کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده ایم!

۱. نمی دانم آن همه وضوحی که خوابم داشت حیرت انگیزتر بود یا نهایت زیبایی و آرامش و صمیمیت چهره ی زلال «او» یا این که هر چه فکر می کردم بخشهایی از زندگی را، که در جای گمشده ای از خوابم اتفاق افتاده بود، به خاطر نمی آوردم یا پیوند عجیب این خواب به آن دعای نیمه شبانه ی دوستم که آن قدر ساده و صمیمی با همه وجودش به زبان آورده بود! هر چه بود، دلم می خواست می توانستم آن چهره زلال را با آن لبخند قشنگ و آن همه عشق و آرامش، در دنیای واقعی ببینم. دلم می خواست می توانستم خانواده ام را به همان خوشحالی توی خواب ببینم...


۲. این که من از سریال "برادر جان" بدم می آمد، در واقع نه به خاطر این بود که همه آدمهایش در یک قالب مشخص تعریف شده بودند (همه زنهایش شش متر زبان و یک دنیا اعتماد به سقف داشتند و سجاف سر خود بودند و همه مردهایش مثل حیوان به جان هم می افتادند و دیوانه وار زنهایشان را دوست داشتند و همه شخصیتهایش، از پیر و جوان و پولدار و فقیر کلی لفظ قلم و خاص و با یک سبکِ دقیقا عین هم، حرف می زدند!)؛ و نه به خاطر غیرطبیعی و شدیداً حرص در بیاور بودن بیشتر رفتارها و تصمیمهای شخصیتهای سریال. بلکه بیش از هر چیز به این برمی گشت که من شکل دخترانه ی «آراز» بودم! و این که می گویم «شکل دخترانه اش» به این معنی نیست که شبیه عاطفه بااشم؛ نه؛ عاطفه «شکل خواهرانه ی» آراز بود و من دقیقا «شکل دخترانه اش» هستم! و شاید به خاطر همین بود که از همه بیشتر از آراز بدم می آمد!


۳. تصور کنید موجودات غول آسای عجیب و غریبی که از شر انسان ها به بالای ابرها پناه برده اند و بعد فهمیده اند انسانها هم متقابلاً آنها را هیولا می دانند و بنابراین بهتر است برای رفع این سوء تفاهم، با هم رو به رو شوند، رسیده اند پایین ابرها و با تردید و ترس، زل زده اند به پلیسهای آماده شلیکی که با چهره های مضطرب اما مصمم مقابلشان صف کشیده اند و مردمی که پشت سر پلیس، با ترس و لرز نگاهشان می کنند. بعد ناگهان یکی از بین آدمها که آشنایی قبلی با این موجودات دارد و نامزدش به طرف آنها می روند و بقیه آدمها وقتی می بینند موجودات عجیب و غریب برای این دو انسان ذوق می کنند و با آنها خوب هستند، از سد پلیسها می گذرند و به طرف موجودات می روند و با هم در صلح و صفای فراوان عکس می گیرند و همه خوشحال و خندان هستند! می خواهم ببینم یک چنین صحنه ای گوله گوله اشک ریختن دارد؟؟؟؟!!!!! من دیگر حرفی ندارم! =/  (مدیونید اگر فکر کنید آن آدم لوس نخواستنی بی مزه ی کتک لازمی که پای چنین صحنه ای اشک ریخته است، آن هم بی اختیار، منم!)

smallfoot (ببخشید که آخر داستان را لو دادم!)


+شاعر عنوان: سعدی

حمدان مقدم
۱۳ تیر ۹۸ , ۱۱:۱۴
سلام.موفق باشید

پاسخ :

سلام. تشکر
آبی
۲۸ خرداد ۹۸ , ۲۱:۱۱
عزیزم شک نکن برای من در وبلاگستان تو بهترین و ناب ترینی و خدا رو شاهد میگیرم این تعبیر رو از صمیم قلبم نوشتم میانه ای با تعریف و تمجید ندارم از قربون صدقه خیلی خوشم نمیاد حتی اهل رفاقت مجازی در وبلاگستان هم نیستم ولی حس واقعی باید ابراز کرد و چه کسی بهتر از تو شارمین جااانم .
اینقدر دوستدارت هستم که تا جایی که امکانپذیر باشه نوشته هات میخونم و نظرمو میگم و راحت تر بگم خیالت راحت باشه من دست از سر تو بر نمیدارم خیلی زود دلتنگت میشم رفیق بی ریا و دوست داشتنی ام .

پاسخ :

عزیز دلم... نمی دونی شنیدن این حرفها از کسی که همیشه عادت داره راحت و بی پرده حرفش رو بزنه چه قدر لذتبخشه. ممنونم از مهربونی و لطفی که بهم داری. و مطمئن باش این حس متقابله. 
همیشه منتظر کامنتهای خوب و خوندنیت هستم دوست جان...
آبی
۲۸ خرداد ۹۸ , ۱۵:۵۵
سلام به دوست عزیز و نابم
1.شارمین جان ایشالا خانواده ات هم شاد خواهی دید بعضی خوابها خیلی حس خوبی دارن امیدوارم در خواب و بیداری حس های خوب همراهت باشند .
2.تنها سریال رمضانی که دیدم سریال میوه ممنوعه بود اونم 12 سال قبل بوده از تلویزیون انتظار بالایی نمیشه داشت اصولا فیلم ها و سریال های ایرانی بخشهای غیرطبیعی کم نداره در فیلمسازی خلاقیت و دقت بالایی صرف نمیکنند مختص سریال نیست در سینما هم شاهدیم پایان فیلمها عجیب تمام میشه اغراق گویی هم چاشنی فیلمهاست تا فیلم غیرطبیعی از آب دربیاد .
عزیزم امیدارم حال دلت خوب باشه .


پاسخ :

سلام آبی جان. چه تعبیر قشنگ و دلنشینی به کار بردی. ممنونم ازت دوست جان.

1. ممنون عزیزم. من هم متقابلا همین آرزوها رو برای تو دارم.
2. همین طوره. اصلا انگار بعضی از نویسنده ها و کارگردانهای ایرانی، تو این جامعه و بین این مردم زندگی نمی کنند!


چند بار می خواستم پی نوشت پستهام ازت سراغ بگیرم. ولی فکر کردم حتما هر موقع بتونی خودت میای و کامنتهای خوبت رو می خونیم. 
مهربانو
۲۵ خرداد ۹۸ , ۱۴:۵۶
بوس بغل بووووس

پاسخ :

جااااانم مهربانو... چه قدر تو انرژی مثبتی و وجودت پر عشق... بوووووووس بغل بوووووووووووووووووس (دومی ماچ شد اصلا!!! =))) )
حمیده
۲۳ خرداد ۹۸ , ۱۳:۵۷
تحقیق رو مگه از سوپری محل نمی‌کردن تو فیلما؟ :-؟

پاسخ :

زندگی فیلم نیست! =/ =)
الی
۲۲ خرداد ۹۸ , ۲۱:۰۰
سلام شارمین جان
من همه ی نقدهات رو درباره ی برادر جان قبول دارم و خودمم بهشون فکر کردم... ولی نمیدونم چرا بر خلاف سبک این روزهام که از تی وی فراری شدم و از برنامه هاشون متنفر،برادر جان رو دوست داشتم...برام جذاب بود،بیشتر شخصیت آراز و چاوش....
آیا واقعا با این صحنه اشک ریختی؟من دیگه حرفی ندارم😝

پاسخ :

سلام الی جون.
یه جور خاصی بود که با وجود حرص دربیار بودنش ادم جذبش میشد! 

خودمم هنوز باورم نمیشه الی! همون لحظه که اشکام می اومد خودم خنده م گرفته بود! فکر کنم این رمانتیک ترین صحنه ای بود که تو عمرم دیده م!😁
مهربانو
۲۲ خرداد ۹۸ , ۱۲:۳۲
سلام به شارمین نازنینی که چهار روز است برامون ننوشته 
بوس گل بوس
(ببین این بی آیکونی ما رو به چه کارایی وا می داره)

پاسخ :

سلام عزیزدلم.
نمیدونم چرا پستم نمیاد=/
 بوس گل آعوش گشاده
(والا با این بیانشون!)

غ ز ل
۲۲ خرداد ۹۸ , ۰۹:۴۲
من ازوسطاش دیدم
قسمت آخر هم تشریفمون رو برده بودیم ترکستان
و اونجا شبکه های ایران به جز شبکه استانی اونم به ندرت تحریم اند :))))
ولی غر نزدم
فقط دیدم
اصلا خیلی تحلیلشون نکردم
فقطمیخواستم سرم گرم باشه تو تنهایی و خوابیدنهابىی بعد افطار همسر

پاسخ :

آخه من غر نزنم می میرم! =)
منم خیلی از قسمتهاش رو ندیدم؛ چون ماه رمضون زیاد مهمونی میریم. 
قسمت اخرش به نظرم خوب تموم شد. حالا هر فیلم ایرانی دیگه ای که بود قسمت آخرش می شد عروسی همزمان همه زوجهای تازه به هم رسیده و جداشده و عروسی نگرفته ی سریال =/
حمیده
۲۲ خرداد ۹۸ , ۰۰:۰۶
آخ مرسی بابت درکت ^_^ :)))
اون بدبخت چرا :)))))) بگو زنم نمیشی دیگه، چرا میری چغلی منو می‌کنی :(

پاسخ :

قابلی نداشت ^_^
برای تحقیق میخواستم باهاش حرف بزنم. &)
حمیده
۲۱ خرداد ۹۸ , ۲۲:۴۹
باور کن یه بیست باری خوندم پستتو که نظرم بیاد ولی نطقم کور شده جدیدا :( حالا فعلا قصد ازدواج نداری تا من زبونم واشه؟ :)))))))

پاسخ :

باور می کنم چون خودمم روزی چند بار وبت سر میزنم و کامنتم نمیاد =/ 
من با آقاتون یه صحبتی دارم! 😒
نیــ روانا
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۹:۱۳
وقتی خیلی بچه بودم ی خواب دیدم با یک شخصیت شبیه شخصیت خواب تو
دوچرخه مو درست کرد و 
بهم گفت امام علیه
و حرفهای دیگه ای که برعکس همه خوابهام کامل یادمه

ولی وقتی به خانواده گفتم
که یکی بوده با ریش و لباس مرتب
ولی بدون عبا و پوشش سبز و زرد
گفتند نمیشه و الکی گفته بهت:(
من تو عالم بچگی کلی تو ذوقم خورد 

پاسخ :

آخی عزیزم.
ولی به نظر من خوابت پر از روشنایی و عشق بوده. مطمئنم اون شخصیت، به نیروانای کوچولوی اون زمان الکی حرفی نزده
MEHDI ZAREI
۲۰ خرداد ۹۸ , ۰۰:۳۹
مطالب خیلی زیبا بود

پاسخ :

ممنون
خودت باش
۱۹ خرداد ۹۸ , ۲۱:۵۵
هورا دکتر وقت داد!

پاسخ :

عزیزم دکتر همه وقتش دربست در اختیار تو! =)
خودت باش
۱۸ خرداد ۹۸ , ۲۲:۲۹
1.امیدوارم هر چه زودتر تو واقعیت خانواده ات به همون اندازه ای که دوست داری,خوشحال بشن!
2.من سریال نمیدیدم, آحه گشنم بود!!
3.من مدیون شدم حالا چیکار کنم???

پاسخ :

۱. مرسی عزیزم. امیدوارم تو هم همیشه خونواده ت رو تو اوج شادی ببینی.
۲. اتفاقا من وقتی گشنمه تلویزیون می بینم. کلا نمیتونم بدون تلویزیون غذا بخورم. غذا خوردنم رو هم که دیدی چه آرومه. با یه وعده غذایی من میشه سه تا سریال دید!
۳. واسه این که ببخشمت بیا این هفته بریم انقلاب یا خواجو!
گندم بانو
۱۸ خرداد ۹۸ , ۲۱:۱۰
آراز اسمه؟!!
چقد خوشحالم که دیگه تلویزیون نمیبینم! :))) هر روز داغونتر میشن سریالای ایرانی!

پاسخ :

بله عزیزم. اسم یکی از شخصستهای سریال بود.
والا! باز حداقل سالهای قبل ۴ تا روح و ابلیس و فرشته و اینا تو سریالهای ماه رمضونی می دیدیم دلمون وا می شد! الان دیگه همونم نیست! 😂
مهربانو
۱۸ خرداد ۹۸ , ۱۷:۱۷
شارمین جون انقدر دلم میخواد از این خوابا ببینم .. ولی نمی بینم :(
سریال برادر رو ندیدم هیچ تصوری ازش ندارم . 
اسم فیلم چیه ؟ خیلی کنجکاو شدم ولی مطمئنم منم بودم همینطور اشک می ریختم 
میبوسمت عزززیز جان 

پاسخ :

مهربانو جانم امیدوارم تجربه ش کنی. حسش خیلی عالیه. 
از این سریالهای ماه رمضونی نچسب بود.
عزیزم لینک انیمیشن رو پایین پست گذاشتم. اسمش smallfoot هست‌. این طور که من تو اینترنت دیدم، تو ایران پاکوچول ترجمه ش کرده ن.
جدا تو هم اشک میریختی مهربانو؟ پس زیاد از خودم ناامید نباشم! =)

فدای مهربونیت رفیق.
صریح نویس
۱۸ خرداد ۹۸ , ۱۳:۰۹
خوش به حال خودم که اصلا تلوزیون نمی بینم :)

پاسخ :

خوش به حالت :)
شنگول العلما
۱۸ خرداد ۹۸ , ۱۱:۰۳
ما تا دیدیم توی سریال همه قلمبه سلمبه حرف می زنن
 زدیم کانال چهار حدیث سرو دیدیم.  ^_^. 
کاش ما هم با انیمیشن در بین الملل ظاهر بشیم. و غیرمستقیم فرهنگمون رو منتقل می کردیم. ^_^. غیرمستقیمش مهمه. ^_^ 

پاسخ :

کار خوبی کردید! ما نشستیم دیدیم و عین ۴۵ دیقه رو غر زدیم! :)

کاااااش...
غیرمستقیمش خیییییلی مهمه.
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan