کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

کیفیت برای خودمان + بعدا نوشت

دقت اگر کرده باشید، غالب آدمها، چه در دنیای واقعی چه در دنیای مجازی، خودشان را بر اساس بخش خاصی از زندگیشان تعریف  و آن بخش را در هنگام معرفی خود پررنگ می کنند؛ بخشی که برای خودشان خیلی مهم و حیاتی است و به خاطر آن به خودشان می بالند یا به خاطر نداشتنش احساس سرشکستگی می کنند!

من در این زمینه هم کمی مردانه عمل می کنم و غالباً ترجیح می دهم خودم را با شغل و تحصیلاتم به دیگران بشناسانم و نه معیارهای زنانه ای مثل وضعیت تاهل و داشتن یا نداشتن فرزند. هیچ وقت یادم نمی آید برای معرفی خودم (چه در فضای مجازی چه در دنیای واقعی) به این جور چیزها اشاره کرده باشم و حتی خیلی وقتها اصلاً یادم به این بُعد از زندگی نیست؛ اما تقریباً همیشه شغل و تحصیلاتم جزء اولین گزینه هایی است که بعد از اسم و فامیلم می گویم!

البته این موضوع، به این معنی نیست که معیارهای زنانه را تحقیر می کنم و معیارهای مردانه را ارزشمند می دانم. اعتراف می کنم که یک زمانی این طور بود! ولی الان نیست.

مثلاً تا همین چند وقت پیش، به نظرم مسخره می آمد این که بعضی از خانمها در فضای مجازی اسمهایی مثل «مامان فلانی» یا اسم خودشان و همسرشان در کنار هم یا عبارتهایی که اشاره به همسرشان دارد می گذارند... این که در بخش توضیحات وبلاگشان به طرز غلیظی به مجرد یا متاهل بودنشان اشاره می کنند... این که وبلاگ می زنند تا از غصه های مجردی یا طلاق یا شکست عشقیشان بنویسند یا با طول و تفصیل از خواستگارها یا عشقولانه هایشان با همسر یا پارتنرشان حرف بزنند یا دست کم این موضوع ها در وبلاگشان پررنگ تر از هر چیز دیگری باشد... 

حتی (خدا مرا ببخشد) تا 7-8 سال پیش، وقتی دوستان دوران دبستان تا دبیرستان یا لیسانسم را بچه به بغل یا با همسرشان می دیدم در دلم خودم را موفقتر و خوش شانستر (و البته نه برتر) از آنها می دانستم و از این جهت به خودم می بالیدم و در برابر، اگر کسی به خاطر تاهل و بچه داشتن و مخصوصا ازدواج در سن پایین یا داشتن خواستگار زیاد به خودش می بالید، به نظرم می آمد یا خودش را گول می زند یا یک تخته اش کم است یا نهایتا هنوز داغ است و نمی فهمد چه بلایی سر خودش آورده است! (استغفرالله ربی و اتوب الیه!!! خخخ)

البته هنوز هم (با وجود این که از افکار دو بند اخیر توبه کرده ام!) نمی توانم افتخار زیاد به تاهل یا ازدواج در سن پایین یا خواستگار زیاد و مخصوصاً پروفایلهای زیادی عشقولانه و در بوق و کرنال کردن عشق و روابط خصوصی را درک کنم و کلا به نظرم عشق  از هر نوعش، خصوصی ترین بخش زندگی آدمهاست و تقریبا همه آدمها در برهه ای از زندگیشان تجربه اش می کنند و نه چیز خارق العاده ای ایست نه غالبا آن کیفیتی را که ادعایش را می کنند دارد! بنابراین نه جار زدن دارد نه کلاس گذاشتن!

اما حالا دیگر نگاهم به این آدمها و به خودم، مثل گذشته نیست. به هر حال هر کس در زندگی به دنبال چیزی است و زندگی اش را بر اساس آن تعریف می کند و به خاطر به دست آوردنش می جنگد. آن وقت اگر به دست آورد، به خودش می بالد و دوست دارد دیگران هم بدانند او آن چیز را دارد. حالا «آن چیز» می تواند تحصیلات، شغل، پول، موقعیت اجتماعی و... باشد یا همسر، فرزند، عشق، خواستگار، ازدواج و... . 

و فکر می کنم مهم این است که:
اولاً آن قدر خودمان را وابسته به این معیارها نکنیم که از یک طرف اگر به هر دلیل به آنها دست پیدا نکردیم کل کیفیت زندگیمان نابود شود و احساس سرشکستگی و عدم اعتماد به نفس، اجازه ندهد در هیچ مسیر دیگری قدم برداریم و موفقیتهای دیگر به دست آوریم. (نه مجرد ماندن آخر دنیا است نه دانشگاه نرفتن!) از طرف دیگر اگر به آن معیارها رسیدیم فکر نکنیم حالا دیگر «همه چیز تمام» شده ایم و باید مورد احترام خاص و عام قرار بگیریم و حتی مجازیم خدا را بنده نباشیم!

دوماً همان قدر که به معیارهای خودمان پایندیم و احترام می گذاریم، معیارهای دیگران را هم محترم بشماریم و تمسخر و دلسوزی بیجا نداشته باشیم. کسی که ازدواج نکرده یا دانشگاه نرفته، یا نخواسته (که در این صورت به من و شما چه مربوط، قطعا برای خودش دلایل موجهی دارد) یا نتوانسته (که باز هم به من و شما چه مربوط؛ خودش به اندازه کافی غصه می خورد و این که ما نمک به زخمش بپاشیم کمکی به او نمی کند.)

سوماً بدانیم مهمتر از مثلاً دکتر بودن یا متاهل بودن، کیفیت دکتر یا متاهل بودن است! این که درس بخوانیم ولی نه آدم باشعورتری بشویم نه گره ای از مشکلات مردم و جامعه مان باز کنیم یا این که ازدواج کنیم ولی هر روز به خاطر توقعات بالا و عدم توانایی حل مساله جنگ اعصاب داشته باشیم چه فایده ای برایمان دارد جز این که خودمان و دیگران را فریب بدهیم که ببینید ظاهر زندگی ما چه قدر گل و بلبل است؟!

مهم این است که برای خودمان زندگی کنیم و خوب زندگی کنیم! =)

+ بعدا نوشت : من با کسی تعارف ندارم! به شدت سعی می کنم حریمها و حرمتها را حفظ کنم. اما تعارف ندارم و نیازی نمی بینم بعضی چیزها را برای دیگران توضیح بدهم. اگر احترام می گذارم به این معنی نیست که فحش و بد و بیراه بلد نیستم.  اگر سعی می کنم کسی را نرنجانم به این دلیل نیست که بچه مثبت یا بی عرضه ام! سکوتم از سر نفهمیدن نیست! همه اینها به این معنی است که برای خودم ارزش قائلم! و اگر کسی متوجه این چیزها نیست به خودش مربوط است!

غ ز ل
۱۴ بهمن ۹۷ , ۰۰:۲۵
یک بخشی از این چیزها بر میگرده به اعتماد به نفس طرف
بعضیا اعتماد به نفس نداشته اشون رو تو ازدواج می بینن در حالیکه با ازدواج هم اعتماد به نفسشون زیر صفره فقط فکر می کنند که چون ازدواج کردن جای بهتری ایستادن

یا  من خودم چون به دلایل مختلف نتونستم اون دانشگاهی که میخوام قبول بشم زیاد در مورد تحصیلاتم حرفی نمیزنم
بیشتر در مورد کارم حرف میزدم
چون تو زمینه تخصصی ام خیلی خوب عمل می کردم. بماند که الان ٤ ساله که دیگه انجامش نمیدم
زمان تدریس هم درسهایی که خیلی حرفه ای کار کرده بودم رو با یک حال خوبی تدریس می کردم 
اما کلا بهش فکر نکردم خودمو چطور معرفی می کنم به بقیه
چالش جالبیه

پاسخ :

آره؛ شاید به اعتماد به نفس هم مربوط باشه.
من اولین بار یک سال پیش بهش دقت کردم که تو یه جلسه آشنایی نشستم در مورد شغل و تحصیلاتم کلی حرف زدم و اصلا متوجه چشم و ابرو اومدن مامانم هم نبودم. در مورد هیچی دیگه حرف نزدم!😁
خودت باش
۱۲ بهمن ۹۷ , ۱۸:۴۷
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
الان  *** ***** رو خبر میکنم ببینم بازم نظرن همینه؟؟؟

پاسخ :

اونو اگه علیه ارسلان چیزی نوشتم خبرش کن بیاد از هستی ساقطم کنه!
آبجی فردی که گفتی این پست رو بخونه جرواجرم می کنه!
حمیده
۱۲ بهمن ۹۷ , ۱۸:۳۱
هر کدوم که بار معنویش زیاده رو بگو :))))))

پاسخ :

اصلا بیا ازم لوح آمرزش بخر منم تو زحمت نیفتم! =)))
حمیده
۱۰ بهمن ۹۷ , ۲۱:۳۷
فقط اون قسمت استغفارت :)))))) خواهر جای منم یه ۷۰ تا استغفار بگو لازم دارمش :-""" :)))))))

پاسخ :

=))) الهی العفو هم می تونم بگما. نمی خوای؟! =)
کیت
۱۰ بهمن ۹۷ , ۰۲:۳۲
وای گل گفتی
من الانم با اینکه متاهلم همین حسای تو رو دارم...عشق به فرزند و اینکه عکس بچتو بذاری پروفایلت را درک میکنم اما از کساییکه عکس شوهرشونو میذارن پروفایلشون یا جمله های عشقولانه خطاب به شوورشون مینویسن و از این قبیل کارای لوس و ننری متنفرم...عقققق

پاسخ :

یه بار یه نفر تو تلگرام ازم مشاوره می خواست. اسمش پسرونه بود، عکس پروفایلشم یه آقا بود بعد نوشته بود من باردارم! انقد خندیدم =)))

باز عکس معمولیش رو بذارن یه چیزی. جمله های عشقولانه شون رو کجای دلمون بذاریم! حالا انگار بقیه شوهراشون رو کردن تو نایلون مشکی گذاشتن سر کوچه! خخخ

من فکر می کنم اونایی که عشقشون رو خیلی تو بوق و کرنا می کنند یا تازه ازدواج کرده ن و خیلی هیجان زده ن یا زندگی زیاد خوبی ندارن و می خوان با تظاهر به خوشبختی خودشون رو آروم کنن. البته شاید هم خیلی ساده ن.
آبی
۱۰ بهمن ۹۷ , ۰۰:۰۲
سلام
در اینکه هر کسی برای معرفی خودش یکسری فاکتورهای حیاتی و مهم داره که تردیدی نیست.
من در فضای واقعی دوست دارم برای معرفی خودم از شغل و تحصیلاتم برای کسی که منو نمی شناسه بگم اما راستش صادقانه صادقانه یعنی واقعا با صداقت تمام میگم در فضای مجازی از روز اول تصمیم داشتم هیچ معرفی از خودم درباره شغل و تحصیلاتم نداشته باشم اما دو سال و نیم قبل ناشیانه در یکی از وبلاگها از شغل و تحصیلاتم گفتم مجموعا در فضای مجازی تمایلی به معرفی نداشتم هیچ معیاری برای معرفی برام اهمیت نداشت نمی دونم چرا.   
درسته فکر کنم هر کسی دچار چنین حالت هایی در مقاطعی خواهد شد مثل اینکه دخترانی که شغل و تحصیل مهم نمیدونند و موفقیت شان در ازدواج و مادرشدن می بینند طبیعی ست که برای اونا هم چنین دیدگاه مثل شما براشون عجیبه درک ش هم راحت نیست چون ما انسانها ذاتا اونچه که خودمون دوست داریم برامون قابل فهم و درک نه مسائل دیگه و باگذر زمان کم کم یه چیزهایی برامون جا می افته که هر کسی نگاه خاص خودشو داره.
من یک زمانی با خودم می گفتم در جامعه دخترانی که در 18 یا 20 سالگی بچه دار میشن فازشون چیه ؟!در مملکت ما متاسفانه مادر شدن و ازدواج مسابقه ست کی عقب مونده کی جلو زده من نمیدونم اینها ساقی شون کیه فازشون برام مسخره نبود مبهم بود.
یک چیز دیگه که اصلا برام قابل هضم نبود این بود که چطور یک زن 38 یا 40 ساله دختر یا پسرش ازدواج کرده و داماد و عروس گرفته در اول میانسالی نوه دار هم میشه برام سوال می شدهیجان زدگی هاشون این هول بودن هاشون برای رسیدن به چی چیزهایی هست؟! یا اینکه چطور دونفر بدون شناخت کافی ازدواج میکنند و همدیگه رو عشقم صدا میزنند این برای من خیلی خیلی همیشه عجیب بوده این عشقها در ذهن من عشق آبکی بود غیر قابل باور و فاز این آدمها نمی فهمیدم در فضای مجازی با یک مسله ای رو به رو شدم که در اطرافم فضای واقعی ندیده بودم در بلاگستان متوجه شدم اوایل هضمش برام دشوار بود زنانی که شوهر پرستی شون بشدت بالاست هویتشون متصل به همسرشونه این هم کم کم برام از حالت عجیب بودن بیرون اومد هرکی یک مدلیه راست میگی دلسوزی در این موارد معنایی نداره هر کی مصلحت خودشو بهتر میدونه و ساختار فرهنگی و تربیتی اش این طوری اقتضاح میکنه به کسی ربطی نداره . این مواردهایی که نام بردم صادقانه میگم برام مسخره نبوده برام غیرقابل درک بود مسله اتفاقا موفقیت و عدم موفقیت نیست همان زمان هم این معیارها به حساب ناموفق بودنشون نمیگذاشتم تفاوت در نوع زندگی کردن و الویت ها و اینکه چقدر اونا معیارهای متفاوتی دارندبرام قابل هضم نبود.
الان طبیعتا تغییراتی در نوع نگاهم بوجود اومد این مبهم بودن و درک نکردن همچنان سرجایش هست ولی دیگه برام خیلی عجیب نیست البته هیچ چیزی با مسائل دیگه در تضاد نیست موفقیت و کیفیت زندگی مرتبط با داشتن توانایی مهارت و مدیریته یک زن متاهل موفق میتونه همسر مادر خوبی باشه و درعین حال شاغل با مسوولیت و موفقی باشه یک دختر مجرد می تونه اینقدر پیشرفت کنه که با یک آمادگی و بلوغ فکری کامل وارد زندگی مشترک بشه و این خودش عاملی برای همسر و مادر نمونه شدنه همه درکنار هم کیفیت بهمراه داره این مواردها جدای از هم نیستند.
من معتقدم اساس زیستن درست داشتن هدف در زندگیست این هدف میتونه برای هرکسی متفاوت باشه دلیل اصلی این تفاوتها و اینکه بعضی اهل نمایش وفریب دادن هستند دلیلش نوع تربیت و محیط خانوادگیشون اینطوری اقتضاح میکنه اصلا میدونی چیه بعضیا برای دنیای خودشون زندگی نمیکنند برای دیگران زندگی میکنند حفظ ظاهر اصول و هدف شون شده .
خانم شارمین عزیز وقتی برای خودمان خوب زندگی کنیم دیگران زندگی ما رو خوب خواهند دید نیازی به فریب و نمایش نیست مثل اینکه هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند اینم همینه تا زمانیکه در اصل و بطن زندگی واقعی مون خوب نباشه هر کاری انجام داده بشه مصنوعی و دل نشین نیست فرد تعیین کننده اینکه دیگران زندگیش خوب ببینند نمیتونه باشه اگر به این بود که همه آدمها خوشبخت به نظر می اومدند تا زمانیکه آدمها خوب برای خودشان زندگی نکنند هدف درنظر نگیرند در عمل کیفیت حاصل نشه خودشون غرق آرامش لذت درونی نشوند عمرا نمی تونند به دیگران ثابت کنند زندگیشون گل و بلبل هست و نیازی به صرف نیرو برای اثباتش نیست خوب زیستن یک مسله کاملا شخصی ست خودمون باید معنا زندگی بفهمیم تا خود آدم خوبی و کیفیت حس نکنه فریب دیگران چه فایده ای داره مطمئنا اگر کسی حداقل با خودش صادق باشه به کیفیت و خوب زندگی برای خودش فکر میکنه نه برای دیگران .دلیل این رفتارها سطحی نگری هاست از عبادت بگیرید تا جشن ها و ازدواج سبک زندگی و.. همه و همه برای نمایشه عشق هم جنبه سرگرمی برای ملت به خودش گرفت سانسور همه طوره قانون زندگی اکثر مردم شد این موارد کیفیت و خوب زیستن برای خودشان دچار نزول میکنه
خیلی خوشحالم شما این قدر واقع بینانه و پخته با منطق خوبی که دارا هستید چنین تفکر عمیق و جاافتاده ای دارید.
+ چه خوب با کسی تعارف نداری خیلی عالیه یعنی واقعا در جواب کامنتها همیشه بی تعارف عمل میکنی؟این مسله خیلی خیلی خوشحال کننده ست البته حس کردم این بخش نوشته تون مخاطب خاص داشته. شارمین جان بچه مثبت بودن نشانه بی عرضه بودن نیست. 

پاسخ :

سلام عزیزم.
می دونی آبی جان! ممکنه یه نفر در سن پایین به درک و شعور کافی رسیده باشه و آمادگی ازدواج داشته باشه. ولی غالبا خیلی کم چنین چیزی پیش میاد و به قول تو بیشتر به حالت مسابقه و رقابت هست که ازدواج می کنند و بچه دار میشن. به خاطر همین هم هست که پز میدن. فکر می کنند یه مسابقه در کاره که اونا برنده ی میدونش هستند.
دقیقا تا وقتی هدف شخصی نداشته باشیم و برای خودمون خوب زندگی نکنیم هیچ وقت نمی تونیم زندگی باکیفیتی داشته باشیم و عمیقا ازش لذت ببریم. 
من با حرفات موافقم و مرسی که لطف داری به من خانوم گل.

+ واقعا در جواب کامنتها با کسی تعارف ندارم. حتی گاهی پیش اومده دوستای نزدیکم در فضای مجازی، به خاطر جواب بی تعارفم ازم رنجیدن؛ ولی می دونن منظور بدی ندارم و قصدم آزار دادنشون نیست. البته همه تلاشم رو می کنم که در نهایت ادب و نرمی مخالفتهام رو نشون بدم که البته گاهی این نرمش باعث شده طرف مقابل فکر دیگه ای بکنه. ولی به هر حال، من وقتی با حرف کسی موافق نیستم میگم؛ وقتی حرفی بهم بربخوره میگم. وقتی انتقادی داشته باشم میگم. مگر این که به نظرم بیاد طرف مقابل ارزشش رو نداره. 
راستش آبی جان هم مخاطب خاص داره هم نداره. اون موقعی که این بند رو اضافه کردم، چند تا اتفاق همزمان افتاد و چند تا اتفاق مشابه هم یادم افتاد و بعد این بند رو هم به طور کلی و هم خطاب به همه آدمهایی که طرف مقابلم در این اتفاقها بود نوشتم.
گندم بانو
۰۹ بهمن ۹۷ , ۲۲:۵۴
عزیزم لطف داری :)
در واقع بزرگترین دلیل کم‌رنگ شدنم همینه! چون این روزا هر چی بخوام تعریف کنم یه جاییش باید اسم همسرمو بیارم! واسه همین کمتر مینویسم!!

پاسخ :

قربونت.
گندم جان طبیعیه وقتی متاهل هستی و داری با همسرت زندگی می کنی، همسر نقش پررنگی در زندگیت داشته باشه و توی بیشتر چیزهایی که تعریف می کنی حضور داشته باشه. تو خیلی معمولی در مورد همسرت می نویسی همون طور که مثلا ممکنه از مامانت یا دوستت بنویسی. حالا اگه هر چی تعریف کنی باید اسمش رو بیاری، به معنی مثلا پز دادن یا ذوق زده بودن یا جار زدن که نیست. تو زندگیت حضور داره و وقتی داری از زندگیت می نویسی نمیشه ازش نگی. به نظر من مهم طرز گفتنه. فکر کنم از بس بعضی آدمها طرز حرف زدنشون در مورد همسراشون یه جوریه حساس شدی که یه وقت مثل اونا نشی. =)
رضا
۰۹ بهمن ۹۷ , ۱۱:۳۲

این معرفی بر مبنای بخشی از زندگی(زندگی شخصی) و بزرگ‌نمایی‌ش، همون‌طور که خودتون اشاره کردید در خانم‌ها پررنگ‌تره و برای آقایون وجه اجتماعی زندگی(شغل، تحصیلات و موقعیت اجتماعی) برای شناساندن خود یا شناخت از طرف مقابل اهمیت و الویت بیشتری داره.

این خصایص متفاوت در زنان و مردان، نه دال بر ویژگی منفیِ و نه مثبت، برمی‌گرده به روحیات طرفین و اهمیتی که یک سری ویژگی و داشته‌ها براشون داره،

نکته کلیدی همونی‌ست که تیتر مطلب است و در انتهای کامنت نوشتید(زندگی کردن برای خود و نه خواست و خوش‌آمد دیگران). قانع بودن به داشته‌ها، نه معنی تلاش نکردن به معنای نداشتن حرص برای به دست اوردن بیشتر(از هر لحاظ تحصیلات، موقعیت کاری و...) طوری که ما رو از خود زندگی و مواهبش غافل کنه.

پاسخ :

دقیقا همین طوره
گندم بانو
۰۹ بهمن ۹۷ , ۰۸:۵۵
چقدر باهات موافقم :)
منم همیشه بدم میومد از اونایی که خفه‌مون میکردن با عکسا و پستای شوهرانه‌شون! :/
حتی الان که خودمم متاهل شدم باز رغبتی ندارم به دیدن و خوندن پستای اینجور افراد! واقعا همسر، عشق، مسافرت، غذا و... مسائل کاملا خصوصی هر شخصیه. هر چقدر هم که شوهر لایقی دارن و هر چی هم دوسش دارن باز دلیل نمیشه تا این حد ما رو باهاش خفه کنن که! :))
مثلا میبینی با دوستت چت کردی، یه عالمه هم قربون صدقه و حرفای زنونه زدی، بعد برداشته عکس شوهرشو گذاشته پروفایل :/

پاسخ :

گندم جان اتفاقا وبلاگت رو می خوندم اینو خیلی پررنگ حس کردم که اهل نمایش دادن و خفه کردن دیگران نیستی! =) و خیلی خوشم اومد.
هوپ ...
۰۸ بهمن ۹۷ , ۲۱:۲۲
چقدر خوب می نویسی تو! دلم خواست دانشجوت بودم...

پاسخ :

فدای تو دکتر جان. 
برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan