بالاخره مامان هم خواب آرمین را دید؛ هر چند خودش با اطمینان کامل معتقد است که این خواب نبود و خود آرمین بوده که مامان ناگهان او را جلوی خودش دیده و بهش گفته بالاخره امدی بهم سر بزنی؟ و او را محکم و طولانی بغل کرده و به سینه فشار داده؛ آن قدر که وقتی بیدار شده است، هنوز گرمای بدن آرمین را در سینه و دستهای خودش احساس میکرده است 😍
- دوشنبه ۱۳ بهمن ۹۹ , ۱۸:۳۹