کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

هر شب، دلم دریایِ آتیشه... از این بدتر، مگه میشه؟!

۱. باورت میشود برادر کوچولوی مهربان و دوست داشتنی ام؟! امشب، یک نفر طرح سنگ مزارت را برایم فرستاد و من مجبور بودم آن را به مامان و بابا نشان بدهم! برای هیچ کداممان مهم نبود کدام عکست روی آن سنگ لعنتی باشد یا چه شعری نوشته شود... مهم تو هستی نازنینم! که دیگر نیستی...

۲. دلم برایت تنگ شده است... بیشتر از آن که تصورش را بکنی... برنمیگردی؟ زنگ نمیزنی؟ پیامک نمیزنی؟ یعنی تو دلت برای من تنگ نشده؟! دلم میخواهد صدایت بزنم؛ دلم برای اسمت تنگ شده است ولی میترسم از این که اسمت را به زبان بیاورم و تو جواب ندهی... به خوابم که میتوانی بیایی... نمیتوانی؟!😭

۳. دیروز بعدازظهر آمدم پیشت... تنهای تنها... در قبرستان پرنده پر نمیزد.... بابا از مدتها قبل گفته بود نباید تنهایی بروم... ولی من دلم برایت تنگ شده بود... میدانم اگر خودت هم بودی چقدر برایم غیرتی بازی درمی آوردی... میدانم اگر خودت بودی میگفتی آبجی صبر کن خودم میرسانمت... 
نشستم کنارت... بعد از پانزده روز، اولین باری بود که من و تو با هم بودیم.... نمیدانی چقدر دلم برای آن ساعتهای طولانی گپ زدنهای دو نفره مان تنگ شده بود. نشستم کنارت و بی آنکه کسی هی بگوید شارمین آرام باش... شارمین حالت بد میشه... شارمین مامانت ناراحت میشه.... تا توانستم گریه کردم و با تو حرف زدم، گلایه کردم، قربان صدقه ات رفتم... ولی تو جواب ندادی... تو نگفتی آجی گریه نکن... تو بغلم نکردی... تو مسخره بازی درنیاوردی که خنده ام بگیرد و اشکهایم تمام شود... حتی نمیدانم گوش دادی یا نه... ولی من همه حرفهایم را بهت گفتم... و هر چه توانستم گریه کردم... و باورت میشود از همین دیروز، کمی از خاطراتت برگشته اند؟ درست است که با برگشتن خاطراتت بیشتر گریه میکنم؛ اما ترجیح میدم از مرور خاطراتت زجر بکشم تا از نبودنشان...

۴. یادته وقتی بهت گفتم اگه تو نباشی زندگیم دیگه زندگی نمیشه؟ یادته چه جوری نگام کردی؟ الان زندگیم دیگه زندگی نیست... داری همونجوری نگام میکنی؟!

۵. لبخند آخرت... آخ... اون لبخند آخرت... اون لبخند آخرت داره منو میکشه.... آخ اگه میدونستم اون آخرین لبخندته... اگه میدونستم آخرین باریه که کنارت راه میرم... اگه میدونستم آهرین باریه که با هم بیرون میریم... اگه میدونستم آخرین باریه که دارم بهت میگم اینجا چرت نزن برو تو رختخوابت... اگه میدونستم آخرین باریه که نصف شب از صدای خر و پفت از اتاق بغلی بیدار میشم... اگه میدونستم آخرین باریه که جوابم رو میدی...
چقدر از اون صبح لعنتی بیزارم... من چرا نتونستم تو رو داشته باشم داداش مهربونم؟! چرا نتونستم از خواب بیدارت کنم... جرا خوابت انقد سنگین شده بود؟؟؟؟؟؟؟

۶. خدایا یه کاری کن دلم باهات صاف بشه😭😭😭


برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan