به جای رشد فردی و اجتماعی، فقط دنبال ازدواجه تا تنها نباشه مجرد و متاهلش تنها و غمگینه. ولی کسی که رشد خودش اولویت اولشه و حواسش به از دست ندادن موقعیت خوب هم هست، تنها و متاهلش شاد و خوشبخته. نه لزوما هر ازدواجی درسته نه لزوما هر مجرد بودنی غلطه.
ربولی حسن کور
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۲۰:۴۰

سلام

ممنون از لطف شما 

پس ظاهرا میان خدمتتون فقط برای این که جواب مثبتتونو بگیرن

یه بار توی یه جمع دونفره خاطراتی از یه مشاور شنیدم که مغزم سوت کشید! اما جرات نکردم توی وبلاگ بنویسمشون 

 

پاسخ :

سلام.
زنده باشید.
بله متاسفانه.


حتی خود ما هم گاهی از چیزهایی که می‌بینیم مغزمون سوت می‌کشه! و واقعا نمی‌شه نوشتشون. 🤦‍♀️
هوپ ...
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۸:۴۱

دقیقا مشاوره پیش از ازدواج شده یه راه نشون دادن باکلاس و امروزی بودن. ولی دقیقا من اولین کیسی که رسید به مشاور بعد چند جلسه رو مشاور گفت بهت نمیخوره و بهم خورد طرف پسر داشتن لباس میدوختن در این حد! یکی از کیسا رو مشاور گفت اکی هستین با هم که نتیجه اش رو میدونی! یکی دیگه رو هم انقدر پسر رو مخم بود و نمیشد ردش کنیم که گفتم بریم مشاوره تا مشاور یه بهونه بده دستم و مشاوره با انالیز رفتارهامون گفت اره بهم نمیخورین. بعد از این کیس اخر متاسفانه خوشبختانه هیچ خواستگاری به جلسه دوم نکشیده که بخوام برم مشاور :-)))))) خسته شدم از بس تست دادم.

 

در مورد بند اخرت. شاید واقعا من بارها قضاوت کردم یا با نوشته هام باعث قضاوت بقیه شده باشم ولی تلاش کردم اخیرا حواسم باشه مسخره نکنم و همین طور مردمو بی اعتماد نکنم. حوزه شما خیلی حساس تره خیلی! مردم حداقل یک بار در عمرشون شده میان دندونپزشکی ولی روانشناسی رو نه. سخت اعتماد میکنن

پاسخ :

اره اون مورد رو یادمه. 
نمی‌دونم بگم ان شالله خواستگار بعدی همونی باشه که می‌خوای یا نه! ولی فکر کنم بهتر باشه بگم امیدوارم تو زمان درست با آدم درست به شیوه‌ی درست آشنا بشی. :)


من هیچ وقت حس نکردم مسخره یا قضاوت کرده باشی. :)
مهسا
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۷:۳۳

سلام

 اول اینکه خیلی ممنون وقت گذاشتین و پاسخ کامل و جامعی به سوال من دادین. نشانه هایی که گفتید خیلی جالب بود و می تونه راهگشای خیلی ها باشه... من نظر من، این مطلب حیف هست که به صورت پاسخ به کامنت یه پست باشه، و خودش این استحقاق را داره که یه پست کامل باشه. 

اها، الان متوجه شدم، شما کلا با چندتااز همکاراتون یه کلینیک مشاوره زدین و بخش مشاوره کودک ش رو شما مدیریت میکنید. 

درنهایت، من فکر میکنم، همین که پسری یا دختری قبول می کنه قبل از ازدواج بیاد مشاوره، یعنی به برخورد درست و اصولی و علمی با مسئله ازدواج اعتقاد داره و اگه بعد از ازدواج هم به مشکل بخوره، سعی می کنه به صورت علمی به رفع مشکل بپردازه و اینطور آدمی، 6 بر هیچ، از کسی که کلا به مشاوره اعتقاد نداره،  جلو تر هست.

پاسخ :

سلام.
ممنون. خوشحالم که برات مفید بود.
 تنهایی کلینیک زدم ولی واسه حیطه‌هایی که تخصص خودم نیست، از مشاورهای دیگه دعوت به همکاری کردم :)

نه لزوما این طوری نیس مهسا. خیلی وقت‌ها دختر به خاطر کلاسش پیشنهاد مشاوره می‌ده پسر از سر ناچاری قبول می کنه. و نه اون موقع به حرف روان‌شناس توجه می‌کنن نه بعدها دیگه میان.
محمد حسین
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۵:۰۲

سلااام

ممنون از توضیحات خوبتون

فقط جنبه شناخت منظورم نبود، اون کارگاه فکر کنم درباره استقلال و خودشناسی و اینا بود.

زیاد از حد تعویق و بررسی هم میشه حل مسأله تاملی وسواس طور.

این که جلسه خواستگاری فقط برای آشنایی خانواده ها شده به نظرم پیشرفت حساب میشه، البته به شرطی که قبلش آشنایی و تصمیم گیری درست اتفاق افتاده باشه. چون قبلا هم اکثرا اتفاق خاصی نمی‌افتاده و بیشتر یه نمایش صوری بوده.

این که میگن قبلا این چیزا نبوده اصلا دلیل خوبی نمیشه. چون که ممکنه بدون هیچ اقدامی و فکری چه قدیمی چه جدید هم هیچ مشکلی پیش نیاد یا مشکلاتی پیش بیاد ما که از عوامل پنهان خبر نداریم و آینده تک تک شون را که پیگیری نکردیم. مثل اینه که بگیم قبلا سرطان وجود نداشت حالا توی دنیای جدید سرطان اومده. البته درسته که حالا همونطور که راه حل ها بیشتر شده مشکلات هم زیاد تر شده اما راه حل ها که دلیل مشکلات نیستن.

پاسخ :

سلام.
ممنون از شما :)

خب به نظر من چیزهایی مثل خودشناسی و استقلال، صرفا مربوط به ازدواج نیست که کلاسی رو که آموزش این چیزاست، بگیم مشاوره پیش از پیش از ازدواج. هر فردی باید این‌ها رو یاد بگیره چه بخواد ازدواج کنه چه نخواد. 

بله منم موافقم. ولی خب معمولا این‌جوری نیس. به نظرم کلا فرهنگ ازدواج تو کل جامعه باید اصلاح بشه!

با پاراگراف آخرتونم موافقم. 

_ Narges _
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۴:۵۷

بله دقیقا همینطوره و آدم اصلا نمیدونه چیکار کنه. چون زود روابط عاطفی شکل میگیره. ویا متوجه نمیشن ماهیت مشاوره برای چیه .

 

 

 

:) شکست نفسی میکنید من یه پشت کنکوری سادم شما که درس مشاوره خوندید ^-^

پاسخ :

ببین آدم اگه با آگاهی و حواس جمع بره تو رابطه، تا یه حدی می‌تونه اون قضیه عاطفی شدن رو کنترل کنه. البته بیش‌تر در مورد خودش. ولی در مورد طرف مقابل هم تا یه حدی می‌شه. البته که خیلی سخته. 
این که ماهیت مشاوره رو درک نمی‌کنن یکی از بزرگ‌ترین مشکلات کار ماست.


ان‌شالله به زودی یه دانشجوی زرنگ و پرانگیزه بشید :)
رنگین کمان
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۳:۴۵

پزشک تعهدش رو به بیمار نمیده اما زمانی که قسم میخوره و وارد حیطه درمان میشه این مرحله رو میپذیره که اسرار مریض رو فاش نکنه!

اتفاقا منظور من صرفا این نیست که مریض مشکلات جسمیشو به پزشک نگه و خجالت بکشه

بلکه وقتی این رفتار بد رو از پزشکا میبینه باعث میشه به روند تشخیص و درمان بی اعتماد بشه و خیلی مسائل اینجاست که به هم میریزه!(این رفتار بد صرفا نوشتن خاطره هم نیست و شامل نوع رفتار و برخورد پزشکم میشه)

و این وقتیه که من به چشم خودم میبینم بیماری که کنسر گرید۳ داره روند درمانش رو رها میکنه 

درصورتی که هم تشخیص پزشکش درسته هم اقدامات لازم داره براش انجام میشه فقط چون اعتمادشو به پزشک از دست داده و پزشک نتونسته حس اعتماد و ‌به وجود بیاره

و جدیدا هم با توجه به دسترسی مردم به شبکه های مجازی و دیدن نوشته ها و سبک زندگی یه پزشک این حس بی اعتمادی داره هر روز بیشتر و بیشتر از قبل‌میشه

در هرصورت من نمیخوام بگم روانشناسی و مشاوره اهمیت کمتری‌ دارن تو این حیطه و گفتم در سطح هم هست اهمیتشون و واقعا نمیشه بینشون تفکیکی قائل شد!

متاسفانه یه مشکلی که الان من دارم اینه که واجب میدونم پزشکا هم معتقد به این باشن که روند درمان جسم جدا از درمان روح انسان نیست و خیلی از پزشکایی که من دیدم فقط به همین روند درمان جسم اکتفا میکنن و به طبع نتایج خوبی هم اتفاق نمیفته

حرف من اینه باید یه پزشک بیشتر از اینا حواسش به خودش و حرفایی که میزنه باشه

من خودم وقتی همدلی و احساس امنیت و اعتماد رو تو یه مریض بالا میبرم میبینم هم به درمان بهتر پاسخ میده و هم بازده اقداماتی که براش انجام میشه بهتر میشه

در هرصورت من فقط دلم میخواست نظرمو بنویسم تو حیطه

چون این روزا این چیزایی که براتون نوشتم بزرگترین دغدغه منه.

پاسخ :

من با حرفات موافقم رنگین کمان. فقط به نظرم به خاطر ماهیت کار روان‌شناسی، اهمیت این مسائل تو رشته ما بیش‌تره. و این چیزی از اهمیتش در رشته شما کم نمی کنه. اون بحث به زبون آوردن رازداری پیش مراجع هم به نظرم همین اهمیت بیش‌تر رو نشون می‌ده. 
_ Narges _
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۲:۲۱

دقیقا منم به همین موضع فکر میکنم. خیلی فرهنگ ما تو این مسئله پاییه. یعنی حتما باید حاصل این خاستگاری ازدواج باشه تا طرفین برن مشاوره که این فکر نمیکنم اصلا درست باشه. خوب مشاوره برا اینکه ببینه میتونن دونفر باهم زندگی کنن یا نه که البته اساعه ادبه پیش شما نظر دادن چون شما خودتون مشاور هستین :)

ولی خیلی فرهنگ تو این موضوع پایینه: (

پاسخ :

حتی اگه یه نفر بگه اجازه بدید یه مدت رفت و امد کنیم و بعد تصمیم بگیریم و بعد از یکی دو ماه جواب منفی بده، تصور طرف مقابل اینه که سر کارشون گذاشته و می‌گن شما که می‌خواستی بگی نه چرا همون اول نگفتی 😐

نه بابا این حرفا چیه نرگس جان. من خودمم تخصصم این نیست‌. فقط چون حیطه‌های مختلف مشاوره و روان‌شناسی خیلی به هم مربوطه، یه مطالعاتی داشتم.
حامد سپهر
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۱:۲۰

حالا سوای اینکه یه جور کلاس گذاشتن و کار تجملاتی شده یه جور از سر واکنی برا بزرگترا هم محسوب میشه که باعث میشه پاشون رو بکشن کنار و همه چیز رو به مشاور ارجاع بدن اگر هم خدای نکرده بعد ازدواج اتفاقی افتاد با یه قیافه‌ی عاقل اندر سفیه بهشون نگاه کنن و بگن: حالا خوبه شما پیش مشاور هم رفته بودین! قدیما که اینچیزا نبود مردم چطوری با هم زندگی میکردن!؟

میخوام بگم مشاوره در کنار حمایت خانواده جواب میده

گفتن اینچیزا فکر نمیکنم برملا کردن راز بیمار باشه چون اینجوری جوونها متوجه مشکلاتی که اطرافشون و توی زندگیهای دیگه هست میشن

پاسخ :

بله کاملا باهاتون موافقم.
در جواب محمدحسین هم نوشتم مشاوره فقط یه بخش از آشنایی بیش‌تره در کنار بقیه بخش‌ها از جمله حمایت و کمک خانواده‌ها.
حالا این چیزی که الان می‌گم رو تو کلینیک خودمون نداشتیم ولی همکارهای کلینیک‌های دیگه می‌گن گاهی بدون توجه به حرف ما می‌رن ازدواج می‌کنن بعد که برای طلاق میان از ما طلبکارن!

سعی می‌کنم تا حد ممکن کلی بنویسم تا هم کمک‌کننده باشه و هم رازداری حفظ بشه
فندوقی
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۱:۰۱

سلام شارمین جان. اتفاقا من معتقدم باعث بی اعتمادی نمیشه و  با نوشتن موارد باعث آگاهی میشید. البته این در صورتیه که آدما فکر نکنن این اتفاقات فقط برای همسایه است و خودشونو عقل کل ندونن.

من به شخصه دوست دارم یاد بگیرم و خودمو اصلاح کنم و از تجربیات دیگران استفاده کنم.

در مورد مشاور هم بعضیا صرفا دنبال تایید هستند و طاقت انتقاد و حرف مخالف ندارن متاسفانه و در نهایت خودشون متضررن

پاسخ :

سلام عزیزم.
بله یکی از اهدافم از نوشتن، همینه. و به خاطر همین گفتم سعی می‌کنم کلی بنویسم. در حدی که حریم خصوصی و اعتماد از بین نره و در عین حال چیزهایی که ممکنه به درد کسایی که این‌جا رو می‌خونن بخوره مطرح بشه.
x
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۱:۰۰

به من مشاوره ی پیش از ازدواج می دید ؟ 

فقط یه مشکل کوچیک هست . 

« همسرم رو هنوز نجستم!!!» 🤣 

پاسخ :

🙄😂😂
توصیه‌ی مشخص من به شما اینه که از نجستن همسرتون نهایت لذت رو ببرید 😂😅
محمد حسین
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۰:۲۴

سلااام

امان از این مد

یه بار پوستر یه کارگاهی را دیدم، اسم جالبی داشت، مشاوره پپیش از پیش از ازدواج و واقعا مشاوره مال قبل از قبل از ازداوجه، چون مشاوره قبل از ازدواج اگر جدی هم باشه در واقع یا میخواد برای تصمیمش اطمینان از بیرون پیدا کنه یا تصمیم گیری را میخواد بندازه روی دوش بقیه. البته مشاورای حرفه ای توی این تله نمی افتن و روشنش میکنند، اما توی چند هفته قبل از ازداوج و چند هفته قبل از انتخاب رشته و ... ممکن نیست و یا باید مشاور به یه کار صوری رضایت بده یا مراجع کار خودش را میکنه یا میزاره میره.

مورد پنج مگه چهل ساله نبودند، پسره پس کی بود؟ :))) همون مرد چهل ساله. یا دو تا مورد میکس شدند؟
 

پاسخ :

سلام.
واقعا :(

با اون پیش از پیش از ازدواج خیلی موافقم. مخصوصا که الان جو جامعه بیش‌تر رفته به این سمت و سو که جلسه خواستگاری، بیش‌تر از این که برای آشنایی دختر و پسر باشه، برای آشنایی خانواده‌هاس. ادم اگه اطلاعات لازم رو داشته باشه (همون چیزایی که تو مشاوره پیش از پیش ازدواج می‌گن) خیلی جاها همون اول کار جواب رد می‌ده و نمی‌ذاره یه رابطه نادرست جدی بشه.

البته من نظرم اینه که با این وجود باز هم مشاوره پیش از ازدواج در کنار بقیه فرایندهای شناخت مهمه. ولی به شرطی که نگاه درست و جدی بهش وجود داشته باشه. یعنی فکر می‌کنم گفت‌وگو و رفت‌وآمد خانواده‌ها و دختر و پسر، بیرون رفتن‌های متنوعشون، تحقیق کردن از افراد مختلف و متنوع، و یه کم طولانی کردن دوران آشنایی بدون این که فکر کنند حتما ته این دوران باید جواب مثبت باشه وگرنه وقتشون رو گرفته‌ن، همگی لازم و ضروری‌ان و در کنار همه‌ی این‌ها، مشاوره پیش از ازدواج هم به عنوان یه بخشی از همین فرایندها باید وجود داشته باشه. وقتی یه بخشی از این فرایندها باشه، دیگه تصمیم‌گیری رو به دوش مشاور ننداخته. فقط از مشاور هم کمک گرفته تا بتونه چیزهایی رو ببینه که از چشم خودش مخفی مونده. و این که همون طور که تو تحقیقات فقط دنبال شنیدن حرف‌های مثبت نیست، مشاوره رفتن رو هم به عنوان تایید گرفتن ندونه. در واقع تصمیم نهایی با خود فرده. ولی نیازه از منابع مختلف، از جمله مشاور، کمک بگیره. و عجله نکنه. و چشم و گوشش کاملا باز باشه و نسبت به نشونه‌ها بی‌توجه نباشه.


منظورم از پسره همون اقای ۴۰ ساله بود 😁
مهسا
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۰:۱۹

سلام

من تا بحال تصورم این بود که شما مشاور کودک با نیازهای خاص هستید و کلنیکی رو هم که افتتاح کردین، کلینک مشاوره کودک هست اما اگه درست متوجه شده باشم، شما در همه زمینه ها، مشاوره می دین؟

 

میدونم گفتید که نمی خواین مشکلات مراجعه کننده هاتون رو بگین. ولی خیلی برام جالب بود که نشانه های خیلی هشداردهنده ی قبل از ازداوج، که با یک نگاه می شه فهمید، چی ها هستند؟ نمی خواد در مورد اون پسره بگین، به  صورت کلی بگین.

 

ممنون

پاسخ :

سلام.
بند اول نوشته‌م که تو این پست در مورد مراجعین همکارهام می‌نویسم. 


نشونه‌ها که خیلی زیادن و فقط یه نگاه تیز و دقیق می‌خواد. 
مثلا فکر کن از پسر سوال می‌پرسین والدینش جواب می‌دن یا جوابش رو تکمیل می‌کنن. یا هر چی می‌گید می‌گه باید نظر بزرگ‌ترها رو بپرسیم این نشون می‌ده والدین کنترل‌گری داره و شخصیتش وابسته‌س.
یا اولین سوالش در مورد حقوق شما یا پدرتونه. نشون می‌ده که دنبال پولتونه.
یا هنوز هیچی نشده خیلی ابراز احساسات می‌کنه، نشون می‌ده یا از نظر هیجانی نرمال نیست یا می‌خواد تحت تاثیرتون بذاره تا حواستون از یه چیزایی پرت بشه.
یا می‌رید کافی‌شاپ (مثلا برای اولین ملاقات) و روی قیمت‌ها حساسیت نشون می‌ده یا چک و چونه می‌زنه. می‌تونه نشونه خساستش باشه.
یا دروغ‌های خیلی کوچیک و بی‌اهمیت می‌گه و وانمود می‌کنه شوخی کرده. معمولا این جور آدم‌ها واقعا دروغگو هستن.
یا هر چی شما می‌گید تایید می‌کنه و هر شرطی می‌ذارید قبول می‌کنه. نشون می‌ده یا خیلی بی‌هدف و بی‌انگیزه‌س. یا داره بهتون دروغ می‌گه تا ازتون بله بگیره.
یا از همون روزهای اول آشنایی دنبال بغل و بوسه که نشون می‌ده یا می‌خواد شما رو وابسته کنه یا اون قدر تحت فشاره که عقلانی به ازدواج نگاه نمی‌کنه و فقط دنبال تامین نیازشه.
یا از خونواده‌ش بد می‌گه یا در مورد این که خیلی تنهاست و کسی رو تو زندگیش نداره و... حرف می‌زنه که می‌تونه نشونه یه سری مشکلات هیجانی و روابط اجتماعی معیوب باشه.
یا بگه دوست دارم زنم فقط با خودم وقت بگذرونه و اون‌جوری که من می‌خوام لباس بپوشه و... که نشون می‌ده کنترل‌گره.
این که در مورد زندگی آینده خیلی رویایی و عاطفی حرف بزنه هم نشون میده که مرد عمل نیست. 
این که بارها و بارها شغل عوض کرده باشه ممکنه نشون‌دهنده این باشه که اهل کار نیست یا تو روابط اجتماعیش مشکل داره.
یا در مورد یه ویژگی شما زیاد پرس و جو کنه و اون رو زیر سوال ببره ولی بگه هدفم تغییرش نیست. فقط می‌خوام بدونم چه‌قدر روش تاکید دارین. مثلا فرض کنید مدام از سر کار رفتن خانم‌ها ایراد بگیره ولی بگه که مشکلی با شاغل بودن شما ندارم. مطمئن باشید که با شاغل بودنتون مشکل داره.
این که از سوالاتی که برای شناخت بیش‌ترش می‌پرسید ناراحت بشه ممکنه نشون‌دهنده حساسیت زیادش باشه یا این که ریگی به کفش داره!
و...
Amir .M
۱۳ ارديبهشت ۰۰ , ۰۱:۲۹

چقدر مسخره... چقدر تلخ...

پاسخ :

واقعا :(
رنگین کمان
۱۲ ارديبهشت ۰۰ , ۲۳:۳۶

به نظر من هرچند احساس امنیت و اعتماد تو زمینه روانشناسی و مشاوره باید بیشتر باشه اما واقعا نمیشه گفت اهمیتش تو حیطه پزشکی کمتره

و البته من معتقدم این حساسیت تو حیطه کار دندانپزشک ها کمتر هست چون نتیجه کارشون ملموس تره و تا حد زیادی اعتماد و امنیت خاطر بعد از چند جلسه شکل میگیره

ولی راجع به پزشکی واقعا نوشتن سوتی ها و مسخره کردن بیمار حس اعتماد و امنیت رو از خواننده هایی که هرکدوم ممکنه بارها به یک پزشک مراجعه کنن میگیره و ما در مواجه با بیمار اینو به وضوح احساس میکنیم

ما حتی استادی داشتیم که میگفتن دادن حس همدلی و اعتماد به مریض رفتن نیمی از راه درمانه

حالا هوپ که دندانپزشکه و بحثش جداست و نوشته هاش باعث عدم احساس امنیت نمیشه

ولی بعضی از پزشکا و حتی دانشجوهای پزشکی واقعا شورشو تو اینستاگرام و توئیتر دراوردن و این رفتارشون هم واقعا به دور از اخلاق پزشکیه و هم احساس امنیتی که اینقدر موثر هست و از یه جمعیتی که مخاطب اینا هستن میگیره

بارها دیدم مریض رو قضاوت میکنن و این یکی از بزرگترین افت ها در حیطه پزشکیه 

من هر دوسری این خاطراتتون رو خوندم و به نظرم اون حس امنیت و اعتماد سلب نشده از مراجعه کننده

میتونم یه نظر مفصل با دلیل و مدرک براتون بنویسم که ببینید چقدررررر زیاد تو حیطه پزشکی این قضیه پر اهمیت و واجبه ولی هیجانمو کنترل میکنم😁

 

 

 

 

 

 

 

پاسخ :

منظورم این نیست که تو پزشکی این چیزها مهم نیست. ولی معتقدم تو حیطه روان‌شناسی اهمیت بیش‌تری داره. از این جهت که اولا تو حالت عادی هم خیلی از مردم دیدگاه مثبتی به مشاوره رفتن ندارن و ما شدیدا نیاز داریم که فرهنگ جامعه رو تا حد زیادی تغییر بدیم تا مشاوره رو به عنوان یه فرآیند عادی قبول کنن. حالا اگه رازدار نباشیم که خودش یه جور نقض غرضه. دوم این که ما بیش‌تر از پزشک‌ها با بخش‌های خصوصی و شخصی و خاص زندگی آدم‌ها سر و کار داریم. مردم از مشکلات جسمی‌شون راحت‌تر حرف می‌زنن تا مشکلات روحی و خانوادگی‌شون. ما حتی جزء قوانین اخلاقی کارمون هست که در شروع جلسه اول به فرد اطمینان بدیم که حرف‌هاش فقط بین خودمون می‌مونه. خب من تا حالا ندیدم پزشک چنین تعهدی به بیمارش بده. سوما ارتباط ما با مراجعمون، غالبا طولانی‌تره و به طور متوسط، چند ماه، به طور هفتگی و هفته‌ای حدود یک ساعت صحبت می‌کنیم و تو این صحبت‌ها از نظر عاطفی به هم نزدیک‌تر می‌شیم. فکر نمی‌کنم این چیزی باشه که در پزشکی خیلی زیاد اتفاق بیفته.

از طرف دیگه منظور من مسخره کردن نبود. تمسخر که به هر حال تو هر شغل و رشته و مقامی کار غیراخلاقی‌یی هست. من منظورم همون گفتن خاطراته، شبیه خانم و آقای دکتری که مثال زدم. اون‌ها راحت می‌تونن بیان بگن مثلا پسره روی لباسش حساس بود یا اقاهه به خاطر رایگان بودن تست کرونا اومد دوباره تست بده. و گفتن این‌ها غیراخلاقی نیست. ولی تو حیطه ما صرف بیان معمولی یه اتفاقی که تو اتاق مشاوره افتاده یا یه نقل قول از مراجع، می‌تونه حس بدی ایجاد کنه و نقض حریم رازداری باشه.

و فکر می‌کنم حتی ممکنه هوپ هم مثلا بیاد بگه که نه تو حیطه دندونپزشکی هم به اندازه پزشکی و روان‌شناسی مهمه این مسائل! یه بخشش برمی‌گرده به تصوری که هر کدوممون از شغل خودمون و شغل بقیه داریم. :)
سعید ‌‌
۱۲ ارديبهشت ۰۰ , ۲۳:۰۴

سلام

 

دکتر سرگلزایی هم می‌گفت (درسگفتار همسرگزینی آگاهانه) که دو نفر از شاگردانش که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک بودند، با اصرار از ایشان نوبت مشاوره پیش از ازدواج می‌گیرند وقتی پیش ایشان میان، یهو میگن دکتر ما چیزی را فراموش کردیم و داخل ماشین جا گذاشتیم، دکتر میگه چی؟ میگن که دکتر کارت دعوت شما را فراموش کردیم، پنجشنبه عروسی ماست!

 

پاسخ :

سلام.
انگار مشاوره پیش از ازدواج هم تبدیل شده به یه چیز صرفا لوکس و تجملاتی :/ 
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan