چندبار این اتفاق تجربه کردم اما اونقدر حس لذت به من نداده یا شاید اونقدر بزرگ نبود که به چشمم بیاد
تا ... تا جریان بیماری پدرم . هنوزم اون رو یک معجزه میدونم
خوشحالم که در اون برهه با وجود این اتفاق تلخ که برای من میتونست یک ویرانی مطلق باشه مهربونی خدا رو دیدم
بارها و بارها در تجربه های قبل فکر کردم خدا نیست ، منو نمیبینه و شاکی بودم
اما حالا فکر میکنم خدا هست به اندازه ای که بخوای و باورش کنی و خیلی وقتها این باورهای ذهنی ما و قبول نکردن سهممون در زندگی هست که مسایل پیچیده تر میکنه و در واقع یکجاهایی که فکر میکنیم همه چیز دست خداست در واقع خدا چندان دخیل نیست
من سالهای زیادی با دیدگاه دلخوری از خدا گذروندم . میدونی که اصلا هم ادم مذهبی نیستم .
درسته که هنوزم باور دارم خدا یکجاهایی اتفاقاتی برای من رقم زد که خیلی خیلی بزرگتر از توان من بود و نیابد رقم میخورد و اینهمه سهم من نبود اما نمیدونم منشا کجا و کی بود که کم کم این حس کمرنگ شد تا رسیدم به بیماری پدرم شارمین جان خیلی خوشحالم که این حس و دیدگاه تا حد زیادی قبل بیماری پدرم تجربه کردم و حس میکنم خدا دقیقا با یک برنامه ریزی اصولی من برای اون روز آماده کرد . بی اغراق 90 روز دقیق من حتی یک شب راحت نخوابیدم . تمام سیستم زندگیم از همه نظر بطرز بدی مختل شده بود اما حسی داشتم که تا قبل نداشتم
و فکر میکنم خدا جواب این تغییر نگاهم بهش ، به من داد
هنوزم شاکی میشم ف گله میکنم ، خیلی جاها طلبکارم ، هنوزم هم باور دارم یکجاهایی زیادی من در سختی قرار داد و از مهرش به دور بود ( من از سن 20 سالگی با مسایل متعددی روبرو شدم که هر کدام برای سختی کشیدن سالهای یکنفر کافیه ) اما رنگ گلایه هام فرق کرده
همه ما یکجایی به بن بست میرسیم . یکجایی آرزو میکنیم هیچوقت بیدار نشیم
یادمه روزهایی میگذروندم که شهامت پایان دادن به زندگیم نداشتم و هربار پشت ماشین مینشستم به سمت جاده خارج شهر میرفتم و آرزو میکردم یک تریلی زحمت بکشه و کار ناتمام من تمام کنه
ما همیشه در سختی منتظر گشایش درهای بزرگی هستیم غافل از اینکه گاهی یک روزن ، یک پنجره کافیه
خیلی پراکنده حرف زدم .خودمم نفهمیدم چی به چی شد
خخ
پاسخ :
میدونی نازلی شاید من ضربه اصلی رو اونجایی خوردم که خدا به اندازه باور من و خواستن من حضور نداشت... شاید هم من ندیدمش... یا شاید خواستن من منطقی و معقول نبود. شاید تسلیم خیلی مهم تر از خواستنه. نمی دونم....
پراکنده نبود کامنتت. اتفاقا خوب بود مثل همیشه. بعدشم یه دستی به ایموجیهای گوشیت بزن قرار شد دیگه خخخ تو کارت نباشه ها😁