از قول امیرکبیر نوشته بود که اولش فکر میکرده مملکت، وزیر دانا میخواهد، بعد فکر کرده شاه دانا میخواهد و در نهایت به این نتیجه رسیده که ملت دانا میخواهد!
نمیدانم منبع این مطلب کجاست و آیا واقعا از سخنان امیرکبیر است یا نه. ولی من به شدت قبولش دارم و به شدت معتقدم که از ما است که بر ما است و إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
البته این را هم اضافه کنم که حقیقتاً نمیدانم چنین تغییری با رای دادن ما ایجاد میشود یا با رای ندادنمان. ولی فکر میکنم چون مردم دانایی نیستیم، چه رای داده باشیم و حکومت حفظ شود؛ چه رای نداده باشیم و حکومت برکنار یا ضعیف شود، باز هم اوضاع و احوال زندگی و کشورمان، تغییر رو به بهبودی را تجربه نخواهد کرد.
اما من این پست را برای گفتن این چیزها، ننوشتم. فقط میخواستم به هر دو طرف ماجرا بگویم طرف مقابلتان به اندازهی شما اطمینان دارد که رای دادن/ ندادن به نفع کشور و مردم است. آنها هم مثل شما یک طومار دلیل دارند و همانقدر به این دلایل معتقدند که شما به دلایل خودتان اعتقاد دارید و با عرض معذرت باید بگویم هر دویتان به یک اندازه، آن دیگری را احمق و نادان میدانید!
اما کاش همانقدر که همیشه خودمان را به در و دیوار میزنیم تا به مردمی که از نظر ما بیفرهنگ و سطح پایین هستند بفهمانیم که قضاوت کردن کار درستی نیست و هر کس باید سرش به کار خودش باشد و در کار دیگران دخالت نکند و هر کس مسوول زندگی خودش و انتخابهای شخصیاش است و ما جای دیگران نیستیم تا قضاوتشان کنیم، حالا هم به این حرفها پایبند بودیم و رای دادن یا ندادنمان را جار نمیزدیم و یکدیگر را به خاطر آن، مورد سرزنش قرار نمیدادیم.
میدانم حالا قرار است بیایید کامنت بگذارید که آخر این یک مسالهی شخصی نیست و صحبت از سرنوشت یک ملت ۸۰ میلیونی و آیندهی بچههایمان است و ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. ولی باور کنید تحقیر و توهین به کسی که مثل شما عمل نمیکند یا به رخ کشیدن رای دادن یا ندادنتان و بزرگنمایی آن، سرنوشت و آیندهی بهدردبخوری برایتان ایجاد نمیکند.
اگر هنوز در دنیای هیجانات نوجوانی سیر میکنید که هیچ! اما اگر انسان بالغتری هستید، دست کم بیایید یک چیز را همیشه در نظر بگیریم: در تمام طول زندگی ما، بارها و بارها این اتفاق افتاده است که با همهی وجود از یک چیز یا یک فرد یا یک عقیده و باور دفاع کردهایم و شک نداشتهایم که یگانه راه سعادت و نیکبختی در آن است ولی بعد از مدتی پی بردهایم که اشتباه میکردهایم. پس حالا هم هر چه قدر اطمینان داشته باشیم که مسیرمان درست است و هر چهقدر که دلایل محکم و قوی داریم، باز هم جایی برای احتمال اشتباه بگذاریم و یادمان باشد هنوز هم ممکن است خطا کنیم و شاید به جز این راه یا آن راه، راه سومی هم وجود داشته باشد که هنوز به ذهن ما نرسیده باشد.
بیایید خطاهای استدلال و انواع سفسطه و مغالطه را بشناسیم و به جای آن که دنبال مصادیق آنها در کسانی که با هم مخالفیم باشیم، سعی کنیم خودمان از آنها دوری کنیم و به بچههایمان هم یاد بدهیم که تا حد امکان دچار آن نشوند. شاید این همان راهی باشد که به خوشبختی ما منتهی شود... شاید...
شاعر عنوان: سهراب سپهری
- شنبه ۲۹ خرداد ۰۰ , ۰۰:۰۸
- ادامه مطلب