کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

از دفترچه خاطرات یک خاله ی نه خیلی جوان! (۲)

۱.  دارم برای مهدی (۷ ساله) املا می گویم. با خودش پاک کن نیاورده است و یک کلمه را اشتباه می نویسد. با ناراحتی می گوید: "خاله پاکنتو میدی؟" میگویم: "نمی دونم کجا گذاشتمش. خودت برو تو اتاقم پیداش کن بیار." با لحن جدی و طلبکار می گوید: "خاله مگه من نوکرتم برم پاکنت رو برات پیدا کنم؟!"😳


۲. مامان دوست سارا (۷ ساله)، دوست سارا را به خاطر کار بدی که انجام می داده دعوا کرده است. سارا خیلی جدی و با اعتماد به نفس گفته: «به نظر من بهتره ببریدش پیش خانوم دکتر امیریان تا بهتون بگه باهاش چی کار کنید!» =)


۳. خواهرزاده ها با همکاری هم برای معرفی دو تا از کتابهای من کلیپ ساخته و برای یک مسابقه فرستاده اند. سر درست کردن این کلیپها، مخصوصا یکی از آنها، آن قدر پشت صحنه داشتیم که خدا می داند. چون این کلیپ کمی حالت طنز داشت و خودمان غش می کردیم از خنده. مخصوصاً که مهدی اصلاً حالت چهره اش یک بانمکی خاصی دارد و دیگر وقتی بخواهد ژست هم بگیرد کلی خنده دار شود. یک بار بچه ها خنده شان می گرفت و مجبور می شدیم فیلم را قطع کنیم، یک بار من، که فیلم می گرفتم، از شدت خنده می لرزیدم و طبیعتا دستم هم می لرزید و فیلم لرزان می شد! در نهایت این فیلم را در حالی ضبط کردیم که هم من و هم همه ی بچه ها از شدت خنده سرخ شده بودیم ولی نمی گذاشتیم صدای خنده مان بلند شود و هر جوری بود تمامش کردیم. بچه ها هر دو کلیپ را برای مسابقه هفته کتابخوانی فرستادند. کلیپ طنزمان دوم شد و کلیپ غیرطنزمان اول! 🤩


۴. همان طور که لباسهای کثیف را داخل ماشین لباسشویی می گذارم به مهدی که منتظر است کارم تمام شود و مهارتش در شکار طوطی های داخل بازی گوشی مامانش را نشانم دهد، میگویم: "می بینی خاله شارمینت عین کوزت داره کار می کنه؟" مهدی که تصوری از کوزت ندارد فکری می کند و می گوید: "ولی خاله بیشتر شبیه حنا دختری در مزرعه هستی." می خندم. این بار کمی بیشتر فکر می کند و بعد خیلی جدی می گوید: "ولی خدا کنه پرین نشی!"


۵. سارا: خاله میشه بیاین دم در خونه منو نگاه کنید بازی کنم؟

خاله شارمین: باشه خاله.

- آخه یه وقت یکی منو می دزده.

+ مگه کسی ام تو رو می دزده؟

- بععععله... آخه من خیلی خوشگلم.😍


۶. مامان سارا به معلم سارا: «فکر می کنم دخترم یه کمی خجالتیه.»

معلم سارا به مامان سارا: «خجالتیه؟! روزی سه بار از من می پرسه خانوم مانتوت رو چند گرفتی؟!» =))))


۷. مامان سارا دارد با زبان بچگانه با مهدی گپ می زند و قربان صدقه اش می رود. سارا بعد از چند ثانیه سکوت می گوید: مامان میشه با مهدی این قدر عاشقانه حرف نزنی؟


+ موارد ۵ تا ۷ مربوط به سال گذشته است.

بریـ ـــدا
۰۲ دی ۹۸ , ۲۲:۳۳

مورد 7 یه جور دیگه ای بامزه بود :))))))))))

پاسخ :

:)))))
سپهر عابدی
۲۲ آذر ۹۸ , ۲۲:۲۱

اینا که چیزی نیست من خودم خواهر زاده بزرگه ام و کسی با حال تر از من نیست.خاله ام نمیگه که ریا نشه.

پاسخ :

اصلا جایگاه خاص تو با هیشکی قابل مقایسه نیس عزیزم. این تو بودی که منو خاله کردی. 😘😘😘😘😘
از کدوم باحالیات بگم حالا؟! جی تی آی رو بگم؟ اون کتابه رو بگم؟ گوشی بازیات رو بگم؟ کدومو بگم؟! 😂😂😂
گندم بانو
۱۶ آذر ۹۸ , ۲۱:۲۵

وااااای عزیزم ❤❤❤❤

پاسخ :

❤❤❤❤❤
خودت باش
۱۶ آذر ۹۸ , ۱۶:۵۵

چقدر بچه ها خوبن  البته خاله بودن خوب تره!

پاسخ :

خیلی... هم خاله بودن خوبه هم خاله داشتن 🤩
دچارِ فیش‌نگار
۱۶ آذر ۹۸ , ۱۴:۵۸

به 7 ساله ها هم مگه املا میگن؟!

پاسخ :

نگن؟! کلاس دوم هستن.😊
حامد سپهر
۱۶ آذر ۹۸ , ۰۸:۴۳

چه خاله مهربونی:)

پاسخ :

خاله مهربون نباشه که عمه س😂
البته شوخی می کنم من عمه هامم مهربونن.

زنده باشید
میرزا مهدی
۱۶ آذر ۹۸ , ۰۸:۳۵

سلام برای هر کدوم از بندها یه تصویر از چهره ی بچه ها تو ذهنم ایجاد شد... خدا حفظشون کنه. خدا حفظشون کنه

پاسخ :

تصویریش جذاب تره 😊 زنده باشید
جویا
۱۶ آذر ۹۸ , ۰۷:۵۲

به قول ما اصفهانی ها یک ماچ سفت رو لپشون بکنین

پاسخ :

عزیزم. 🤩 محبت داری
غ ز ل
۱۶ آذر ۹۸ , ۰۷:۱۰

خدایا از دست این کوچولوهای بلا

کاش منم کلیپو میدیدم😁

هر دوتاشو اول اعلام میکنم😂

 

پاسخ :

😂
میخواستم بذارم اینستا نمیشد. تغییر فرمت هم دادم ذخیره نشد ۰🤔
مشتاقٌ الیه
۱۶ آذر ۹۸ , ۰۱:۳۲

من به یکی از بچه های فامیل گفتم اگه میخوای این شکلات رو بهت بدم باید یه بوس بدی. 

یه کم نگاه کرد و گفت: باید فکر کنم!

یعنی مردم اون لحظه...

پاسخ :

😂
احسان ..
۱۵ آذر ۹۸ , ۰۸:۴۱

سلام

اینا نسل برتر هستند..اینا سرشون کلاه نمیره

اینا یه چیز دیگه ن

شخصا سلام منو برسونید خدمتشون و بفرمایید شما کارتون خیلی درسته:)

خدا حفظشون کنه

پاسخ :

سلام.
اقای دکتر کوتاه بیاید 😁

سلام و پیامتون ابلاغ شد.
زنده باشید.
پا ییز
۱۵ آذر ۹۸ , ۰۶:۴۶

معنی یوع: 

از بچه ای که مثل آدم بزرگها حرف بزند خوشم نمی آید، حالا هر چقدر مادرش می خواهد با بچه کلاس بگذارد من هیچ شیرینی ای در آن بچه نمی بینم 

دیگر وقتی دختر باشد که هییییییچ 

پاسخ :

نه اتفاقا مامانش کلاس نمیذاره؛ بیشتر نگرانه که مبادا دیگران فکر کنند که این حرفها رو از مامانش/ باباش یاد گرفته! چون گاهی هم یه تیکه هایی میندازه که از قد و قواره خودش بزرگتره. ولی بچگی های خودشم داره و اتفاقا خیلی ام دختر شیرین و ملوسیه. ای پاییز پسردوست!😏
لبخند ماه
۱۴ آذر ۹۸ , ۲۲:۵۵

گوگولی های خاله

پاسخ :

🤩
مخ سوخته
۱۴ آذر ۹۸ , ۲۲:۴۱

مهدی بیشتر

پاسخ :

باشه فردا می کشم. 
ولی نمی فروشمش ها!😁
پا ییز
۱۴ آذر ۹۸ , ۲۲:۳۳

والا جرات نمی کنم جلوی خاله ی سارا هفت ساله، بیشتر از این نسبت به رفتارهاش ابراز احساسات کنم :/ 

 

پاسخ :

😂 نه راحت باش 😉
مخ سوخته
۱۴ آذر ۹۸ , ۲۲:۲۶

سلام

لپشون را از طرف من بکشید

پاسخ :

سلام. 
دقیقا لپ کدوم یکی شون؟ 😉
پا ییز
۱۴ آذر ۹۸ , ۲۲:۰۷

یووووع 

پاسخ :

😁 یعنی چی پاییز؟
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan