شاید تعداد جملاتی که بعد از شنیدن اتفاق تلخ آخر تابستون، بهم گفت، به اندازه انگشتان دست هم نبود؛ اما تغییر حالت چهره ش، بغض کردنش، طرز نگاهش، همدلیش، تایید کردنش، نصیحت نکردنش، همراهیش و در کل زبان بدنش، بهم نشون داد که گاهی یه نفر، که شاید اصلا هم انتظارش رو نداری، چقدر میتونه بهت احساس راحتی و آرامش بده... به عنوان یه دوست و همکار جلوم نشسته بود و نه در نقش یه روانشناس (البته که روانشناس حرفه ای و باتجربه س) ولی اون موقع در این نقش باهام حرف نمیزد)، تجربه سوگ هم نداشت... ولی چقدر عمیق درکم کرد...
+ گرمای همدلی و محبت خیلی از شماها رو هم از همین فاصله حس میکنم و ازتون ممنونم...
- سه شنبه ۱۳ آبان ۹۹ , ۰۲:۳۱
- |