مطمئنم شما هم قبول دارید که یکی از روی اعصاب ترین حوادث وبلاگی، مواجهه با وبلاگها یا پستهای رمزی است! اما برای من، بدتر از آن، درخواست رمز از طرف خوانندگان خاموش یا نسبتا خاموش است و باز بدترتر از آن، کسانی که رمز می گیرند و پست را میخوانند و بدون کامنت گذاشتن می روند! درست است که وبلاگ یک فضای عمومی است و هر کسی دلش بخواهد می تواند بخواند و خاموش بماند؛ ولی در مورد پستهای رمزی، قضیه فرق می کند!
من در وبلاگم، سه دسته پست رمزی دارم:
۱. پستهایی که به نظر خودم کمی لوس و غیرجذاب می آید یا کمی شخصی یا روزمره است ولی دوست دارم بنویسم. در عنوان این پستها می نویسم که به هر "وبلاگدار خواهان رمز" رمز می دهم که هر کس رمز گرفت، مسوولیت خواندن یک پست نچسب با خودش باشد! رمز این پستها، هر بار چیزی متفاوت است.
۲. پستهای "از دفترچه خاطرات یک استاد خیلی جوان" که دلم نمیخواهد چشم دانشجوهایم به آن بیفتد و رمز مشخصی دارد که فقط به کسانی می دهم که دانشجویم نباشند (و قول بدهند هرگز برای ادامه تحصیل در رشته و شهر من اقدام نکنند!😉) و خاموش هم نباشند و وبلاگ داشته باشند. (کسانی که هر هزار سال نوری یک کامنت میگذارند هم خاموش محسوب می شوند!)
۳.پستهای "صرفا جهت نوشتن" که مربوط به زندگی خصوصی تر و شخصی ترم است و رمز ثابت آن را فقط تعداد انگشت شماری از دوستان نزدیکترم دارند که خودم و بدون تقاضای آنها رمز را بهشان داده ام و اگر قرار باشد کس دیگری هم بخواند، خودم بهش رمز می دهم.
ممنون که موقع رمز خواستن، موارد فوق را در نظر دارید و ممنون که وقتی پست رمزی را میخوانید کامنت می گذارید.