سالها، در خانه ی ما، یکی از عادی ترین اتفاقهایی که می افتاد، شنیدن صدای جیغ بنفش (و حتی قرمز، آبی، زرد و صورتی!) من بود و هیچ کس با شنیدن چنین صدایی، حتی سرش را بلند نمی کرد که ببیند چه شده است؛ چون همه می دانستند که مارمولک یا گربه دیده ام یا چیزی از دستم رها شده است یا پایم به جایی خورده است یا... و خلاصه این که چیز خطرناک یا مهمی نیست!
زمانی که همسر برادر، تازه به جمع ما پیوسته بود، تنها کسی بود که به جیغهای من واکنش می داد و نگران می شد! اما او هم خیلی زود روشن شد و به جمع بی تفاوتها پیوست!
بی تفاوتی اهل خانه به جیغهای من به حدی بود که یک بار، زمانی که دانشجوی لیسانس بودم، یک خرده شیشه به کف پایم فرو رفت و جیغ کشیدم و نشستم روی زمین و خون راه افتاد، ولی کسی نیامد ببیند چه شده، چون همه فکر کردند دوباره از همان لوس بازیهای همیشگی است و هیچ کس فکر نکرد اتفاق واقعا ناخوشایندی افتاده که تا دو سه هفته بعدترش، دست آنها و پای من، بند آن است (خرده شیشه در پایم ماند و اگر راه می رفتم خون هم پا به پایم راه می افتاد! اما چون شیشه ای که یک خرده اش به پایم فرو رفته بود، از جنس کالاهای ایرانی بود در عکس چیزی نشان نمی داد و دکترها می گفتند ما نمی توانیم ریسک کنیم؛ چون ممکن است شیشه از کف پایت بالاتر رفته باشد!!! آخر سر هم یک بهیار، این ریسک را پذیرفت و شیشه را در آورد!)
شاید شما فکر کنید من دارم درددل می کنم و از بی تفاوتی خانواده نسبت به جیغ هایم شاکی ام! اما باید بگویم که اصلا و ابدا این طور نیست و اتفاقا این بی تفاوتی برای من یک حسن بزرگ به حساب می آمد. چون می توانستم بدون هیچ دغدغه ای، هر وقت دلم خواست جیغ بکشم و هیچ کس ککش هم نگزد! نه کسی اعتراضی داشت، نه از ترس بالا می پرید، نه از خواب بیدار می شد، نه دلش آشوب می افتاد و نه هیچ چیز دیگر! در واقع جیغهای من موسیقی پس زمینه خانه بود که همه چنان به آن عادت کرده بودند که گویا نمی شنیدند و نیاز نبود که من رعایت حال کسی را بکنم و فرت و فرت جیغ می زدم!
حالا چه شد که یاد این خاطرات افتادم؟! راستش را بخواهید احساس می کنم درونم پر از جیغهای نکشیده است! جیغهایی نه از جنس آنهایی که موقع دیدن گربه و مارمولک، یا افتادن چیزی از دستم یا خوردن پایم به پایه صندلی یا... اتفاق می افتد؛ که از جنس جیغی که «ادوارد مونک»، نقاش نروژی، کشید و من نمی توانم بکشم. چرا؟! چون خانواده ام هرگز نشنیده و عادت ندارند که جنس جیغهایم این باشد و من نمی توانم حتی برای یک جیغ بنفش خیلی خیلی کمرنگ، خیالم راحت باشد که کسی حتی سرش را هم بلند نمی کند!
تابلوی جیغ، اثر مونک:
- سه شنبه ۲۹ مرداد ۹۸ , ۲۱:۳۸
- ادامه مطلب