کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

خون (۴)

بیمارستان پر از اینترن بود. این بار برای متخصص داخلی نوبت داشتم. برگه آزمایش را دادم دستش و نشستم. یکی از دو اینترن، آزمایش قبلی ام را در سیستم پیدا کرد. بعد آقای دکتر شروع کرد با اصطلاحات تخصصی برایشان توضیحاتی بدهد و من داشتم به این فکر میکردم که پزشکی حقیقتا هیچ جذابیتی برایم ندارد و چقدر این رشته و شغل برای من ساخته نشده است.

 در همین فکرها بودم که دیدم دکتر دارد به اینترن میگوید ریزش موی زیاد، خیلی زودرنج و حساس. بداخلاق، بی حوصله، در اتاق رو که باز کنی سرت داد میزنه، اصلا اعصاب نداره... 


اولش فکر کردم دارد در مورد یکی از همکارهای خودشان حرف میزند. ولی بلافاصله متوجه شدم که یک دکتر نمیتواند در ساعت کاری و جلوی ببمارش در مورد چنین چیزهایی با اینترن گپ بزند و بنابراین، این حرفها باید در مورد من باشد! 😐


در حالی که پوکرفیسوار نگاهش میکردم زدم وسط حرفش و گفتم: "آقای دکتر دارید درباره من حرف میزنید؟" خیلی بی خیال جواب داد: "دارم برای اینا میگم که چطوری بودی. الان که دیگه درمان شدی." پشت حرفش یک "از خدا که پنهان نیست از اینترنها چه پنهان" خاصی نهفته بود! یک جوری میگفت که انگار یک عمر با من زندگی کرده و حالا دارد برای خانواده خودش تعریف میکند که با چه اژدهایی زندگی میکرده و حالا رامش کرده است! 😕😅


خلاصه کمی در مورد حالات بیماری ام و روندی که پشت سر گذاشتم برایشان شفاف سازی کردم و گفتم خیلی بدغذا بودم و اصلا گوشت نمیخوردم ولی در این دو ماه اخیر رویه ام را تغییر داده ام. دکتر طوری تایید میکرد که انگار در همه این دو ماه با من بوده است. 


در نهایت برایم قرص آهن و کلسیم و ویتامین نوشت. با این که از آن حال نزار قبلی به سلامت عبور کرده بودم، هنوز نیاز داشتم. 


پرسیدم: "یعنی هنوزم با تغذیه قابل جبران نیست؟" یکی از اینترنها داشت با حالت دلداری دادن میگفت: "چند تا قرصه دیگه. چیز خاصی نیست." که دکتر زد وسط حرفش و جواب داد: "آخه به غذا خوردن تو هیچ اعتباری نیست!" 🤪



+ حس بچه شیطانی را داشتم که معلمش توی خانه شان دوربین کار گذاشته یا کلاغها برای معلمش خبر میبرند! 🙄


  • ادامه مطلب
حا جی
۲۳ اسفند ۹۹ , ۰۹:۵۴

چرا اینطوری درباره بیمارستان اموزشی حرف میزنین؟ :(( 

شما درست پاسخ دادین که برای اموزش این یک کار خیلی خیلی ضروریه ! هیج کس حاضر نیست بره پیش پزشکی که تو عمرش ۱ دونه بیمار هم ندیده ... 

اما نکته مهمتر علی الخصوص تو بخش ها (کمتر تو درمانگاه ها) دید بالینی وسیع تریه که اینترن و استاژر دارن. 

اساتید سواد دارن اما طی سال ها فعالیت تو فیلد تخصصی و فوق تخصصی خودشون خیلی پیش میاد که نکته مهمی از زیر دستشون درمیره! و این تو مورنینگ ها، راند های اموزشی بخش و... هر روز دیده میشه! 

بیمارستان آموزشی همینه دیگه هم مصداق بارز از بین بردن کرامت دانشجوهاست 🙄

پاسخ :

به نظرم حرف بدی نزدیم. 
x
۰۷ اسفند ۹۹ , ۲۲:۰۲

لعنتی ... من همه ی علایمی که گفتی رو دارم 

 

مال چیه؟!

پاسخ :

من به این شدت که دکتر میگفت عصبی و پرخاشگر نبودم. ولی در کل اینهایی که نوشتم رو به عنوان علایم کم خونی شدید اسم برد. اگه این طوری هستی حتما یه آزمایش بده.
الی
۰۷ اسفند ۹۹ , ۱۵:۵۸

خوشحالم که بهتری و با قرص حالت بهتر میشه...

ولی عجب دکتر کار بلدی بوده ها😂

پاسخ :

فدای محبتت
والا :))
سینا
۰۷ اسفند ۹۹ , ۱۱:۱۱

خب والا  کسی که پزشکی میخونه دستِ کم یه بار فکر انصراف به سرش زده حق دارین!

چقدر ظالمانه صحبت کرده!

زیبا نوشتین ولی.

پاسخ :

من کلا روحیاتم با علوم انسانی بیشتر جوره تا علوم تجربی.
🙏
هوپ ...
۰۷ اسفند ۹۹ , ۱۰:۰۱

بیمارستان آموزشی همینه! بعد بدیش هم اینه بعضی وقتا واقعا ناچاری بری اون بیمارستان چون بهترین امکانات و دستگاه ها رو دارن.

پاسخ :

درسته.
برای من بدترین چیزش معطل شدنم بود.

ولی از طرفی ام میگم بالاخره دانشجوها هم باید چنین فرصتهایی داشته باشن و اصلا عادلانه نیست که بدون گذروندن این دوره ها یهویی به عنوان پزشک وارد محیط کار بشن. نه به نفع خودشونه نه مردم. پس نمیشه به این قضیه ایرادی گرفت‌. به قول خودت بیمارستان آموزشی همینه دیگه :)
آبان ...
۰۷ اسفند ۹۹ , ۰۷:۵۶

این سیستم بیمارستان های اموزشی واقعا کرامت انسانی و روح روان بیمار را از بین میبرد. حریم خصوصی بیمار رعایت نمیشود ....

پاسخ :

آره واقعا... حس خوبی به آدم نمیده.

تو مدت دو ماهی که دارم از خدمات این بیمارستان استفاده میکنم، اولین باری بود که با دانشجوها مواجه میشدم و قبلش حتی نمیدونستم بیمارستانش آموزشیه! یه بارم داداشم گفت چرا اینجا میری که دست دانشجو جماعت بیفتی گفتم نه بابا این جا که آموزشی نیست و اگه بود که من تا حالا دیده بودم! 😐
یاسی ترین
۰۶ اسفند ۹۹ , ۲۲:۵۵

ای وای همون سوال 😂😂😂

شایدم هول شدم که طولش میدم 😁

پاسخ :

😂
چند تا نفس عمیق بکش؛ حله 🤣
خودت باش
۰۶ اسفند ۹۹ , ۲۲:۲۱

اگه درست غذا می خوردی به این روز نمی افتادی...

پاسخ :

برو از آبجیت بپرس امشب که خونه آقاجونم بود چه حرفایی در مورد بدغذایی من و تو زدیم 🤣

در ضمن از دخترخواهرتم پرسیدم خاله خودت باشت! اصلا تو خونه پیداش میشه گفت بله همه ش تو خونه س 😐😅
غ ز ل
۰۶ اسفند ۹۹ , ۲۱:۱۳

من حرصم میگیره از اونایی که یک جوری حرف میزنن که انگار از همه چی خبر دارن :|

پاسخ :

با این که من در اون حدی ام که اون میگفت نبودم، ولی خیلی هم اشتباه نمیگفت. در کل من ازش خوشم اومد 🤦‍♀️
نیــ روانا
۰۶ اسفند ۹۹ , ۲۰:۳۴

اههه چقدر داغون بودی

بد اخلااااق 

 

چرا نمیتونم تصور کنم تو بداخلاق باشی؟!

 

خیلیم اعتباری هست

حالا بهونه دستت نیاد که دیگه دکتر میدونست من درست غذا نمیخورم دارو داده

قشنگ بشین غذاتو تا تهش بخور

دهه 😡

 

+سلام

پاسخ :

خیلی پیاز داغش رو زیاد کرده بود 😅

باید یه بار بداخلاقیامو ببینی 🙈

آره واقعا این که خیلی بهتر شدم فقط نتیجه ونوفری بودنم! نیست. تغذیه م هم زمین تا آسمون فرق کرده. ولی نمیدونم چرا دکتر چشمش آب نمیخورد! 🙄😅


سلام عزیز دلم
یاسی ترین
۰۶ اسفند ۹۹ , ۲۰:۱۹

آخییی 😂😂😂

خوشحالم که بهتری 😍

پاسخ :

😂😂😂
فدات😍

یاسی منم کم کم میخوام صبح به صبح بیام اون سوالو ازت بپرسما. زود باش دیگه 😅
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan