کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

عاشق نمی شوی سر این شرط بسته ام

امروز صبح حسین از من خواست چند تا جمله فلسفی احساسی خارجکی برایش بفرستم. سرچ کردم و چند تا جمله پیدا کردم و با ترجمه برایش فرستادم. و حالا یکی از آن جملات به شدت روی ذهن و اعصابم رژه می رود! جمله ای از سقراط که می گوید: 

  Those who are hardest to love need it 

the most

من جزء "هاردست تو لاو"ها هستم و با این جمله سقراط (که به نبوتش، ایمان دارم) هی خودم را کنکاش می کنم که آیا من هم "نید ایت د موست"؟! حس یک فرد فریب خورده را دارم؛ حس خوبی نیست...😔


+ حالا بماند که شاگرد خوش (ارسطو) عشق را یک بیماری روانی جدی می داند!

+ شاعر عنوان: مهدی فرجی


free-123movie
۰۹ فروردين ۹۸ , ۱۵:۳۱
عالی بود

پاسخ :

تشکر
اذر
۲۲ اسفند ۹۷ , ۲۲:۵۱
سلام استاد..خوبید؟
من میخونمتون همیشه..ولی رمز جواب نمیده..پستا رو باز نمیکنه ...
درمورد عشق ؟نمیدونم والا 

پاسخ :

سلام آذر جان.
رمز رو برای مدتی تغییر دادم.
لیلی
۲۲ اسفند ۹۷ , ۲۱:۰۶
من با تجارب گوناگون در زمره ایزیست تو لاو به حساب میام:)

پاسخ :

عزیزم😀
فکر کنم بشه از ترکیب من و تو دو تا آدم "نرمال تو لاو!" در آورد!😄
اینک
۲۰ اسفند ۹۷ , ۲۰:۴۱
اصلا عشق وجود خارجی نداره. 
دنبالش نگرد.
عشق با دوست داشتن و علاقه مندی فرق می کنه. مردم اغلب اشتباهش می گیرن.
عشق فقط یه هیجان کاذبه که طی مدت کوتاهی تعدیل میشه.
خیلی خوش شانس باشی، می رسی به مرحله ی نرمال دوست داشتن و علاقه. 
اگر هم بدشانس باشی ، با یه اتفاق منفی یهویی تبدیل میشه به کوه نفرت و انزجار.

کلا خیلی روی مردها حساب باز نکن شارمین جان.

پاسخ :

من دنبال عشق نمی گردم.
آبی
۱۹ اسفند ۹۷ , ۲۳:۳۴
وقت تون بخیر
نظر کلی و شخصی خودمو درباره عشق میگم .
از نظر من عشق یک نیازه و نمیشه انکارش کرد اما عاشقی کردن روحیات خاص خودشو میطلبه اینکه کسی عاشق نشده باشه نمیشه برداشت کرد فاقد احساسات هست یا اینکه بستن ذهن روی عشق مبنای تصمیمش قرار داده بعضی تحت هر شرایطی الویت هایی دارند من متاسفانه قبلا خیلی احساساتی بودم اما بدون اینکه از عاشق شدن فرار کنم دوران مجردی ام به طور جدی عاشق جنس مخالف نشدم حتی یادمه دوران دبیرستان عشق در یک نگاه برام خیلی مضحک و بی مزه به نظر می اومد کلا روحیاتم و الویت هام طوری برام رقم زده شد که عاشق شدن هیچگاه برام جدی نبود .
عاشق بودن روحیات خاص میطلبه چون عشق فراتر از تعریف هاست خیلی وسیعه هیجان ها و بیقرارهای عجیب و غریبی داره وابستگی میاره اسارات مطلق بهمراه داره برای کسی که از هیجانات و اسارات خوشش نمیاد به طور نرمال نمیتونه عاشقی بکنه دردوران مجردی ام قبلا مدت خیلی کوتاهی یکی فکرمو درگیر کرده بود هر چه قدر میگذشت می دیدیم همش فکر فکر فکر هیجان هیجان هیچی سرجاش نبود به خودم اومدم دیدم چه حس مزخرفیه سریع کات کردم برای من این طوری بود چون روحیاتم با هیجانات و تغییر تمامی معادلات همخوانی نداشت درتضاد بود کسی که از وابستگی زیاد هراس داره نمیتونه عاشق خوبی باشه.
برداشت شخصی منه زندگی در این دنیا خیلی جدی تر و واقعی تر از اینه که در یک نگاه عاشق شد یا احساسات رو سرلوحه تصمیمات مهم زندگی قرار داد به نظرم عشق یک قمار هست که بازنده خودشو داره چون 99 درصد عشق ها واقعی و مطلق نیست سوءتفاهمی بیش نیست.
اما خب درباره خودم بگم همیشه یک عاشق واقعی از نوع دیگرش بودم و هستم عشق به دانش عشق به خانواده ام عشق به کشورم عشق به خودم همیشه برام پررنگ بوده هست و صد در صد عشق نیاز همه ماست برای ادامه حیات و زندگی یک نیرو قوی ست .
با دوست داشتن شریک زندگی هم زندگی میتونه زیبا باشه روحیات بعضیا در میانه رویی هاست عشق از یک آدم بت میسازه خدایی ما آدمها مطلقا هیچکدوممون بت نیستیم چرا خود فریبی ؟! چرا رنج بی حاصل ؟!چرا وابستگی هایی که زخمی کننده روح آدمهاست ؟!
نظر شخصی من اینه که برای جنس مخالف دوست داشتن مظهر خوشی ها و زیبایی هاست من عشق رو به خاطر اینکه احساسات مخربی با خودش داره عقل زائل میشه قبول ندارم هر چند عشقی در گذر زمان زندگی مشترک و با شناخت همراه باشه خوبیهای خودشو داره عشق در یک نگاه همش هیجانات کاذب ست در کل در زندگی وابستگی مطلق نمیتونه دستاورد خوبی داشته باشه مانع موفقیت هاست.
جمله سقراط قابل تامل ست هر چند راستش با مباحث فلسفی سقراط و افلاطون علاقه ای ندارم خب ما آدمها با هر چیزی که با روحیات و خواسته هامون در تضاد باشه فرار میکنیم درسته من درباره خودم بگم به خاطر عدم وابستگی افراطی و اهمیت عقل و منطق در کنار احساسات به عاشق شدن هیچ وقت نگاه جدی نداشتم اما خدایی نمیشه گفت به خاطر اینکه نیاز بیشتری به عشق داشتم سرکوبش کردم واقعا اینطورها هم نیست مسله نیاز بیشتر نیست دلایل دیگه ای داره که تقریبا بعضیاشو گفتم خیلی با جمله سقراط موافق نیستم.

پاسخ :

چقدر کامنتت خوب بود آبی جان. اصلا حرفی برام باقی نمی مونه. ممنونم
علی حق جو
۱۹ اسفند ۹۷ , ۱۹:۵۰
هوممم دیدگاه شما دقیق تره.
ممنون از خلاصه نظر سقراط.
خیام؟ 
من "خیام" نگقتم گفتم "خیلی" 
البته طبق اون نتیجه گیری قبلی من (که سقراط میخواد بگه نسبت انسان با عشق ضروریه) شعر با حرف سقراط رابطه پیدا میکنه
خیلی بدتر بودن منظورم تعجب آور بودن و صریح بودن لحنشه
و این نکته که میگه هیچ انسانی نیست که هرگز از عشق بهره نبرده باشد

پاسخ :

آهان گفتید جامی. نمی دونم چرا من خیام خوندم.=)

مرسی از توضیحاتتون. 
Nilou far
۱۹ اسفند ۹۷ , ۱۸:۴۱
منم باهاش موافقم.
شاگرد و استاد چقد باهم تفاهم داشتن ها😁

پاسخ :

آدم یه همچین شاگردی داشته باشه واسه هفت پشتش بسه!😁
رضا
۱۹ اسفند ۹۷ , ۱۴:۴۵

پارسال همین موقع‌ها یه پست نوشته بودید که یکی دو کامنت مفصل براش نوشتم که به نوعی پاسخ شما در این پست هم بود.

اگه بخوام خلاصه بگم، اول آشنایی با شما و وبلاگ‌تون برداشتم این بود که منکر اهمیت عشق در زندگی هستید، عواطف انسانی(بین زن و مرد) را امر والا و مهمی نمی‌دونستید(یا یا برخی پست‌هاتون این طور به خواننده القا می کرد). با شور از "عشق" به تدریس می‌گفتید و نه مقولۀ دیگری! و همۀ این‌ها می‌تونست شما رو آدمی فاقد احساسات نشون بوده. اما برخی پست‌هاتون- چه مستقیم و غیرمستقیم- نشون می‌داد اتفاقا  شما هم -مثل هر انسان دیگه‌ای- بری از احساسات نیستید ولی از یه مقطعی در زندگی -و بنا به دلایلی- سعی کردید نادیده‌اش بگیرد و به مرور خودتون باور کردید فاقد احساساتی از این دست هستید یه به قول این پست هاردست تو لاو شدید. یا یه جور کمال‌گرایی و نگاه آرمانی به مقوله عشق.

انگار آگاهانه روی این بخش از وجودتون رو پوشنده باشید اما خودتون هم می‌دونید وجود داره حتی اگه نخوایید ببینیدش.

پاسخ :

بله یادمه.
من منکر اهمیت عشق در زندگی یا والا بودن عواطف زن و مرد نیستم ولی نقش سرنوشت ساز و غیرقابل جایگزینی هم براش قائل نیستم! عشق مهمه ولی همه چیز نیست و بدون اونم میشه زندگی کرد.(فکر کنم الان سقراط داره چپ چپ نگام می کنه میگه این از هموناس که گفتم!) من هیچ زمانی رو یادم نمیاد که این مسائل تو زندگیم نقش پررنگ و سرنوشت سازی داشته باشه. ولی اینم قبول دارم که این ویژگی، ویژگی خوبی نیست. البته قبلا به این ویژگیم افتخار میکردم.
بی نام
۱۹ اسفند ۹۷ , ۰۸:۱۶
اصلا اونایی که هاردست تو لاو شدن دلیلش همین نید ایت د موستی بوده که داشتن اما سرکوبش کردن (و میکنن) 

پاسخ :

منم باهات موافقم
هوپ ...
۱۸ اسفند ۹۷ , ۲۱:۴۷
چه جمله قابل تاملی واقعا :-(

پاسخ :

اوهوم. فکرم رو درگیر کرد.
دوست داشتی برداشتت رو بنویس
علی حق جو
۱۸ اسفند ۹۷ , ۱۵:۳۲
خب سقراط عشق را یک نیاز اساسی و طبیعی می دونه پس این قضیه اش همیشه درسته
مثل این که کسی که بیشتر غذا نخورد بیشتر گرسنه است تازه عشق اهمیت حیاتی اش بیشتره
البته منظورش از عشق هم بایدبدونیم چیه
جامی که دیگه خیلی بدتر از سقراط میگه: 
https://ganjoor.net/jami/7ourang/7-6-leyli-majnoon/sh5/

پاسخ :

راستش رو بخواید من زیاد با برداشت شما موافق نیستم. به نظر من هاردست تو لاو بودن یعنی که به این راحتیا عاشق نمیشی. عشق در یک نگاه و این خزعبلات برات معنایی نداره. یه جورایی ذهنت رو به روی عشق بستی و خودتو زیر نظر داری که مبادا عاشق بشی. در واقع آگاهانه و عامدانه نیازت به عشق رو سرکوب کردی. و سقراط میگه کسی که این طور باشه بیشتر از همه به عشق نیاز داره. به نظر من منظورش این نیست که چون عشق رو تجربه نکرده بیشتر نیاز داره بهش (چون غذا نخورده گرسنه تره). بلکه اینه که چون بیشتر از همه به عشق نیاز داشته بیشتر از همه هم این نیاز رو کتمان کرده و میکنه. (شاید به این دلیل که نیاز می تونه نشونه ضعف یا وابستگی بشه و هاردست تو لاوها برای پوشوندن این ضعفشونه که هاردست میشن)


در کتاب ضیافت و بعصی کتابهای دیگه دیدگاه سقراط نسبت به عشق بیان شده و اگه بپذیریم که افلاطون در این کتابها دیدگاه استادش رو بدون تحریف آورده بر اساس اونها عشق مد نظر سقداط مشخص میشه.

من این کتاب رو سالها پیش خوندم و خوشبختانه الان تونستم خلاصه ای از اون رو در نت پیدا کنم؛ از نظر سقراط:

1- عشق میل است چون همیشه به همراه چیزی می‌آید که شخص آنرا ندارد مثل عشق به زیبایی، عشق به دانش.
2- آن چیزی که عشق آن را طلب می‌کند فاقد آن است و سعی در تصاحب آن دارد.
3- آن چیزی که عشق آن را طلب می‌کند حتماً خوب است چون باعث نیکبختی می‌شود
4- هیچ کس چیز خوبی را بطور موقت طلب نمی‌کند و می‌خواهد برای همیشه مالک آن باشد
5- میل به داشتن چیزی برای همیشه، چیزی نیست جز میل به جاودانگی
6- جاودانگی نسبی با خلق اثر حاصل می‌شود. خلق اثر می‌تواند تولید مثل یا فرزند باشد و یا خلق یک اثر ماندگار ادبی یا هنری
7- خلق اثر یا خلاقیت در شرایطی میسر است که زمینه و محیط آن فراهم باشد که زیبایی لازمه آن است
8- بنابراین عشق و زیبایی در این نقطه به هم می‌رسند و باعث جاودانگی می‌شوند

بنابراین از دیدگاه سقراط:
الف: همگان میل شدیدی به جاودانگی دارند
ب: خلاقیت محصول میل به جاودانگی است

سقراط برای زیبایی سلسله مراتب تعریف می‌کند: مرحله‌‌ی نخست، عشق به یک جسم؛ دوم، عشق به همه‌ی جسم‌ها؛ سوم، عشق به رسوم و قوانینِ زیبا؛ چهارم، عشق به علومِ زیبا و جاودانگی حقیقی با عشق به زیبایی مطلق حاصل می‌شود که فلسفه[=دوستداری حکمت]است.


شعر جامی رو خوندم ولی متوجه نشدم چرا میگید خیام بدتر گفته

برای گرفتن آدرس کانال تلگرامم، کامنت خصوصی همراه با آدرس وبلاگتون بذارید
Designed By Erfan Powered by Bayan