کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

چه طور می توان یک جوان افغانی را دلداری داد؟!

داشتم اجناس دستفروش افغانی را نگاه می کردم. دو نفر بودند. یک پسر نوجوان و جوانی 27-28 ساله و هر دو خیلی مودب و خوش برخورد. یک دفعه یک پسر جوان ایرانی، از آن طرف، دوان دوان خودش را به آنها رساند و بدون مقدمه، با خشم تهدیدشان کرد که: «من شوما دو تا اجنبی و اون اجنبی که اون ور نیشِسِسا کارتکِش (=کاردکِش) می کونم! اِگه من شوما اجنبیا را کارتکش نکردم هر چی می خواین بوگوین.»

دو تا پسر افغانی هیچ چیزی نگفتند، هیچ کاری نکردند. فقط سکوت. من سرم را بلند نکردم چون نمی توانستم به چهره کسانی نگاه کنم که به جرم اجنبی بودن تهدید می شدند و جز سکوت کاری از دستشان برنمی آمد. فقط نگاه سرزنش آمیزی به پسر ایرانی انداختم که آن هم ندید و رفت.

یادم افتاد به آن روزی که چند تا پسر دبیرستانی، وسط BRT، همکلاسیشان را زیر مشت و لگد گرفته بودند و هر چه زنها جیغ می زدند، هیچ کس آن قدر مرد نبود که به دادش برسد و وقتی یکی از خانمها گفت: «پسره افغانیه انگار.» اکثر زنها سکوت کردند و حالت ترحم از نگاهشان رفت و من با عصبانیت گفتم: «افغانی باشه. یعنی آدمم نیست؟!»

و یادم افتاد به پستها و کامنتهایی که در بلاگستان از هموطنان مقیم خارج از کشورم خوانده بودم که گاهی از تبعیضها و آزارهایی که به خاطر خارجی بودنشان تجربه کرده اند و از سختی هایی که زندگی در غربت (با وجود همه مزایایش) دارد می نویسند و بر مسببان ترک وطنشان لعن و نفرین می فرستند و نگران این هستند که مبادا بچه شان به خاطر خارجی بودند اذیت شوند و به چیزی که استحقاقش را دارند نرسند.

و حالا چه فرقی می کرد؟ همان طور که بعضی از هموطنان من، به خاطر شرایط بد سیاسی و اقتصادی، کشورشان را ترک کرده اند و به امید روزهای بهتر به کشور دیگری رفته اند، یک عده افغانی هم کشور جنگ زده و نابسامانشان را به امید روزهای روشن ترک کرده و به سرزمین من آمده اند و دلشان می خواهد زندگی بهتری داشته باشند. دارند کار می کنند؛ آن هم کارهایی که جوانهای خودمان دست به آن نمی زنند که مبادا تیپشان به هم بخورد و اصلا در شأن خودشان نمی بینند که کاری جز پشت میز نشستن و دستور دادن انجام دهند! 

آن وقت روا است که ما فقط به این دلیل که کسی هموطنمان نیست و افغانی است، همه ی دق دلیهایمان از گرانی بنزین و اختلاسهای میلیاردی و افزایش تورم و کاهش قدرت خرید و هزار و یک درد بی درمان دیگر را سرش خالی کنیم؟!

پسرهای افغانی طوری رفتار کردند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. ولی وقتی نگاهم با نگاهشان تلاقی کرد، تلخی بی اندازه ای را در عمق چشمهایشان دیدم. آن قدر تلخ که راستش را بخواهید دلم خواست چیزی بگویم و یک جوری دلداریشان بدهم و نشان دهم از کاری که جوان هموطنم انجام داد بدم آمده است! اما حقیقتا نمی دانستم در چنین موقعیتی چه چیزی می توان گفت و آیا اصلا چیزی گفتن درست است یا نه. 

کمی این پا و آن پا کردم و رفتم... =/


احسان ..
۲۷ آذر ۹۸ , ۰۸:۵۸

سلام

واقعا ناراحت کننده است

متاسفانه این جور رفتارا با هموطنای خودمونم دیده میشه

راستی مگر تو اصفهان افغانی هم پیدا میشه؟

یعنی اصفهانی ها افغانی رو هم راه میدن؟ بعید میدونم

من موندم چرا یه رئیس جمهور اصفهانی نداشتیم تا حالا!

هم شهرشون و هم آدمهاشون آدمهای زذنگین.دانشجوهاشونو نمیدونم:)

 

پاسخ :

سلام.
واقعا همین طوره. وقتی با هموطنای خودمون اینجور رفتارها رو داریم دیگه وای به رفتار با غریبه ها.

چرا راه ندیم؟ ما قلبهای رئوفی داریم! اینم که اینجوری برخورد کرده با افغانیه، حتما اصفهانی الاصل نبوده!🙄😅

واقعنا! به این موضوع فکر نکرده بودم. 🤦‍♀️🤭

دانشجوهاش تو همه چی زرنگن الا درس خوندن!🙁

گندم بانو
۲۵ آذر ۹۸ , ۱۸:۴۵

دیگه خودت مدیریت کن... فوقش از بعضی خاطره ها اسم شهرو سانسور کن.

خیلی باحال میشه باور کن! وب من کسی نمیاد وگرنه منم میذاشتم همچین پستی :)))))

پاسخ :

فوق فوقشم میگم همه ش تقصیر گندم بود 🤭

آره باحال میشه. به زودی میذارم😘
گندم بانو
۲۵ آذر ۹۸ , ۱۸:۰۱

زیرشم بنویس بانی خیر گندم بوده :))))

پاسخ :

ریاااا 🤭😅
گندم بانو
۲۵ آذر ۹۸ , ۱۸:۰۱

وای نگا خاطرات دختر معمولی :)))

یه پست بذار کلا خاطره از هر شهری داریم بیایم بگیم!!! به نظرم اینجوری باحالتره :)

پاسخ :

خیلی خاطراتش خوب بود😂 شیرازیه رو داشتی گندم؟! 🤭🤭🤭

باحالتر که هست. ولی می ترسم خون و خون ریزی راه بیفته! بعضی از هنوطنامون رو استانشون تعصب دارن. من فقط میتونم اصفهان رو تقبل کنم 😅
دخترمعمولی
۲۵ آذر ۹۸ , ۱۵:۳۰

آقا، حالا که بحث اصفهان شیراز شد، منم خاطره مو بگم :D.

من تو کل عمرم یه بار رفتم اصفهان، یه بار هم رفتم شیراز، با هم هم رفتم، یعنی رفتیم اصفهان و یه صبح تا شبی رفتیم شیراز.

تو شیراز، سوار یه تاکسی شدیم، راهو بلد نبودیم. به راننده گفتیم هر وقت رسیدی به اون میدونی که گفتیم، لطفا خبر بده. ما بلد نیستیم. بعد راجع به این صحبت کرد که همین اخیرا یه توریستی رو (البته منظورش توریست خارجی نبودها) کیفشو زدن و بنده خدا هیچی نداشته و غریب هم بوده و اینا. یه خانمی هم توی ماشین بود که خودش شیرازی بود. گفت "همین خوداشونن" میان از این کارا می کنن وگرنه شیرازی ها که بد نیستن و اینا. خلاصه، وقتی پیاده شدیم، همسر میگفت خب خانومه خوب بود یه دور از جونی چیزی به ما میگفت که تو ماشین بودیم :D.

 

تو اصفهان هم از یه تاکسی دار (از این خطیا که داد می زنن) پرسیدیم آقا داروخانه ی شبانه روزی کجاست؟ گفت اینجا نداره، باید برین فلان جا (همون جایی که خودش داشت داد میزد!). ما هم بی خیال شدیم چون فقط یه داروی سرماخوردگی میخواستیم، گفتیم حالا بعدا میخریم. نشون به اون نشون که از همون جایی که اون آقاهه واستاده بود، کمتر از ۲۰ متر راه بود تا داروخونه ی شبانه روزی :/!!

 

یه خاطره ی دیگه هم هست که مال خودم نیست، مال خواهرمه. اگه هر کس دیگه ای تعریف می کرد، من عمرا باور می کردم.  میگفت رفته بودیم اصفهان، از یکی آدرس پرسیدیم بعد که آدرسو داد ازمون پول گرفت به خاطرش!!!!

پاسخ :

اصلا من خراب خاطره خواهرتم.😂😂😂🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️ واقعا یه شهروند عادی بوده و پول گرفته؟ گدا یا معتاد نبوده؟ 😁

جاهای دیگه رو نمیدونم ولی تو اصفهان اگه به یه فروشنده بگی مثلا فلان مدل کفش رو قرمزش رو میخوام و نداشته باشه میگه این مدل اصلا قرمزش رو نزدن. بعد میری مغازه بغلی می بینی از پایین تا بالا، همون کفش رو با رنگ قرمز چیدن تو مغازه 😳🤥🤭

خوبه یه پست بذارم همه بیان خاطرات اصفهانیشون رو بگن. فکر کنم خیلی باحال بشه.
گندم بانو
۲۵ آذر ۹۸ , ۰۶:۵۹

ببین حتی مپ هم تو اصفهان آدرس اشتباه میده!!!  فک کن بعد چند روز مسافرت؛ شب رسیدیم اصفهان. منم بد جوووور مریض بودم... مپ هم آدرس اشتباه داد... یه مسیر خیلی طولانی تا بیرون شهر رفتیم و برگشتیم!! خیلی بد بود :))

پاسخ :

یا خود خدا... 😂😂😂
کلا ما اصفهانیا حتی mapمون هم باهامون هماهنگه. یه همچین استانی داریم 😎
گندم بانو
۲۴ آذر ۹۸ , ۲۲:۱۸

عزیزم! میام ایشالا ^__^

 

وای آره؛ قضیه آدرسو منم شنیدم!! :)))) ولی یکی دو بار که گذرمون خورده به اصفهان آدرس دادن بنده‌خداها :))) نمیدونم‌ چرا به آدرس ندادن مشهور شدین! :))

پاسخ :

ایشالا

گندم نگم برات که من خودم تا حالا یکی دو بار به خاطر بد آدرس دادن همشهریام به فنا رفتم 😂😂😂
گندم بانو
۲۴ آذر ۹۸ , ۱۱:۵۱

شارمیییین من منظورم این بود اصفهانیا کار درستو کردن که نذاشتن بقیه شهرشونو خراب کنن!! :)))

نمیدونم والا... ما دیگه هیچ‌وقت نرفتیم اصفهان!! فقط برگشتنی از ماه عسل چند ساعتی رفتیم نقش جهانو دیدیم که چقدررررر زیبا بود.

کلا شهریت اصفهان الان از شیراز بهتره. و خب تصور من اینه که چون پای غریبه‌ها به اصفهان باز نشده اینطوریه... مثلا به این فک میکنم که چند درصد احتمال داره اونایی که طاووس شیرازو آتیش زدن تو بچگیشون با اون طاووس خاطره‌ای بوده...

خیلیم برام عجیبه که میگی تو شیراز نمیذاشتن کسی پا تو چمن بذاره!! چون هر پارک و هر بلواری که قابلیت نشستن داشته باشه پر آدمه!! (آیکون تفکر)

نژادپرستی استانی رو خیلی قبول دارم!! و چقدر زشته واقعا!! یه هم‌کلاسی شیرازی داشتم که وقتی اون هم‌کلاسی اصفهانیمون حرف میزد گوشاشو میگرفت!!! :/ حالا اون اصفهانیه اونقد خوشکل حرف میزد که نگو!!

کلا زیاد شنیدم که شیرازیا و اصفهانیا زیاد با هم جور نیستن!! ولی من اینقد که تو بیان رفیق فاب اصفهانی دارم از شهرای دیگه ندارم!! :))

پاسخ :

خب برام خیلی عجیب بود این که تو اصفهان برای رفتن تو چمن به کسی گیر داده باشن =) همون نژادپرستی استانیه گویا!
منم عاشق نقش جهانم. اگه بازم اومدی با هم میریم همونجا می شینیم تو چمن هیشکی ام حق نداره نگاه چپ بهت بکنه! =)

من ترم یک لیسانس، یه همکلاسی شیرازی داشتم از اصفهانیا بدش می اومد. ما هم جوون بودیم و جاهل، تازه بیشتر اذیتش می کردیم، عمدی! (الهی العفو!!!). 
یه دوست وبلاگی هم داشتم شیرازی بود یه بار بعد از سفرش به اصفهان می گفت اصفهانیا برخلاف چیزی که شیرازیا میگن خیلی رفتارشون دوستانه س و حتی آدرس درست به آدم میدن! =)))
منم به شخصه شیرازیها رو دوست دارم. تازه ژن مشکوک به شیرازی بودن در خودم هم مشاهده شده!=)))))
گندم بانو
۲۴ آذر ۹۸ , ۰۸:۰۷

آره خب... ولی اونجور که من شنیدم خیلی تعدادش زیاد بوده. حتی من یه مدتی که سر یه ساختمون میرفتم؛ همکارم میگفت برادر یکی از کارگرای افغانی رو گرفتن چون یه وبلاگ داشته که علیه ر.ه.ب.ر ایران مطلب مینوشته!! قبول دارم که به خاطر گناه کس دیگه نباید دیگرانو مقصر دونست. اما میگم علت پیش اومدن این نگاه اینه. و خب دقیقا همین اوضاع رو ایرانیای خارج از کشور دارن.

البته یه دلیل دیگه‌ای که شاید اینم بی‌تاثیر نباشه؛ اینه که تعداد افغانیا اون قدیما تو ایران خییییلی زیاد بود. بعد حتی مامانم تعریف میکرد که بعضی خونواده‌ها که فقیر بودن دختر میدادن به افغانی و پول میگرفتن. مثلا افغانی پنجاه ساله و دختر سیزده ساله. (مث فیلم ابد و یک روز) یا مثلا بناهایی که با اومدن افغانیا شغلشونو از دست دادن. یه زمانی اکثر کارگرا و استاد کارای ساختمونا افغانی بودن. الانم که جلوی افغانیای غیر مجازو میـگیرن بازم خیلیاشون افغانین. و خب قطعا خونواده‌های بناها و کارگرا نمیتونستن حس خوبی به این قضیه داشته باشن و به دیگران هم حسشونو منتقل کردن.

درسته رفتار کشورای دیگه با افغانیا اینطوری نبوده؛ ولی به نظرت اگه اون تعداد افغانی که زمان بچگیای ما تو کوچه خیابونا پخش بودن همزمان برن تو کشورای دیگه؛ بازم رفتار مردمش خوب میمونه؟؟

 

یه مثال برات بزنم... خودت اصفهانی هستی؛ نمیدونم تا حالا توجه کردی یا نه. ما یه بار تو یه پارک اصفهان نشسته بودیم رو چمنا. پارک‌بات چنان بد باهامون برخورد کرد که پاشین از چمنا... که واقعا دیگه تا عمر داشتیم تو اصفهان توقف نکردیم تو مسافرتا!! حتی دوستم میگفت یه مدت ساکن اصفهان بودن و اصفهانیا همش بهش میگفتن شماها شهر ما رو خراب میکنین.

این گیرا رو تو شیراز نمیدن و کاری به غیر شیرازیا ندارن که حالا تو همسایگیشونن یا همکارن... اما جلوه اصفهان کجا و شیراز کجا!!! واقعا شیراز له شده! حتی اونقدر از استانای دیگه مهاجر اومده که به ندرت شیرازی میبینی تو شیراز!

اگه برخورد ایران با افغانیا از اول خوب بود؛ همه‌شون میخواستن بیان ایران و الان چیزی از ایران نمونده بود!!

 

البته خب اصلا منظورم این نیست که کار اون پسرا رو تایید میکنما!! فقط داشتم علتو پیدا میکردم :) وگرنه که خودم با کارگرا و استاد کارای افغانیمون هیچ وقت بد رفتاری نکردم. :)

پاسخ :

نمی دونم والا. شایدم به همین دلایل باشه و شاید نژادپرست بودنمون هم بی تاثیر نباشه.

گندددددمممم!!!! چی میگی در مورد اصفهان!!! =)))) اتفاقا ما همیشه ولیم تو چمنها و هیشکی ام هیچی نمیگه =) مثلا اون فضای سبز وسط میدون امام، غالبا جای سوزن انداختن نیست از بس خانواده ها نشستن یا بچه ها دارن توپ بازی می کنن و یه مدت هم شهرداری از طریق بنرهای خلاقانه خیلی سعی کرد فرهنگ تو چمن نرفتن رو ایجاد کنه که متاسفانه چندان موفق نبود=))) تازه، دایی من که سربازیش شیراز بود می گفت اصلا نمیذاشتن پامون رو روی چمنها بذاریم و ما میگفتیم بیاین اصفهان بهتون چمن بدیم ببرید! =))) فکر کنم اینا هم نژادپرستی استانیه =)))

البته این رو قبول دارم اصفهانیا و شیرازیا در طول تاریخ هیچ وقت نتونستن با هم کنار بیان. =))) چون فرهنگشون زمین تا آسمون فرقشه. ما اصفهانیا یه کم سختگیریم. ترجیح میدیم رفت و آمد و حشر و نشرمون با خودمون باشه. به سنتها خیلی پابندیم. چارچوبهامون رو خیلی رعایت می کنیم، یه کم دیر به غریبه ها راه می دیم (البته قطعا اینها عمومیت نداره ولی میشه گفت فرهنگ غالب همینه). ولی برعکسش شیرازیها، آزاد و رهاااا... به خاطر همین خیلی جاها همدیگه رو درک نمی کنیم.

با این حال من چند تا دوست شیرازی خیلی خوب دارم که راضی ام ازشون =)
حامد سپهر
۲۳ آذر ۹۸ , ۰۸:۵۶

برعکس اون انگهایی که مردم خیلی از کشورها بخاطر تبعیض نژادی میزنیم من معتقدم نژاد پرست ترین آدمهای دنیا خود ماییم

شما حساب کن تو این کشور اکثریت مهاجرهامون افغانها هستن که ما هنوز نتونستیم بپذیریمشون در حالیکه تو کشورهای دیگه خیلی از هموطنهای مارو قبول کردن پست مقام دادن بهشون ویا حتی شهردارشون کردن

به یقین میتونم بگم اگه سوپر مارکت سر کوچه مون یه آفریقایی سیاه پوست باشه عمرا ازش خرید بکنیم

پاسخ :

آره متاسفانه همین جوره. تازه اینم اضافه کنید که همیشه اجناسمون رو دو لا و سه لا به توریستها غالب می کنیم فقط به این دلیل که خارجی ان. 🙄

+ ولی من از سیاهپوستها خوشم میاد 😂
گندم بانو
۲۳ آذر ۹۸ , ۰۸:۱۳

خواهر همسر مهاجرت کرده. اون‌ور دنیا یه آقای افغانی بهش کار داده! برادر اون آقاهه بهش گفته چطور به یه ایرانی کار دادی آخه؟!! بعد آقاهه براش خاطرات ایرانو تعریف کرده و مشکلاتی که تو ایران داشته!! و اینکه اونقدر براش درد داشته که چندین روز پیاده‌روی کرده تا بتونه برسه اروپا! خواهر همسر میگفت واقعا برام عجیب بود این همه رنج. میگفت تا وقتی ایران بودم واقعا فک نمیکردم اینا این همه اذیت بشن!!

البته یه چیزی رو هم بگم این وسط... نمیدونم واقعیه یا شایعه. ولی شنیدم قبلنا افغانیا زیاد ایرانی کشتن به هوای دزدی... اون قدر که بچه بودیم یه مثلی داشتن بزرگترا در موردشون که میگفتن "آب حوض خالی میکنیم؛ پیرزن خفه میکنیم". میگفتن میرفتن تو خونه‌های پیرزنا به هوای کار و بعد پیرزنه رو میکشتن و پولا و طلاهاشونو میدزدیدن. که وگه این درست باشه این حس الان مردم عجیب نیس. همونطور که الان تو ژاپن به ایرانیا کار نمیدن یا کلا تو کشورای اروپایی به مسلمونا دید خوبی ندارن.

پاسخ :

چقدر جالب...
طفلیا این همه کار میکنند همیشه به چشم مزاحم نگاشون میکنیم.

نمیدونم والا. به نظرم حتی اگه درست باشه دلیل خوبی نیست. "گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری". 
بالاخره تو هر کشوری همه جور آدمی پیدا میشه. 
خودت باش
۲۲ آذر ۹۸ , ۲۱:۱۴

واقعا جای تأسف داره که روز به روز انسانیت بیشتر سقوط میکنه...

پاسخ :

واقعا :(
00:00 :.
۲۲ آذر ۹۸ , ۱۸:۳۳

:(

پاسخ :

:(
نیــ روانا
۲۲ آذر ۹۸ , ۱۷:۳۵

ما نژادپرست ترین مردم دنیا هستیم

حتی در مورد هموطنای خودمون

ی بار تو کلاس بحثش بود

ی دانشجو دارم سنیه

گفت با قطار داشتم میرفتم جایی

وسط راه پیاده شدیم برای نماز

بعد شنیدم یکی به بغل دستیش میگه پشت سر این نماز نخون سنیه!!!

میگفت خواستم بهش بگم پس چطور تو مکه پشت همین سنی ها نماز قبول هست؟؟ ولی اونقدر از این رفتارها زیاد دیدم که دیگه ترجیح میدم حرفی نزنم 

 

پاسخ :

واقعا باعث تاسفه. ☹
رحیم فلاحتی
۲۲ آذر ۹۸ , ۱۳:۵۳

متاسفانه من هم فقط نگاه می کردم! 

نهایت شجاعتم شاید این بود زیر لب غر بزنم به هواداری دستفروش ها! 

پاسخ :

من خیلی غافلگیر شده بودم و نمی دونستم واکنش درست چیه. شاید اگه به اندازه کافی شجاعت داشتم سریع میفهمیدم باید چه واکنشی نشون بدم.
غ ز ل
۲۲ آذر ۹۸ , ۰۰:۲۰

چه دردناک

باعث شرمندگیه

ما هم یک نگهبان افغان داشتیم خیلی پسر خوب و چشم و دل سیری بود

ولی واقعا ما حق نداریم حتی به هموطن خودمون که بدی ازش ندیدیم چنین برخوردی کنیم چه برسه با کسی که از سر بدبختی ازکشور خودش فرار کرده اومزه اینجا شاید روی آرامش ببینه

پاسخ :

به شدت دردناک و شرم آور.
اوهوم. دور از انسانیته 
دخترمعمولی
۲۱ آذر ۹۸ , ۲۳:۱۹

من جای تو بودم ازشون دفاع میکردم یا مثلا حداقل بهشون میگفتم متاسفانه همه جا آدم بی فرهنگ هست.

چون خودم در موقعیت های مشابه قرار گرفته ام (البته خیلی خیلی ساده تر از این، نه تهدید به مرگ شدن!!!)، بر اساس تجربه میتونم بگم، اون یه جمله ای که بگی واقعا به طرف دلگرمی میده که خب همه شون هم بد نیستن، خوب و بد همه جا هست.

پاسخ :

میدونی دختر معمولی! یه کم زیادی برام غافلگیرانه بودم. تو ذهنم گشتم دنبال جمله ای که تو اون موقعیت باید می گفتم ولی اصلا نمیدونستم چی بگم که غرورشون بیشتر از این نشکنه و حتی به این فکر کردم که سکوت بهتره یا دفاع. واقعا هنگ کرده بودم.
جویا
۲۱ آذر ۹۸ , ۲۲:۴۳

جز تاسف چیزی نمیشه گفت البته این تیپ افراد در همه جامعه ها هستن ولی شاید ما ایرانی ها یکم حس خودبرتربینی مون بالاتره .

پاسخ :

دقیقا همین طوره
هوپ ...
۲۱ آذر ۹۸ , ۲۱:۰۲

از بهترین بیمارهای زمان طرحیم افراد افاغنه بودن. 

توی پستم هم ننوشتم چون بچه ها اذیت میکردن، ولی اون اکیپی که توی تاریکی کوه بهشون پناه بردیم اکثرا افغانستانی و تا این حد شریف بودن.

کاش یکم آدم بشیم.

پاسخ :

افغانیها غالبا آدمهای آروم و خوبی هستن.

جدی میگی هوپ؟ چقدر جالب. من اون موقع با خودم گفتم مگه هنوز چنین پسرایی پیدا میشن. :) 
مخ سوخته
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۹:۵۷

تقریبا هیچ کس هیچ چیزی به ما درس نداده

 

پاسخ :

یادتونه اول ترم گفتم روی اساتید زیاد حساب باز نکنید و خودتون دنبال تحصیل علم و دانش باشید؟ البته من فکر میکردم اساتید گروه شما خیلی بهتر از این حرفها باشن!
مخ سوخته
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۹:۲۲

خب ما هنوز دقیقا نمیدونیم چی را باید بخونیم

یه چنین وضعیتی

پاسخ :

واقعا؟! 😟
محمد ..
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۹:۲۰

نمیدونم چی بگم ولی فقط وقتی داشتم مطلب رو میخوندم یه چیزی اومد توی ذهنم 

بعضی موقع ها قوی بودن خیلی خوبه البته شاید دوس نداشته باشم بعضی کلمات رو اینجا بگم که شاید سوتفاهمی بشه اما قدرت خوبه، خدارو شکر میکنم تا اینجای زندگیم همیشه و هرجا در مقابل چنین افراد بی شرفی که تمام مشکلات زندگیشون رو روی افراد ضعیف میخوان خالی کنن ایستادم و نذاشتم چنین ظلم هایی کنن.

من چندین سال دبی زندگی کردم و به واسطه شغلم خیلی زیاد با افغانستانی ها و پاکستانی ها و خیلی جاهای دیگه دوست و در رفت و آمد بودم همیشه ذهنم مشغول این میشد که چطور میشه بعضی آدم ها خودشون رو از لحاظ نژآدی بالاتر بدونن 

مخصوصا ما ایرانیا که دیگه خیلی جالب هستیم به هر دلیلی که اینجا به اون کاری ندارم توی خیلی کشور ها حتی از بدرتبه ترین کشور ها هم مارو پایین تر میبینن بعد ما در توهم خود برتری در مقابل کل دنیا هستیم 

داشتم مطلب رو میخوندم حس تاسف و خشم باهم بهمم ریخت

 

 

 

پاسخ :

سلام.
فکر کنم متوجه منظورتون شدم. بله واقعا خیلی خوبه آدم قدرت و جسارت دفاع از حق مظلوم رو داشته باشه. خدا رو شکر که شما این قدرت رو دارید و ازش استفاده می کنید.
واقعا خیلی دردناکه این چیزا. خیلیهامون دم از انسانیت و تمدن میزنیم و کلی ادعامون میشه ولی وقتی پای نژاد و... پیش میاد همه چیز رو فراموش می کنیم 🙁
مخ سوخته
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۹:۱۸

ما میانترم نداریم  :))))

فقط آمار میانترم گرفت

پاسخ :

ولی میان ترم چیز خوبیه! دانشجو یادش میاد درسم باید بخونه!😉
پا ییز
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۹:۰۷

آها

 

 

 

آره 

پاسخ :

😘
دچارِ فیش‌نگار
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۴:۴۸

مطلب خوب شما در فیشنگار بازنشر شد/می شود

پاسخ :

سپاس 🙏
مخ سوخته
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۳:۰۹

سلام

خوبید؟

هعی

دکتر گرد شهر همی با BRT گشت کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

راستی مرغ دریایی خیلی زیاد شده حتما برید ببینید

 

 

پاسخ :

سلام.
ممنون.
به نظر میرسه درگیر امتحانای میان ترم باشید!
تو اتوبوس و BRT  معمولا اتفاقهای جالب می افته من دوست دارم 😁
اتفاقا امروز چارباغ بودم ولی نشد برم کنار زنده رود. اگه میدونستم میرفتم حتما
شنگول العلما
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۱:۵۶

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
 ای مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست، همانا خدا دانای خبیر است
سوره الحجرات آیه 13

روی همین حساب داماد آیت الله بهاءالدینی افغانستانی می شود. چون ملاک برتری تقواست

 

پاسخ :

کامنتتون خیلی خوب و مناسب بود.
اون زمانی که من کانون پرورش فکری کار می کردم چند تایی شاگرد افغانی داشتم و همه شون فوق العاده باهوش بودن. یادمه همکلاسیاشون می اومدن می گفتن خانم! فلانی با این که افغانیه فلان کار رو بهتر از همه انجام میده یا همه نمره هاش بیسته. یعنی موفقیت افغانیها براشون دور از انتظار بود! 🙁
پا ییز
۲۱ آذر ۹۸ , ۱۱:۴۰

هیچی نخریدی یعنی? :/ یه چیزی می خریدی (البته نتونستی، خجالت کشیدی?، فهمیدم فکر کنم)

 

تسنیم اینها را بخونه داغون میشه حتما 

پاسخ :

چرا خرید کردم ازشون. ولی حس می کردم شاید باید بابت اون رفتار اون پسره ازشون عذرخواهی کنم و بگم اون حق نداشت با شما این طوری رفتار کنه یا نمیدونم یه همچین چیزی ☹

تسنیم رو نمی شناسم. اهل افغانستانه؟
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan